۱.
درک و شناخت بهتر میزان توسعه یافتگی شهرستان های کشور نسبت به یکدیگر نه تنها باعث توجه خاص از نظر اقتصادی به آنها می شود، بلکه موجب شناخت نقاط ضعف و قوت، توان ها و کمبودهای آنها و در نهایت موجب توفیق برنامه ریزی ناحیه ای و منطقه ای می گردد و این حاصل نمی شود مگر با شناخت دقیق تر ناحیه با استفاده از شاخص های مناسب و ارایه اطلاعات و آمارهای بسیار دقیق و در نتیجه ارایه راهبردهای مناسب جهت نیل به اهداف.
راه های گوناگونی برای تجزیه و تحلیل نواحی مختلف وجود دارد که میتوان از آنها در برنامه ریزی ناحیه ای به اشکال مختلف استفاده نمود. در این مقاله سعی شده است با استفاده از روش طولی و عرضی ایزارد روند تحولات شاخصهای توسعه شهرستان های استان چهارمحال و بختیاری نسبت به یکدیگر و به کل استان در یک دهه آماری (75- 65) با در نظرگرفتن 24 شاخص که از شاخص های مهم میزان توسعه هر ناحیه محسوب می شود، مورد بررسی قرار گیرند. (سرشماری عمومی نفوس و مسکن، استان و شهرستان 75 و 1365).
با مقایسه ای که بین 24 شاخص درسطح شهرستان ها صورت گرفته است بیش از نیمی از شاخص ها هنوز از جایگاه مناسبی از نظر رشد و توسعه هم در سطح شهرستان و هم در سطح استان برخوردار نیستند و به طورکلی بیان نگر عقب ماندگی زیربناها یا شاخص های انسانی توسعه و رشد دراین استان نسبت به کل کشور می باشد، همچنین با استفاده از زوایای بدست آمده در کل نمودارهای بعضی شهرستان ها (فارسان) هنوز از کل استان و شهرستانهای دیگر از بعد رشد فاکتورها عقب مانده محسوب شده اند
۲.
"در فرآیند تاریخی شکل گیری پدیده حاشیه نشینی، دو عنصر مکان و زمان به عنوان شرایط عام (شرط لازم) برای تکوین این پدیده و دو عنصر اقتصادی و اجتماعی به عنوان شرایط خاص (شرط کافی) برای شناخت و درک آن جلوه می کنند. تاکنون از سوی پژوهشگران مطالعات شهری دلایل متعددی برای شکل گیری حاشیه نشینی ارایه گردیده است. با توجه به متنوع بودن پدیده حاشیه نشینی، نمی توان دلایل وجودی آن را از یک شهر به شهر دیگر تعمیم داد. در این پژوهش، به مطالعه و بررسی علل شکل گیری پدیده حاشیه نشینی در شهر اصفهان از دهه 1340تاکنون (زمان آغاز شهرنشینی شتابان و ناهمگون در ایران) می پردازیم. برای شناخت عناصر مذکور، این پژوهش با روش پیمایشی، بر روی 400خانوار که به صورت تصادفی از محله های نمونه انتخاب شده اند، انجام گردید و داده های آن با استفاده از روش های آماری نظیر آزمون تطابق توزیع کای اسکویر و آزمون تی تک نمون های تحلیل شده اند. یافته های این پژوهش نشان می دهد که: 44.5-1 درصد از پاسخگویان مناطق حاشیه نشین، مهاجر غیر بومی بوده و 57.8 درصد آنان قبلا در محله دیگری از شهر اصفهان زندگی می کرده اند که اکثر اینان را می توان در زمر ه رانده شدگان از متن به حاشیه نامید 2- تهیه و دسترسی آسان تر به مسکن در مناطق حاشیه نشین (ارزانتر بودن قیمت زمین شهری و مسکن)، باعث هجوم مهاجران و گروه های کم درآمد شهری به این مناطق شده است 3- درصد بیکاری در مناطق حاشیه نشین بسیار بالاتر از سایر مناطق شهری بوده و یکی از دلایل حاشیه نشینی در شهراصفهان محسوب می شود 4- میانگین درآمد حاشیه نشینان در مقایسه با میانگین درآمد سایر گروه های شهری بسیار پایین بوده، به عنوان یکی از دلایل اصلی حاشیه نشینی محسوب می شود 5- میانگین قیمت اجاره بهای مسکن در مناطق حاشیه نشین به طور تقریبی 17.5 درصد پایین تر سایر مناطق شهری بوده و در تصمیم گیری افراد برای ساکنان در مناطق حاشیه نشین موثر واقع شده است.
پرداختن به موضوع فوق دارای دو کاربرد اطلاعاتی و اجرایی در مورد علل شکل گیری و نحوه برخورد با این پدیده می باشد.