چکیده

فرآیندهای سیاست خارجی آمریکا در خاورمیانه، بعد از جنگ دوم جهانی همواره با چالش، مخاطره و بحران امنیتی همراه بوده و تمامی رؤسای جمهور آمریکا در این حو زة ژئوپلتیکی درگیر بحران امنیتی بود ه اند. از سوی دیگر، می توان نشانه های زیادی از بی اعتمادی شهروندان خاورمیانه را نسبت به سیاست خاورمیان های آمریکا ملاحظه کرد. آنان بر این اعتقادند که آمریکا نتوانسته است بین واحدهای خاورمیانه ای، هماهنگی و همکاری متوازنی به وجود آورد. به این ترتیب، صاحبنظران تلاش می کنند سیاست امنیتی آمریکا را براساس شکل بندی های ساختاری خاورمیانه، نقش آمریکا در حمایت از اسرائیل و همچنین کشمکش های پایان ناپذیر این منطقه مورد تحلیل قرار دهند. الگوی رفتار منطقه ای آمریکا در خاورمیانه و در دوران جنگ سر د، بر اساس شاخص های ساختاری در نظام بین الملل سازماندهی شده بود. فرسایش و فروپاشی ساختار دوقطبی را می توان در زمرة عواملی دانست که در برابر سیاست خاورمیانه ای آمریکا چالش های بیشتری را به وجود آورده است. چنین چالش هایی را می توان در دوران کلینتون، بوش و اوباما مشاهده کرد. در سا لهای بعد از جنگ سرد، هریک از رؤسای جمهور آمریکا کوشیدند، برای عبور از بحران، ابتکارهای جدیدی به کار برند. شواهد نشان می دهد چنین ابتکارهایی نتوانسته است ثبات منطقه ای مطلوبی ایجاد کند و به نتایج پیشبینی شدة آن منجر شود. در این مقاله تلاش می شود، علّت اصلی تداوم بحران امنیتی در سیاست خاورمیانة آمریکا مورد بررسی قرار گیرد. درک دقیق چنین فرآیندی، زمانی حاصل می شود که الگوهای سیاست خاورمیانه ای آمریکا در دوران بعد از جنگ سرد، به طور موردی بررسی و تحلیل شود.

تبلیغات