مقالات
حوزه های تخصصی:
سنّت های آمریکاشناسی در جهان، از این واقعیت حکایت می کند که رویکردهای متفاوتی به آمریکاشناسی وجود دارد. در قرن گذشته، آمریکاشناسی ایرانی هم رویکردهای متفاوتی داشته است. این مقاله در صدد است، مفهوم آمریکاشناسی ایرانی را با نگاهی راهبردی تبیین کند. برای این منظور، ابتدا دربارة مفهوم آمریکا و سنّت های فکری ناظر بر آمریکاشناسی به اختصار بحث شده، سپس منابع تألیفی و ترجم هشدة حوزة آمریکاشناسی به زبان فارسی ( در تقریباً صدسال گذشته) به صورت تصادفی و به شیوه گفتمانی معرّفی شده است. آمریکاشناسی این دوره، منعکس کنندة آمریکاشناسی ایرانی قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی است. سعی شده، همزمان با این بحث و ضمن نقد آمریکاشناسی لیبرال و آمریکاشناسی انتقادی چپ، برای آمریکاشناسی از منظر و نگاه بومی پارادایم جدیدی معرّفی شود.
نشانه شناسی رفتار سیاسی امریکا در خاورمیانه (1991-2011)
حوزه های تخصصی:
فرآیندهای سیاست خارجی آمریکا در خاورمیانه، بعد از جنگ دوم جهانی همواره با چالش، مخاطره و بحران امنیتی همراه بوده و تمامی رؤسای جمهور آمریکا در این حو زة ژئوپلتیکی درگیر بحران امنیتی بود ه اند. از سوی دیگر، می توان نشانه های زیادی از بی اعتمادی شهروندان خاورمیانه را نسبت به سیاست خاورمیان های آمریکا ملاحظه کرد. آنان بر این اعتقادند که آمریکا نتوانسته است بین واحدهای خاورمیانه ای، هماهنگی و همکاری متوازنی به وجود آورد. به این ترتیب، صاحبنظران تلاش می کنند سیاست امنیتی آمریکا را براساس شکل بندی های ساختاری خاورمیانه، نقش آمریکا در حمایت از اسرائیل و همچنین کشمکش های پایان ناپذیر این منطقه مورد تحلیل قرار دهند. الگوی رفتار منطقه ای آمریکا در خاورمیانه و در دوران جنگ سر د، بر اساس شاخص های ساختاری در نظام بین الملل سازماندهی شده بود. فرسایش و فروپاشی ساختار دوقطبی را می توان در زمرة عواملی دانست که در برابر سیاست خاورمیانه ای آمریکا چالش های بیشتری را به وجود آورده است. چنین چالش هایی را می توان در دوران کلینتون، بوش و اوباما مشاهده کرد. در سا لهای بعد از جنگ سرد، هریک از رؤسای جمهور آمریکا کوشیدند، برای عبور از بحران، ابتکارهای جدیدی به کار برند. شواهد نشان می دهد چنین ابتکارهایی نتوانسته است ثبات منطقه ای مطلوبی ایجاد کند و به نتایج پیشبینی شدة آن منجر شود. در این مقاله تلاش می شود، علّت اصلی تداوم بحران امنیتی در سیاست خاورمیانة آمریکا مورد بررسی قرار گیرد. درک دقیق چنین فرآیندی، زمانی حاصل می شود که الگوهای سیاست خاورمیانه ای آمریکا در دوران بعد از جنگ سرد، به طور موردی بررسی و تحلیل شود.
معامله بزرگ در روابط روسیه و امریکا: دوره مدودیف و اوباما
حوزه های تخصصی:
در سا لهای 2009 و 2010 روابط آمریکا و روسیه به مرحله ای از همکار یهای استراتژیک وارد شد که مورد توجه بسیاری ازتحلیلگران مسائل بین المللی قرار گرفت؛ مرحله ای که تحلیل عوامل مؤثّر بر آن، برای ایران نیز اهمیت زیادی دارد. فهم این وضع جدید، مستلزم پاسخی روشن به این پرسش هاست که در روابط دو کشور دقیقاً چه اتفاقی روی داده است؟ آیا مقامات دو کشور می توانند مشکلات متعدد در روابط متقابلشان را حلّ و فصل کنند؟ چرا دو کشور به این وضع جدید رسید ه اند؟ چشم انداز این روابط چیست؟ این اتّفاق چه پیامدهایی برای دولت های دیگر دارد؟ آنچه در حال حاضر قابل درک است، مسیری از همکاری و کاهش رقابت را نشان می دهد. برای تبیین این وضعیت، فرضیه ای که بررسی خواهد شد، آن است که نیازهای روسیه به فنّاور یهای جدید و نیا زهای آمریکا به همکاری روسیه در مسائل امنیتی بین المللی، در ایجاد روابط نزدیک در دو سال اخیر، مهم ترین عامل بوده است برای پاسخ به پرسش های تحقیق و بررسی فرضیة آن، نخست به نگر شهای متفاوت دو دولت و سابقه ای از روابط آ نها می پردازیم. سپس حوزه ها و موضوع های مهم متقابل دو کشور در سطوح بین المللی، منطقه ای و دوجانبه ( به ویژه در دهة اخیر) مطرح می شود. موضوع بحث بعد نیز توافق های انجام شده در دوسال اخیر است. در واپسین بخش، عوامل و متغیرهای اصلی اثرگذار بر روابط روسیه و آمریکا تحلیل خواهد شد
نقش لابی اسرائیل در سیاست خارجی ایالات متحده؛ از اسطوره تا واقعیت
حوزه های تخصصی:
روابط ایالات متّحدة آمریکا و رژیم صهیونیستی اسرائیل از مستحکم ترین روابط میان دو کشور در دورة معاصر است. آمریکا بنا به مجموعه ای از دلایل سیاسی، استراتژیک و فرهنگی، از رژیم صهیونیستی حمایت می کند. از سوی دیگر، نقش لابی قدرتمند و بانفوذ اسرائیل در آمریکا نیز یکی از عوامل مهم نزدیکی دو کشور در چند دهة گذشته بوده است. لابی اسرائیل از را ههای گوناگون ( اعم از حمایت های مالی از نامزدهای انتخابات کنگره و ریاست جمهوری، فشارهای تبلیغاتی در رسانه ها و نیز اعمال نفوذ در محافل علمی و پژوهشی) در پی هدایت افکار عمومی و نیز دستگاه سیاست گذاری آمریکا به سمت حمایت از اسرائیل است. با این حال، بحث دربارة اینکه آیا حمایت کنونی آمریکا از اسرائیل بیشتر معلول نقش استراتژیک آن رژیم برای پیشبرد منافع آمریکا در خاور میانه است یا ناشی از اعمال نفوذ و فشار لابی صهیونیستی در آمریکا، همواره در میان پژوهشگران امور سیاسی وجود داشته است. این مقاله، ضمن مروری کلّی بر دیدگاه های مختلف در این باره، نتیجه می گیر د: نزدیکی روابط آمریکا و اسرائیل، در حال حاضر برآمده از هر دو عامل پیش گفته و نه صرفاً یکی از آنهاست.
ساختارشناسی و هدف شناسی دیپلماسی عمومی امریکا علیه جمهوری اسلامی ایران در زمان جرج دبلیو بوش
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، مطالعه ای است دربارة ساختار دیپلماسی عمومی دولت بوش در برابر ایرا ن. این دیپلماسی به منزلة ابزار جنگ نرم آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران و نقش آفرینان وابسته به آن است. تاریخچة دیپلماسی عمومی آمریکا در ایران به سا لهای آغازین جنگ سرد برمی گردد. ملّت ایران از آن پس، همواره آماج تبلیغات آمریکا بوده است؛ اما می توان ادعا کرد که تحول ساختاری دیپلماسی عمومیِ ضد ایرانی در زمان بوش، نشا ن دهندة عزم بیش از پیش آمریکا در رویارویی نرم با جمهوری اسلامی است. باراک اوباما که وارث این ساختار است، نه تنها از شدت این جنگ نکاسته، بلکه با افزودن شاخ و بر گهای جدید به آن، سعی می کند آن را شعله ورتر کند.
دولت بوش از سال 2006 تا 2009 ، بیش از 200 میلیون دلار برای دیپلماسی عمومی خود در رابطه با ایران هزینه کرده است؛ بودج ه ای که برنامه های به اصطلاح ترویج دموکراسی وزارت خارجة آمریکا، صندوق اعانة ملّی برای دموکراسی و هیئت امنای شبکه های رادیو تلویزیونی دولتی آمریکا تأمین کنندة آن بوده اند. این هزینه ها به علاوة 400 میلیون دلار دیگری است که برای فعالیت های تبلیغاتی مخفی درنظر گرفته شده بود. تمام این فعالیت ها ( اعم از آشکار و پنهان) با هدف براندازی جمهوری اسلامی طراحی شده بود. دولت اوباما تنها در سال اولش 50 میلیون دلار دیگر برای مقابلة نرم با جمهوری اسلامی از کنگره بودجه دریافت کرده است.
امنیت ملی امریکا؛ مفهومی سیال، ماهیتی ثابت
حوزه های تخصصی:
امنیت ملَی و را ه ها و رو ش های تأمین، حفظ و گسترش آن از پیچید ه ترین وظیفه های دولت هاست. تاکنون با توجه به شرایط محیطی متفاوت، تعریف های مختلف و متنوعی از این مفهوم ارائه شده؛ اما کاربست فراملّی این اصطلاح از سوی سیاستمداران آمریکایی روزبه روز گسترده تر شده است. پژوهش حاضر بر این فرضیه استوار است که میان افزایش اقتدار و قدرت ملّی آمریکا در داخل و خارج، با افزایش مداخله های این کشور در سطح جهانی رابطه ای مستقیم وجود دارد. فرض بر این است که دولتمردان این کشور، علیرغم وابستگی های حزبی متفاوت، دربارة لزوم برتری این کشور در سطح جهان اتّفاق نظر دارند. در طول دو سدة اخیر، دولت های مختلف دربارة مفاهیمی مثل امنیت و منافع ملّی نظر مشترکی دارند. به میزان افزایش قدرت و اقتدار این کشور در داخل و خارج امنیت معنایی گسترده تر یافته و به مرور مرز ملی نیز از
آمریکای شمالی شروع و سپس به آمریکای لاتین و در ابتدای قرن بیست ویکم تا اقصی نقاط جهان کشیده شده است. این مقاله می کوشد با تکیه بر مستندات تاریخی و شواهد عینی، دگرگونی معنایی مفهوم امنیت ملّی در آمریکا را در طول دو سدة اخیر واکاوی کند.
تسلّط بر منابع نفتی استراتژیک خلیج فارس و تهاجم نظامی ایالات متّحده به عراق
حوزه های تخصصی:
ایالات متّحده در مارس 2003 م، با اتّخاذ سیاست یک جانبه گرایی، بدون مجوز شورای امنیت و خارج از کانال های سازمان ملل متّحد، به عراق حملة نظامی کرد. نخستین مداخلة آمریکا در عراق، در سال 1991 و با مجوز شورای امنیت و ائتلاف به نسبت بزرگی از متّحدانش صورت گرفت و سرانجام ایالات متّحده موفّق شد کویت را از اشغال عراق خارج کند؛ اما تهاجم نظامی آمریکا در مارس 2003 به عراق، به طور کامل با حملة قبلی تفاوت داشت. مسئله ای که در این پژوهش مطرح می شود، این است که مهم ترین علّت تهاجم نظامی ایالات متّحده به عراق در سال 2003 چه بود؟ برای پاسخ به این سؤال، تسلّط بر منابع نفتی استراتژیک خلیج فارس به منزلة فرضیة اصلی مطرح و تأیید می شو د. برای آزمودن فرضیة اصلی، به شیوة مثبت عمل کرده، به شاخص ها و مفاهیمی که اثبات کنندة این فرضیه باشند، اشاره می شود. همچنین به تلاش تاریخی قدر تهای بزرگ برای تسلّط بر منابع نفتی استراتژیک اشاره می کنیم، سپس نقش لابی ها و شرکت های چندملیتی نفتی را بررسی خواهیم کرد. در ادامه، موقعیت ژئواستراتژیک و ژئواکونومیک خلیج فارس، اهداف استراتژیک آمریکا در خلیج فارس و استراتژ یهای نفتی این کشور در خلیج فارس مورد مطالعه قرار می گیرد.
خوانش مقایسه ای ادبیات جنگ های صلیبی و ادبیات آمریکا پس از 11 سپتامبر در دو رمان آمریکایی «مرد در حال سقوط» و «تروریست»
حوزه های تخصصی:
پس ازحمله های یازده سپتامبر 2001 ، رما نها و آثار ادبی فراوانی با موضوع تأثیر این حمله ها بر افراد مختلف در داخل و خارج از ایالات متّحده به رشته تحریر درآمد. با وجود ادعای این رما نها ( مبنی بر پرداختن به تأثیر این حمله ها بر مردم آمریکا) ، نویسندگان برای توصیف مسلمانان و اعراب بیشتر از کلیشه های شر ق شناسی استفاده می کنند و به نظر می رسد، پس از یازده سپتامبر، گفتمان شر قش ناسی، کلیشه ها و قالب های گذشته را محکم تر از پیش کرده است. این مقاله بر آن است تا این گفتمان را در دو رمان ""تروریست"" (Terrorist) نوشته جان آپدایک و ""مرد درحال سقوط"" (Falling Man) نوشته دان دلیلو (Don DeLillo) را تحلیل کند؛ چراکه آپدایک و دلیلو از نویسندگان برجستة ادبیات آمریکا هستند و هردو رمان، از رمان های پرفروش نیویورک تایمز به شمار می روند. با اینکه ریشه های شر ق شناسی را باید در فرهنگ اروپا جستجو کرد، از نیمه قرن 20 و اوایل قرن 21 ، دیدگا ههای شر ق شناسانه را آمریکا شکل داده، ترویج می کند. در این مقاله سعی بر آن است تا چگونگی بازنمایی نویسندگان نامبرده از مسلمانان و ایدئولوژی آ نها مورد بحث قرار گیرد. نکته قابل توجه این است که اگرچه این رما نها در قرن بیست ویکم و با توجه به افزایش ارتباط و اطلاعات دربارة مسلمانان نوشته شده، نویسندگان مورد نظر از همان قالب ها و کلیشه هایی استفاده می کنند که از زمان قرون وسطی دربارة مسلمانان وجود داشته است.
معرفی کتاب ها
معرفی و نقد کتاب: سیاست خارجی آمریکا
حوزه های تخصصی:
معرفی و نقد کتاب: قدرت هایی برای رهبری
حوزه های تخصصی:
معرفی و نقد کتاب: یک ملّت در دست پیمانکاران: برون سپاری قدرت آمریکا و آینده سیاست خارجی
حوزه های تخصصی: