پژوهش های ترجمه در زبان و ادبیات عربی
پژوهش های ترجمه در زبان و ادبیات عربی سال هشتم بهار و تابستان 1397 شماره 18 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
محققان در این مقاله با بررسی استعاره های مفهومی در خطبة جهاد میان متن نهج البلاغه به عنوان متن مبدأ و دو ترجمة فارسی آن، از محمدجعفر شهیدی و علی نقی فیض الاسلام به عنوان متون مقصد، به دنبال پاسخگویی به این پرسش ها هستند که چگونه تفاوت های فرهنگی بر ترجمة مفاهیم انتزاعی و یا تعابیر استعارة مفهومی اثر می گذارد؟ نقش مترجم در ترجمة تعابیر استعاری چه بوده است؟ لذا نویسندگان با در نظر گرفتن آنچه مندلبیت دربارة ارتباط استعاره ها و الگوهای فرهنگی بیان کرده، استعاره های مفهومی را به دو دستة استعاره های مشترک و استعاره های خلاقه تقسیم بندی نموده اند و با استفاده از روش تحلیل استعاره، آن ها را در سه سطح زبانی، مفهومی و پردازشی بررسی کرده اند. نتایج به دست آمده نشان می دهد که مترجمان در ترجمة این خطبه به واسطة اشتراکات فرهنگی میان تمدن ایرانی و عربی در دامنة فرهنگ اسلامی، کمتر دچار لغزش و انحراف از زبان مقصد شده اند و در مقابل، هر دو مترجم در برخی موارد به واسطة رویکرد متفاوتی که در ترجمه داشته اند، از تعبیرهای زبانی متفاوتی در ترجمة مفاهیم استعاری مشترک و متفاوت استفاده کرده اند؛ بدین معنا که در ترجمة شهیدی دسته ای از استعاره های شناختی به کار رفته که مترجم آن ها را به واسطة رویکرد بلاغی و ادبی به کار برده است، در حالی که در متن اصلی به کار نرفته است. فیض الاسلام نیز استعاره های خلاقانه ای به کار برده که در متن اصلی وجود ندارد و کاربرد آن به دلیل رویکرد تفسیری و ساده سازانة مترجم است.
نقد و بررسی ترجمه شعر عرفانی با رویکرد نظریة لفور (بررسی موردی ترجمه محمد الفراتی از غزلیات حافظ)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
محمد الفراتی (1880 1978م.)، مترجم و شاعر سوری، گزیده ای از غزل های حافظ را به زبان شعر ترجمه کرده است. وی با وجود آشنایی با زبان فارسی، گاهی در فهم، دریافت و انتقال مفاهیم بلند عرفانی خواجة شیراز موفق نبوده است. این جستار سعی دارد بر اساس نظریه لفور به بررسی و ارزیابی دریافت معنایی محمد الفراتی از اصطلاحات، واژگان و تعابیر عرفانی موجود در غزلیات حافظ بپردازد که در پی آن برای مخاطب روشن می گردد که مترجم به زیبایی محتوای معنایی کلام شاعر را به مخاطب منتقل کرده است. با این حال، در بیشتر موارد چرخش، تغییرات و افزایش های اجتناب ناپذیر در بازتولید وی مشاهده می شود که نه تنها خللی به درونمایه کلام شاعر ایجاد نکرده، بلکه بر زیبایی سخن مترجم افزوده است و مخاطب به این مهم دست می یابد که ارائة تعادل ترجمه ای کامل، آن هم به نظم کاری بس مشکل و در مواردی نیز ناشدنی است.
نقد تطبیقی ترجمه های آیتی و شریعت از نمایشنامة «شهرزاد» توفیق الحکیم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نمایشنامه از انواع ویژة ادبی است که ضمن در بر داشتن خصایص یک متن ادبی، خصوصیت های دراماتیک منحصر به فردی دارد که تنها بر صحنة اجرا، تمام و کامل می شود. «شهرزاد» اثر ماندگار پدر نمایشنامه نویسی عربی، یعنی توفیق الحکیم، با استناد به داستان هزار ویک شب در جامه ای فلسفی ابداع شده است و نه تنها در بُعد اندیشگانی، بلکه از نظر ادبی نیز حائز اهمیت است. این اثر دو بار به زبان فارسی از سوی آقایان آیتی و شریعت ترجمه شده است. اما از آنجا که ترجمة نمایشنامه با حفظ تمام خصایص ویژة آن، کاری بسیار پیچیده و ظریف است، ضمن رعایت ترجمة خوب، پویا و متعادل ادبی، باید خاصیت اجراپذیری و دراماتیک موقعیت و کنش نیز در آن ترجمه شود. این جستار می کوشد با روش توصیفی تحلیلی به بازخوانی این دو ترجمه از منظر ویژگی های سبکی و ادبی و نیز عناصر دراماتیک نمایشی بپردازد تا ضمن بررسی مشکلات ترجمة نمایشنامه، چالش های این دو اثر را در هزار توی ترجمة نمایشنامه مدّ نظر قرار دهد. نتایج حاکی از آن است که این دو ترجمه کوشیده اند در ترجمه ای متعادل، پیام و ساختار شکلی اثر را منتقل کنند و سبک نویسنده را برای ایجاد اثری مشابه در مخاطبان زبان مقصد بازنمایی نمایند. اما در بخش ترجمه، جنبه های اجراپذیری اثر، اغلب ترجمة شریعت موفق تر عمل کرده است و زیر متن، لحن، ریتم، کنش کلامی و غیرکلامی دیالوگ را رعایت نموده است و کوشیده تا کلامی متناسب با شخصیت های اثر نمایشی ارائه دهد.
واکاوی چالش های ترجمة ادبی: بررسی تحلیلی نوع متن، اجزای متن و چالش خواننده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ترجمة متن ادبی، سخت ترین نوع ترجمه است و با چالش های ویژه ای روبه روست که باعث دشواری بیش از پیش ترجمه می شود. این نوع از ترجمه، نیازمند بحث های نظری است تا راهکارهایی برای ترجمة بهتر و توفیق بیشتر مترجمان ارائه دهد. در این راستا، پژوهش پیش رو بر آن است تا با روشی توصیفی تحلیلی به ویژگی های این نوع متون و چالش هایی بپردازد که مترجم در ترجمه با آن ها سروکار دارد. از رهگذر این بررسی مشخص شد که هر مترجم ادبی با سه چالش کلّی و بنیادین روبه رو است که عبارتند از: «چالش نوع متن»، «چالش خواننده»، «چالش اجزای متن». از این میان، چالش اجزای متن را می توان به «چالش الفاظ»، «چالش اصطلاحات و تعابیر اصطلاحی»، «چالش ساختار جمله و ترکیب» و... تقسیم کرد. از این رو، مترجم باید به این چالش ها و راه های برون رفت از آن ها توجه داشته باشد تا در ترجمة خود گرفتار به کارگیری الفاظ ناشناخته و غریب و نیز ساختارهای نامأنوس نشود که منجر به تضعیف سطح ترجمه و کاهش میزان اثرگذاری آن گردد. از جمله راهکارهایی که برای زدودن آن چالش ها ارائه شد، گردآوری همة معانی در چارچوب بافت های متعدد، مراجعه به پژوهش های جدیدی که در حوزة اصطلاحات جدید صورت می گیرد، توسعه بخشی مفهوم ضمنی و... می باشد.
جایگاه جمله واره در زبان فارسی و تطبیق و همسانی آن با زبان عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به اهمیّت پژوهش های مبتنی بر مقایسة زبان های مختلف و تأثیر آن در کشف حلقه های ارتباطی زبان و نیز رشد فکری و فرهنگی کاربران آن، پژوهش حاضر با اتخاذ روش تحلیلی و تقابلی، مباحث جملة تابع در زبان فارسی و مقابله و شیوة بیان آن در زبان عربی را بررسی کرده است و آنگاه از منظر دستور تطبیقی به بیان جایگاه جملة تابع در زبان فارسی و مقایسة شیوه بیان آن در زبان عربی پرداخته است تا بدین وسیله، چگونگی بیان و نقش جملات تابع در زبان فارسی و معادل آن در زبان عربی و نیز وجوه افتراق و اشتراک، به ویژه در ترجمة دو زبان آشکار شود. دستاوردهای مقالة حاضر آن است که نوع بیان جملة تابع در زبان فارسی و عربی با وجود شباهت های چشمگیر، اختلافاتی نیز دارند، به گونه ای که جمله وارة تابع در زبان فارسی با همان شیوة بیان در زبان عربی از منظر دستورپژوهان زبان فارسی و نحویون زبان عربی با دو نام مختلف بیان می شود. نتیجة مطالب این پژوهش، در ترجمة متون عربی به فارسی یا برعکس می تواند مورد استفاده قرار گیرد.
وفاداری، بازآفرینی یا آفرینش ادبی در ترجمة شعر (بررسی مقابله ای شعر جامی و شعر فرزدق در مدح امام سجاد(ع))(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«وفاداری»، «بازآفرینی» و «آفرینش ادبی» سه رویکرد متمایز و مرتبط در ترجمه است که در لایه های مختلف معنایی، شکلی و لحنی حاصل می شود. وفاداری، شرط ضروری برای بازآفرینی به شمار می آید و بدون بازآفرینی، ترجمه در زبان مقصد رسایی لازم را ندارد. آفرینش ادبی نیز بدون رعایت اصل وفاداری و فراتر از بازآفرینی، اثری بدیع ارائه می دهد که در بسیاری از لایه های زبانی و یا حتی معنایی، متفاوت از آن است ودر شعر به واسطة ادبیت متن، بیش از دیگر انواع متون مشهود است، به ویژه اگر مترجم شاعری اهل ذوق باشد. پژوهش حاضر تلاش دارد با استفاده از تحلیل های سبک شناختی، اثر منظوم جامی را که به تأثیر از اثر فاخر فرزدق در مدح امام سجاد (ع) سروده است، بررسی نماید تا با توجه به مشخصه های اثر جامی و نیز تمایزها و اشتراکات دو اثر در حوزة معنایی، صوری و زیباشناختی، چگونگی و میزان وفاداری، بازآفرینی و آفرینش ادبی شعر وی از شعر فرزدق روشن شود. پژوهش ضمن رویکرد توصیفی تحلیلی، در برخی موارد نیز روش آماری را در پیش خواهد گرفت تا میزان ابداع و یا امانت داری جامی از متن اصلی مشخص گردد. با توجه به تمایزهای بارز شعر جامی و فرزدق در لایة آوایی، واژگانی، بلاغی، عاطفی و نحوی، اثر جامی نه یک ترجمة وفادار به متن مبدأ، بلکه ترجمه ای به مثابة آفرینش است که در سطح کلّی مرتبط به یکدیگر است، اما رابطة متناظری بین آن ها در سطح جزئی و ابیات برقرار نیست.