یادداشت ها
حوزه های تخصصی:
مقالات
«تفسیر به ترتیب نزول» مبانی، فوائد، چالش ها، بایسته ها
حوزه های تخصصی:
تفسیر تنزیلی یکی از روش های جدید تفسیری است که در چند دهه اخیر مورد توجه گروهی از مفسران قرآن کریم قرار گرفته است. رویکرد به تفسیر تنزیلی نوعی برگشت به روش تفسیر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در تعلیم و تفسیر طبیعی آیات همگام با نزول و مصحف حضرت علی علیه السلام دانسته شده و مفسران این روش معتقدند این روش به دلیل نوع نگاه ترتیب نزولی به قرآن، دستاورد های جدید و مهمّی را در بر داشته و گشوده شدن باب های جدید و کاربردی از دانش قرآنی مورد نیاز جامعه انسانی امروز را در پی خواهد داشت. گروهی از مفسران تنزیلی تاکید دارند که با تفسیر همگام با نزول می توان به یافته های مهمّی در شناخت سیر تغییر و تحول مخاطبان، جامعه و چگونگی حل بحران های فرهنگی امروزی دست یافت، که این یافته ها می تواند ما را در دستیابی به الگویی کاربردی برای حل چالش های مدیریتی و فرهنگی امروز جامعه اسلامی، یاری رساند. چالش هایی جدی در مسیر اثبات این روش تفسیری و دستیابی به فوائد آن مد نظر مفسران تنزیلی وجود دارد. از آنجا که این روش تفسیری در برابر روش متداول تفسیر مصحفی با پیشینه بیش از چهارده قرن، قد علم کرده است، مورد مناقشه و تردید جدی بسیاری از دانش پژوهان قرآنی قرار گرفته است. در این پژوهش سعی شده است با چینش مبانی، معرفی و ارزیابی پیشینه، بررسی دلایل مخالفان و موافقان و فوائد و دستاوردهای احتمالی، به چالش های موجود، پیش رو و بایسته-هایی که مفسران این روش باید به آن توجه داشته باشند، پرداخته شود.
نقش سیاق در تفسیرآیه اکمال
حوزه های تخصصی:
با توجه به روایت ها و شأن نزول های موجود، آیات فراوانی از قرآن در حق علی علیه السلام فرود آمده اند که ولایت، عصمت و یا برتری آن حضرت را بیان می کنند. از آن میان، آیات «ولایت» «تبلیغ» و «اکمال» (آیات 55، 67 و 3 سوره مائده) از بقیه مشهورترند و در عین حال، از دیرباز مورد ایراد مخالفان بوده اند. امروزه نیز مبتنی بر ایرادات پیشین، برخی ایرادات جدید بیان شده است. این آیه یکی از ادله شیعه، برای اثبات ولایت امام علی علیه السلام است. این دلالت ها به صورت های مختلفی تبیین شده است. یکی از دلالت هایی که کمتر به آن پرداخته شده، عدم توجه به سیاق آیه و تأثیر آن در ظهور و فهم معنای آیه است. در این مقاله فارغ از قبول یا رد اصل سیاق در آیات قرآن که تحقیق جامع تری را می طلبد، پس از تبیین اینکه پیوستگی در نزول، شرط تحقق سیاق معتبر نیست، عدم استقلال نزول آیه با توجه به سیاق درونی خود آیه و آیات پیرامونی آن وارتباط آن با سیاق سوره اثبات می شود.
نقد و بررسی روایتی در تحدید قرآن به سه بخش
حوزه های تخصصی:
یکی از علل وارد کردن اتهام اعتقاد شیعیان به تحریف قرآن از سوی سایر فرق اسلامی وجود برخی روایات در تقسیم بندی موضوعی قرآن از سوی ائمه معصومین علیهم السلام است. در این قبیل روایات، قرآن به بخش هایی تقسیم می شود که در برخی موارد یک سوم یا یک چهارم قرآن را در منزلت و جایگاه معنوی اهل بیت علیهم السلام و توصیف و سرانجام بد دشمنان ایشان معرفی می کند. این مقاله به بررسی حدیثی از امام علی علیه السلام در این زمینه میپردازد. ایشان می فرمایند: «نزل القرآن ثلاثا، ثلث فینا و فی عدونا وثلث سنن و امثال و ثلث فرائض و احکام». پس از بررسی سندی این روایت و وجود روایات معارض در این زمینه، به نقد آن پرداخته، امکان صدور آن را بعید می شمارد. در پایان به فرض صحت چنین روایتی روش تأویل آن بیان می شود و ثابت می شود امکان پذیرش این روایت بر مبنای قاعده تأویل و جری و تطبیق نیز وجود ندارد.
روش فقه الحدیثی علامه طباطبایی در المیزان
حوزه های تخصصی:
فقه الحدیث از مهم ترین شاخه های علم حدیث است که به فهم و تبیین روایات می پردازد. نگاهی به تاریخ فقه الحدیث نشان می دهد که بحث از فهم و مقصود واقعی کلام معصومان از عصر خود آن بزرگواران مورد توجه بوده است. محدثان برای فهم احادیث معصومان از روش های مختلفی بهره برده اند. شیوه فقه الحدیثی هر شخصی، بیانگر آراء، نگرش و میزان تسلط او بر حدیث و علوم حدیث است.
شناخت آرای حدیثی علامه طباطبایی به عنوان یکی از مفسران بزرگ قرآن که در تفسیر خود از روایات فراوانی بهره جسته، جهت فهم بهتر المیزان و در نهایت، کلام وحی، ضرورت دارد. هدف این نوشتار، پاسخ به برخی شبهات درباره بی فایده بودن بحث های روایی المیزان و فقط جنبه موید داشتن آنها است.
درباره مباحث حدیثی المیزان مطالبی بیان شده است؛ اما تا کنون پژوهشی مستقل در شناخت روش فقه-الحدیثی علامه در المیزان انجام نشده است. این مقاله ضمن بیان گوشه ای از تلاش های فقه الحدیثی علامه طباطبایی در المیزان در پی روشن ساختن روش ایشان و اثبات شخصیت حدیثی والای اوست.
اسرار ناگشوده تاویل در تفسیر کشف الاسرار
حوزه های تخصصی:
میبدی تفسیر استادش خواجه عبد الله انصاری را بسط داده و اشارات، حقایق و لطایف آن را توضیح و شرح داده و نامش را کشف الاسرار و عده الابرار نهاده است. زیبایی بیان و نثر روان فارسی آن از امتیازهای این میراث قرن ششمی است. جداسازی ترجمه از تفسیر و اشارات از دیگر امتیازهای آن است. نام گذاری این اثر گرانسنگ به کشف الاسرار بدون دلیل نیست. راززدایی از معانی و مفاهیم اصطلاحات و عبارات قرآنی مدعای اصلی میبدی است. تاویل از مهمترین بحث هایی است که از صدر اسلام تا کنون معرکه آرا است. معانی گوناگون و موضع گیری های متفاوتی در باره تاویل در این تفسیر آمده و نشان می دهد راز تاویل هنوز سر به مهر باقی مانده است و رازگشایی از آن با اعتقاد به ظاهرگرایی در تفسیر متن، نکوهش تاویل کلامی آیات و گرایش به تفسیر عرفانی پیچیدگی آن را دو چندان کرده و در نتیجه میبدی نتوانسته اسرار تاویل را بازگشایی کند.
بررسی مشتقات برکت در قرآن
حوزه های تخصصی:
یکی از واژگان پرکاربرد در متون دینی و عرف مردم، واژه «برکت» است. واژه برکت در قرآن نیامده؛ اما استعمال مشتقات این واژه در آیات قرآن به وفور یافت می شود؛ این مقاله به بررسی مشتقات واژه برکت و جمع مؤنث آن یعنی واژه «برکات»، در قرآن می پردازد. با بررسی آیات، ضمن آشنایی با مفهوم لغوی و همچنین بیان دیدگاه های مفسران درباره معنای این آیات، موارد استعمال و مصادیق این واژه مشخص شده و مراد از برکت مورد نظر قرآن تبیین شده است. همچنین به طور ضمنی راه دستیابی به برکت در هر چیزی و عامل جلوگیری از نزول برکت پیشنهاد شده است.
شخصیت شناسی نووی و درنگی در شرح ناتمامش بر صحیح بخاری
حوزه های تخصصی:
شخصیت شناسی عالمان و محدثان یکی از مباحث مهم حوزه مطالعات حدیثی است. ضرورت آن در پرتو شناخت راویان و مؤلفان کتب حدیثی و سنجش میزان اطلاعات علم الحدیثی آنها حاصل می شود. این مقاله درصدد معرفی نووی و جایگاه وی در حدیث اهل سنت است. نخست، کتابشناسی احوال و آثار نووی و سپس شخصیت علمی وی مورد بررسی قرار گرفته و در پایان، شرح ناتمام او بر صحیح بخاری از نظر سبک نگارشی و نوع اطلاعات موجود در آن بررسی و تحلیل شده است.