حکومت صفویان در شرایطی شکل گرفت که امپراتوری عثمانی در مناطق غربی و خانات ازبک در شرق قلمرو ایران تمایلات توسعه طلبانه ای را دنبال می کردند. اختلافات جغرافیایی و تعارضات مذهبی باعث پدیدآمدن جنگ های طولانی بین صفویان با این دو قدرت منطقه ای شد. این منازعات بخش بزرگی از مناطق جغرافیایی ایران را تحت تأثیر قرارداد و آسیب های اقتصادی و اجتماعی را برای ساکنان به دنبال داشت. مسئله عمده در این نوشتار دریافت و آشکارکردن میزان آسیب های ناشی از جنگ های دوره صفویه در مناطق شرقی و غربی بر برخی از زیرساخت های اقتصادی و سازه های شهری و روستایی است.
بر این اساس، پرسش عمده این نوشتار عبارت است از اینکه اقدامات تهاجمی دشمنان و سیاست های دفاعی صفویان الگوهای اقتصادی و جمعیتی کشور را تا چه میزان تحت تأثیر قراردادند. روش انجام پژوهش حاضر مبتنی بر توصیف، تحلیل و استنتاج از داده های منابع تاریخی است. یافته های پژوهش نشان می دهد تداوم جنگ ها و اقدامات تهاجمی دشمنان در کنار سیاست های دفاعی صفویان، در آشفتگی و تخریب ساختارهای اقتصادی و همچنین کاهش جمعیت منطقه بسیار مؤثر بوده و کندی فرآیند تولید را در پیامد نهایی خود به همراه داشته است.
روابط ایران و عثمانی طی 242 سال سلطنت صفویان گاهی دچار اختلال و بحران بوده است. علت جویی بحران در روابط بین دو کشور هدف اساسی نویسنده این مقاله است. لذا به منظور یافتن پاسخ این که چه متغییرهایی در پدیداری بحران در روابط بین ایران و عثمانی در سال های بین 985 تا 1049 نقش داشته اند، فرضیه ذیل به آزمون گذاشته شد: عواملی از قبیل طمع بیگانگان، نابسامانی اوضاع داخلی ایران، عصیان و روگردانی اقوام و حکومت های تابعه، عصیان حکام و دولتمردان و اظهار تبعیت ایشان از رومیه، دخالت و تصمیم سازی فرنگیان، نابسامانی اوضاع داخلی عثمانی و مشیت الهی به عنوان عامل تعیین کننده جهت حوادث، در پدیداری بحران در این دوره از روابط ایران و عثمانی نقش اساسی داشته اند. در این بررسی از روش تحقیق تاریخی استفاده شده و داده ها بر اساس نوشته مورخان ایرانی عصر صفوی جمع آوری شده است. یافته اصلی تحقیق تایید فرضیه اشاره شده بوده است و نشان می دهد عوامل مذکور در پایداری بحران در روابط بین ایران و عثمانی نقش اساسی داشته اند.
با روی کار آمدن شاه سلطان حسین، سیاست عدم تسامح مذهبی نسبت به اقلیت های مذهبی از جمله ارمنیان در پیش گرفته شد. همین امر منجر بدان شد در آستانه ی حمله ی افغان ها به اصفهان، چنین شایع شود که ارمنیان درصدد گرفتن انتقام از حکومت صفویه می باشند و احتمالاً به افغان ها نزدیک خواهند شد، لذا در تعدادی از گزارش های گردشگران اروپایی و کشیشان کارملیت شایعه ی مزبور دامن زده شده است.این مقاله در پی آن است با استناد به سفرنامه های مختلف و گزارش های شاهدان عینی بیان نماید که برخلاف شیوع چنان خبری در ایام اشغال اصفهان، ارمنیان نه تنها سازش نکردند، بلکه با همکاری ارتش صفویه به مقابله با دشمن مشترک پرداختند
در دیوان سالاری دوره ی صفویه، مجمعی به نام جانقی دیده می شود که از دیوان سالاری دوره ی مغول و تیموری، به حکومت صفویه راه یافت و به تکامل رسید. این مجمع، وظیفه ی ارائه ی مشورت به شاه و حل و عقد امور مربوط به جنگ و جانشینی شاه صفوی را بر عهده داشت و تعدادی از صاحب منصبانِ عالی رتبه و با نفوذ دوره ی صفوی، که در رأس آنان صدر اعظم قرار داشت، عضو این مجمع بودند. در پژوهش های مربوط به حیطه ی دیوان سالاری صفویه، این مجمع با دیگر مجامع درباری این دوره- به خصوص با مجلس بهشت آیین- خلط گردیده و مجمع مستقلی به حساب نیامده است. این پژوهش در پی اثبات این مدّعاست که مجمع جانقی، مجمع کاملاً مستقلی بوده و از جنبه های گوناگون، یعنی از حیث اعضاء و وظایف، با مجامع دیگر، تفاوت داشته است. در این پژوهش، مجمع جانقی از حیث نام، اعضا، کارکردها و اهمیت آن در دیوان سالاری دوره ی صفویه، با تکیه بر شواهد تاریخی، مورد بررسی قرار گرفته و در نتیجه معلوم شده است که هفت تن از صاحب منصبان عالی رتبه ی تشکیلات صفوی عضو اصلی و دائمی مجمع جانقی بوده اند. این مجمع، در غیاب شاه، با ریاست صدر اعظم تشکیل می شد. در کارنامه ی این مجمع، بررسی دو موضوع دیده می شود: یکی امور جنگی، و دو دیگر مسئله ی تعیین جانشین پادشاه. نظر به اهمیت این دو موضوع، و نیز جایگاه والای سیاسی و دیوانی اعضای مجمع، می توان مجمع جانقی را شورای عالی دربار صفوی نامید.