مسوولیت پزشکان در قبال بیماران می تواند اخلاقی یا حقوقی باشد که مسوولیت حقوقی خود جنبه مدنی و کیفری خواهد داشت. توجه به موضوع مسوولیت پزشکان و برخورد با خطاهای پزشکی قدمتی به بلندای علم طب دارد. در تمدن مصر باستان، یونان، بابل، روم و ایران باستان رویکردهای مختلفی نسبت به خطاهای پزشکی وجود داشته است. در ایران باستان، پزشکان و جراحان تنها پس از طی مرحله آزمون زیر نظر پزشکان مجرب مجاز به طبابت بودند و در صورت درمان بیماران بدون کسب مجوز و بروز خطای منجر به فوت بیمار با کیفری مشابه قتل عمد روبه رو می شدند.فقهای شیعه پزشک جاهل و خطاکار را در قبال عوارض به وجود آمده برای بیمار مسوول می دانند، اما در مورد پزشک حاذقی که بدون کوتاهی یا تقصیر وی بیمارش دچار عارضه ای گردیده دو دیدگاه وجود دارد؛ دیدگاه مشهور، که غالب فقها به آن نظر دارند، حکم بر مسوولیت پزشک می دهد و برای آن ادله هم ذکر شده است. اما دیدگاه غیر مشهور چنین پزشکی را مسوول نمی داند.دیدگاه مشهور برای سلب مسوولیت از پزشک، اخذ برائت از بیمار را پیش از اقدام پزشک پیشنهاد می کند که در حقوق ایران از دیدگاه مشهور پیروی شده است. البته در موارد فوریت های پزشکی که جان بیمار در خطر است و امکان اخذ رضایت و برائت وجود ندارد، این امر استثنا شده است. ضمن این که چنان چه پزشک به هنگام معالجه بیمار مرتکب تقصیر شود، تحصیل برائت پیش از شروع به درمان، مسوولیت را از وی سلب نخواهد کرد.
اجتماع اسباب گوناگون در بروز خسارت از جمله مباحث مهمی است که هر یک از نظام های حقوقی دیدگاه متفاوتی را اریه کرده اند. بررسی این موضوع در حقوق پزشکی که با جان بیماران در ارتباط است اهمیتی دو چندان دارد و انتخاب یک دیدگاه را مهم تر می سازد.ین مقاله به دنبال آن است تا بازخوانی یک پرونده و بررسی موضوع اجتماع اسباب متعدد در حقوق پزشکی، راه را به روی نظریه های جدید بگشاید.در ارایه مطالب از روش کتابخانه ای استفاده و تلاش شده است تا با جست و جوی در منابع و کتاب های مرتبط این حوزه مباحث مطرح شود.در بررسی موضوع اجتماع اسباب در پزشکی دو رویکرد پیش روست؛ یا باید از راه حل های سنتی پیروی کرد و نظریه برابری اسباب را پذیرفت یا با نقد آن، باید راه را به روی دیدگاه های جدیدتر و اخلاقی باز کرد و رویه قضایی را به آن سو سوق داد. نقد دیدگاه سنتی و پیروی از دیدگاه های جدید و اخلاقی به اجرای عدالت یاری می رساند.
هدف از تحقیق حاضر پژوهش در قرآن به منظور پاسخ به این سوال است که آیا اساسا در قرآن مفاهیم روان شناختی موجود می باشند. در صورت مثبت بودن جواب این سوال، هدف دیگر در مرحله ی دوم پژوهش استخراج این مفاهیم، گروه بندی آنان و کشف روابط معنایی است که میان این مفاهیم روان شناختی در قرآن حاکم می باشد. روش تحقیقی به کار برده شده روش تحلیل محتوای متن (Inhaltsanalyse) است. نتایج تحقیقات به وضوح نشان می دهند که بیش از نیمی از کلمات معنایی در قرآن به مباحث روان شناختی می پردازند و این کلمات را می توان در چهار گروه روان شناسی یعنی روان شناسی عمومی، روان شناسی رشد، روان شناسی اجتماعی و روان شناسی شخصیت تقسیم بندی کرد. از نتایج مهم دیگر این پژوهش کشف شباهت ها و تفاوت های اساسی این مفاهیم با پارادایم های غالب در روان شناسی امروز و هم چنین شباهت ها و تفاوت های اساسی میان مدل موجود در قرآن و مدل های مطرح در روان شناسی اروپایی در خصوص عمل و تئوری کنترل عمل انسان است (Handlungskontroll- Theorie).
حقیقت گویی در حرفه ی پزشکی عبارت است از ارایه اطلاعات لازم به بیمار برای ایجاد توانایی جهت اخذ تصمیم های آگاهانه راجع به مراقبت های پزشکی و سایر جنبه های زندگی و آگاه ساختن وی از وضعیتی که در آن به سر می برد.در این مطالعه، برای بررسی نظر پزشکان ایرانی راجع به مساله بیان حقایق به بیمار، پرسشنامه ای، که حاوی سوالات مربوط به بررسی نگرش پزشکان راجع به این موضوع بود، به پزشکان عمومی و متخصصی که در همایش سالانه پزشکان عمومی و نیز در همایش های سالانه گروه های مختلف تخصصی شرکت کرده بودند داده شد و پس از پرکردن، پرسشنامه ها از آن ها دریافت شد.درکل، از 400 پزشک در مورد این مساله پرسش شد، 35 درصد پاسخ دهندگان معتقد بودند که بیماران حق دارند که راجع به بیماری خود بدانند و از آن اطلاع داشته باشند. در مقابل، 6 درصد هیچ حقی در این زمینه برای بیماران قایل نبودند و 59 درصد حق بیمار را منوط به احراز شرایط خاص و در موارد خاص می دانستند. در این مطالعه، پایداری احساسی و میزان پذیرش واقعیت از سوی بیمار و سطح فرهنگی او از مهم ترین عوامل موثر بر تصمیم گیری پزشک ذکر شده است. در مورد میزان اطلاعاتی که پزشک باید به بیمار خود ارایه کند نیز بیش تر پزشکان (44 درصد) عقیده داشتند که پزشک بر حسب برداشت شخصی خود باید راجع به میزان ارایه اطلاعات تصمیم گیری کند، بیش تر (65 درصد) پاسخ دهندگان عقیده داشتند که پزشکان مجازند که بدون اطلاع بیمار، راجع به بیماری او با خانواده اش صحبت کنند، 78 درصد نیز عقیده داشتند که دادن اطلاعات در اغلب موارد باعث تسهیل روند تشخیص و درمان می شود، 70 درصد از آن ها بیان کرده بودند که دادن اطلاعات می تواند در آینده از احتمال شکایت بکاهد.براساس این مطالعه، بیش تر پزشکان در مورد مساله بیان حقایق مربوط به بیماری صعب العلاج، تمایل به گفتن حقایق به بیماران خود دارند، ولی در بیش تر موارد، تصمیم گیری راجع به این مساله را منوط به شرایطی می دانند که عمدتا بر مبنای نظر پزشک معالج تعیین می گردد.
علی رغم پیشرفت های سال های اخیر در زمینه پیوند عضو، مشکل کمبود اعضای پیوندی کماکان به قوت خود باقی است. کودکان به عنوان بخشی از افراد جامعه به دلیل شرایط خاص خود همواره در معرض سوء استفاده و بی عدالتی قرار دارند و به همین دلیل مساله استفاده از کودکان به عنوان دهندگان عضو نیازمند دقت و توجه ویژه است.این مطالعه به صورت مروری انجام شده و منابع و ماخذ آن از طریق بررسی سیستماتیک موتورهای جست و جوی google . yahoo، خزانه های اطلاعاتی Pubmed، Iran Medex و Ovid و کتابخانه مرکز تحقیقات اخلاق و تاریخ پزشکی و موزه علوم و با استفاده از کلمات کلیدی مرتبط، گردآوری شده است. منابع جمع آوری شده به شیوه سیستماتیک و برای یافتن پاسخ سوال های مشخص مورد بررسی و مطالعه قرار گرفته اند.هیچ یک از صاحب نظران حیطه اخلاق با استفاده از کودکان به عنوان دهنده عضو موافق نیستند و این امر را تنها با درنظر داشتن شرایط خاصی نظیر مواردی چون در دسترس نبودن دهنده دیگر برای اهداء عضو و پایین بودن خطر جراحی برای کودک و مواردی از این دست مجاز شمرده اند و پیش شرط اخذ رضایت آگاهانه مورد تایید مراجع اخلاقی را نیز اجباری دانسته اند.علی رغم مجاز شمرده شدن پیوند از کودکان در شرایط خاص، نگرانی در خصوص سوء استفاده از کودکان برای پیوند مساله ای بسیار جدی بوده و نیازمند دقت و توجه ویژه ای است.
مسایل اخلاق زیست- پزشکی از ابتدای تاریخ پزشکی و فعالیت های زیستی بشر مطرح بوده ولی از دهه 1960 به این سو و با گسترش تکنولوژی های نوین پزشکی، اخلاق زیست- پزشکی به عنوان یک حوزه معرفتی میان رشته ای و یک حرفه ظهور کرد.علیرغم گسترش روز افزون فعالیت های علمی و حرفه ای اخلاق زیست- پزشکی، هنوز درباره تحصیلات و مهارت های لازم، کارکردها و وظایف،مراجع ذی صلاح برای صدور گواهی نامه و سازوکار ارزیابی و نظارت بر فعالیت اعضای این حرفه سوالات زیادی وجود دارد. این مقاله تلاشی برای جواب دادن به برخی از این سوالات می باشد.روش تدوین این مقاله مبتنی بر جست و جو در منابع کتابخانه ای و اینترنتی است. برای شناسایی منابع با استفاده از واژه های bioethics, medical ethics, biomedical ethics, bioethicist در موتور جست و جوی google، و کتابخانه مرکز تحقیقات اخلاق و تاریخ پزشکی به جست و جو پرداخته شد.نتایج به دست آمده از جست و جوی منابع الکترونیک با کلید واژه های مربوطه نشان می دهد که اخلاق زیست- پزشکی علیرغم نوپا بودن، ادبیات فربهی داشته و میزان روزافزونی آن نیز بسیار بالاست. وجود بیش از 4.000.000 نتیجه برای جست و جوی واژه bioethics و 269 هزار نتیجه برای جست و جوی واژه bioethicist در Google حکایت از شکل گیری این دانش و حرفه دارد. از اواخر قرن بیستم متخصصان و مراکز آموزش، پژوهش و مشاوره اخلاق زیست- پزشکی در کشورهای توسعه یافته ظهور کردند و هم اکنون مراکز دانشگاهی، مراکز حکومتی دخیل در سیاست گذاری بهداشتی، مراکز درمانی و بیمارستان ها، شرکت های داروسازی وسایر کارخانه های تولید کننده محصولات مرتبط با زیست، متخصصان اخلاق زیست- پزشکی استخدام می کنند.در کشورهای توسعه یافته اخلاق زیست- پزشکی رشد چشم گیری داشته و به عنوان دانش و حرفه نهادینه شده اند. کارشناس اخلاق زیست- پزشکی در چهار محور آموزش، پژوهش، مشاوره و نظارت فعالیت می کند. در کشورهای در حال توسعه از جمله ایران نیز نشانه هایی از تلاش برای ایجاد نظام و سازمان های اخلاقی زیست- پزشکی بومی و ظهور دانش و حرفه ی اخلاق زیست- پزشکی وجود دارد.