فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۲۱ تا ۷۴۰ مورد از کل ۴٬۴۲۵ مورد.
حوزه های تخصصی:
به یک اعتبار، «سنت گرایی» همزاد تاریخ بشر است؛ زیرا طبق ادعای سنت گرایان، همة سنت های بزرگ جهان منشأ مشترک دارند. یکی از موضوعات مهم مورد بحث سنت گرایان در دیدگاه خود در باب هنر که به آن می پردازند، تعریف و تبیین مفاهیمی همچون «هنر سنتی»، «هنر مقدس» و «هنر دینی» است. بررسی این مفاهیم در فهم نظریة سنت گرایان در باب هنر، اهمیت بسزایی دارد. این مقاله با روش گردآوری اسنادی و تحلیل محتوا، پس از تبیین این مفاهیم، آنها را به نقد می کشد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که هنر مقدس، بخشی از هنر سنتی است که با مناسک دین، به طور مستقیم در ارتباط است، اما هنر دینی به واسطة اختلاف در صورت، در زمرة هنر سنتی قرار نمی گیرد. دیدگاه سنت گرایی در باب هنرهای سنتی، مقدس و دینی، با انتقادهایی روبه رو است که نه تنها نظریة هنر سنت گرایان را با مشکل مواجه می سازد، بلکه بیانگر مخدوش بودن برخی از مبانی نظری ایشان است.
تأملی بر طبیعت گرایی مک داول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسألة اصلی در این مقاله تبیین و توضیح شرایطی است که جان مک داول[1] برای تحقق شناختی عینی، یعنی تحقق وضعیتی که در آن فعالیت عقلانی ما پاسخگو به واقعیت است، تعیین می نماید. با توضیح این شرایط، درواقع راه حل مک داول برای حل مسألة معرفت شناختی ارتباط ذهن و جهان و به عبارت دقیق تر نسبت تفکر با جهان روشن می گردد. بدین جهت نظریات مک داول در دو محور مطرح می شود: اول تحلیل درمانگرانة او در مورد علل ایجاد این مسأله و دوم نظریات ایجابی او که بیانگر طرز تلقی خاص او در مورد جهان، ذهن، طبیعت گرایی در فلسفة ذهن و جایگاه تجربه در نظام توجیه است.
تحلیلی بر ساختار نظام اخلاقی در ادیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه پرداختن به مباحث اخلاقی در ادیان، از اهمیت بالایی برخوردار است. با بررسی اخلاق در ادیان گوناگون، کشف ساختاری معین و مشخص امکان پذیر است. این پژوهش، در مقام ارائه و تحلیل چنین ساختاری است. در ساختار ادیان گوناگون، نظام اخلاقی براساس بنیان هایی هستی شناختی، معرفت شناختی، ارزش شناختی، انسان شناختی و الهیاتی شکل گرفته است و در هر نظام اخلاقی، دست کم شش عنصر نظریة ارزش، اصول مبنایی، قواعد اخلاقی، بیان عوامل انگیزشی، بیان ضمانت اجرا و توجیه نظام اخلاقی مشاهده می شود. با توجه به این تبیین، علم اخلاق و پژوهش های اخلاقی در مسیر تبیین نظام اخلاقی، به سه عرصة اخلاق توصیفی، که به توصیف نظام های اخلاقی می پردازد؛ اخلاق هنجاری، که در مقام کشف و یا تأسیس نظام اخلاقی است، و فرا اخلاق، که پژوهش های عقلانی و فلسفی است، در حوزة حقایق، مفاهیم، احکام و گزاره های اخلاقی تقسیم می شود.
نقد و بررسی برهان معجزه بر اثبات وجود خدا از دیدگاه فیلسوفان دین مغرب زمین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خداباوران معجزه را دلیلی برای اثبات وجود خدا می دانند. در طرف مقابل، خداناباوران نقدهایی علیه دلالت گری معجزه بر اثبات وجود خدا مطرح می کنند که بیشتر به وقوع پیوستن تاریخی معجزات را محل تردید قرار می دهد و حتی ناممکن می دانند. هدف این نوشتار بررسی و پاسخ به چند پرسش اصلی در این موضوع مورد اختلاف است: معجزه چیست؟ آیا «معجزه» مفهومی خودمتناقض است؟ آیا استناد به گواهی های تاریخی برای وقوع معجزات قابل توجیه است؟ عامل وقوع معجزه چیست؟ روش این تحقیق توصیفی-تحلیلی است که از طریق مطالعه، بررسی و تحلیل ذهنی مفاهیم، گزاره ها و استدلال ها انجام می گیرد. بر این اساس، کتب، مقالات و دیگر آثار فیلسوفان مغرب زمین و همچنین کتب و مقالاتی که درباره آنها نوشته شده اند، مورد مطالعه قرار می گیرند. در این مقاله ضمن بررسی پرسش های یاد شده تلاش خواهد شد تا نشان داده شود که اولاً «معجزه» مفهومی خودمتناقض نیست؛ لذا نمی توان با استناد به ناسازگاری درونی مفهوم، امکان وقوع آن را زیر سوال برد؛ ثانیاً در صورت فراهم بودن شرایطی می توان پذیرفت که معجزاتی رخ داده اند؛ ثالثاً از میان وقایع معجزه گون برخی را می توان دال بر وجود خداوند دانست، هرچند که دلالت گری پاره ای دیگر محل بحث است.
ارزیابی باورهای دینی بر اساس فضیلت گرایی معرفتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دفاع از استدلال دور و تسلسل بر مبناگروی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن بهار ۱۳۹۴ شماره ۶۱
حوزه های تخصصی:
باور دینی و خودآیینی عقلانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خودآیینی عقلانی بیانگر آن است که آدمی چگونه می تواند فاعلیت معرفتی خود را محفوظ بدارد و اختیار تنظیم و اداره ی عقلانی خود را داشته باشد. این ارزش معرفتی غالباً در مقابل دگرآیینی عقلانی طرح شده که مطابق آن، باورنده، به علل درونی یا بیرونی، فاقد توانایی لازم برای اِعمال فاعلیت معرفتی خود است. از آغاز دوران مدرن، برخی فیلسوفان و متفکران به تصریح یا تلویح گمان کرده اند که باور دینی ناقض خودآیینی عقلانی است. با این حال، روایت مسئولیت محور از معرفت شناسی فضیلت گرا به خوبی نشان می دهد که خودآیینی به مثابه یک فضیلت عقلانی به معنای اتکا به قوای معرفتی خود و بی نیازی معرفتی از دیگری نیست بلکه نحوه ی تنظیم فاعلیت معرفتی باورنده را در تعامل های فکری او با دیگری تجویز می کند. بر این اساس، باورنده ی خودآیین بر شناخت اقسام روابط معرفتی خود با دیگری و تنظیم مستقل آن توانا است. این معنا از خودآیینی عقلانی با برگرفت و نگه داشت باورهای دینی در تعارض نیست. باور دینی می تواند خودآیین باشد اگر باورنده ی متدین نقش دیگری را به مثابه ناقل، ناقد، حامی، الگو یا مرجع در باورهای دینی خود دریابد و وجدان مدارانه و به اتکای آراستگی به فضایل عقلانی، نحوه ی مداخله ی معرفتی دیگری را در باورهای دینی خود تنظیم کند.
تأثیر عوامل غیرمعرفتی بر باور دینی از دیدگاه ویلیام جیمز (Review of the Effect of Non-Epistemic Factors on Religious Belief from the Perspective of William James)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحث مهمّی که امروزه در حوزة معرفت شناسی مطرح است، بحث میزان تأثیر عوامل غیرمعرفتی بر باور دینی انسان می باشد. بررسی امکان تأثیر عوامل غیرمعرفتی بر معرفت، به عهدة معرفت شناسان است و در این مقاله می کوشیم تا دریابیم که آیا فرایند تکوین باورهای انسان در مسیری جدای از ساحت غیرعقیدتی شکل می گیرد یا آنکه ساحت های وجودی انسان در عین تمایز از یکدیگر، چنان در تأثیر و تأثّر متقابل با یکدیگرند که به سادگی نمی توان به استقلال ساحت عقیدتی از دیگر ساحت ها حکم داد و پنداشت که ساحت معرفتی باور انسان می تواند به نحو استقلالی وارد حوزة شناخت شود. در این زمینه، ویلیام جیمز برای نخستین بار در میان هشت عاملی که در فرایند تکوین باور مؤثّر می داند، تنها یکی را به استدلال اختصاص می دهد و هفت عامل دیگر را عوامل غیرمعرفتی می داند. این مقاله مشخّص می کند که انسان بدون توجّه به آنچه که در شخصیّت و درونش می گذرد، نمی تواند به معرفت دست پیدا کند، البتّه باید به این نکته توجّه داشت که این تأثیر تنها شامل تأثیرهای منفی نمی شود و کسانی مانند ویلیام جیمز علاوه بر توجّه بر تأثیرهای منفی، بر تأثیرهای مثبت نیز توجّه داشته اند و ما در این مورد، به کلام کسانی چون ویلیام جیمز که معتقدند باورهای انسان همواره در پرتو عوامل غیرمعرفتی شکل می گیرد، رهنمون می شویم.
مبنای انسان شناختی تمایز عقل و ایمان نزد توماس آکویناس و دکارت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید دکارت تا کانت عقل باوری ( قرون 16 و 17)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی قرون وسطی قرون وسطی میانه (قرون 12 و 13)
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
در بحث رابطه عقل و ایمان به عنوان یکی از مباحث مهم در حوزه الهیات و فلسفه، توماس آکویناس یکى از متکلمان برجسته مسیحى در قرون وسطا بارویکرد عقل گرایى خود، عقل را مستقل از ایمان، بلکه حاکم بر آن مى داند. در عقل گرایی جدید نیز که دکارت مؤسس آن دانسته می شود، چیزی فراتر از عقل وجود ندارد؛ به عبارت دیگر هر آنچه با عقل قابل شناسایی نباشد، در حوزه معرفت قرار نمی گیرد. هرچند دکارت و توماس آشکارا دو روش کسب معرفت، یعنی عقل و ایمان را از هم جدا می کنند ، اما بین آنها تناقضی نمی بینند، بلکه بین آن دو به هماهنگی بنیادی قائل اند.
در این مقاله با توجه به تفوق و برتری اراده بر عقل که در انسان شناسی دکارت و آکویناس دیده می شود، به تبیین نسبت بین ایمان و عقل براساس بینش آنان از انسان پرداخته می شود.
خروج از دوگانگی تکنولوژی خودمختار و تکنولوژی به مثابة وسیلة صرف؛ بر اساس دیدگاه برونو لاتور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برونو لاتور با بازتعریف انسان و مصنوعات و دفاع از ناهم جنس بودن و چندرگه بودن آن ها، و لحاظ کردن مصنوعات به عنوان واسطه های واقعی و نه وسیلة صرف های صرف، از جایگاه آن ها به عنوان شهروندان جامعه در کنار انسان ها و اشیا دفاع می کند. وی با این کار ما را از دوگانگی تکنولوژی خودمختار یا تکنولوژی به مثابة وسیلة صرف خارج می کند و لذا از فضای سلطه (سلطة انسان بر غیرانسان یا غیرانسان بر انسان) می رهاند.
نقدی بر نظریه انتقادی تکنولوژی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن بهار ۱۳۹۴ شماره ۶۱
حوزه های تخصصی:
نظریه ی آگوستین درباره ی مسئله ی شر و نقد آن از منظر ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی قرون وسطی قرون وسطی اولیه (قرون 5-11)
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
مسأله شر یکی از مهم ترین مسائل فلسفی است که به شکل های مختلف مطرح می شود و به آموزه های دینی نقد وارد می کند. آگوستین و ابن سینا برای فائق آمدن بر این مسأله از راه حل عدمی بودن شرور استفاده کرده اند. اما آیا این را حل می تواند تمامی مصادیق شرور را شامل شود؟ ابن سینا با طرح نظریه عدمی بودن شرور، درصدد حل مسأله در برخی از مصادیق شرور است و برای حل مشکل شرور وجودی، از راه حل نظام احسن استفاده می کند. نظریه آگوستین به دلیل این که همه شرور را عدمی می داند و در عین حال همه آن ها را به «گناه» ارجاع می دهد، غیرواقع بینانه و دارای تعارض درونی است. به نظر می رسد نظریه ابن سینا در حل مسأله شرور به جهت به کارگیری راه حل های مختلف از توفیق بیشتری برخوردار است.
سنجه روشی تاثیر فرقه های مسیحی در مواجهه با مسلمانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مواجهه مسیحیت با برخی آموزه های عمیق اسلامی، اعم از آموزه های عرفانی، اخلاقی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی همواره چالش آفرین بوده است. بررسی ادعای مواجهه تبشیری برخی فرقه های مسیحی، با مسلمانان، هدف این پژوهش است. این مقاله، ضمن ورود به حوزه رویکردهای آموزه ای مسیحیت، با روش تحلیلی انتقادی به ارزیابی تأثیر روشی فرقه های مسیحی بر مسلمانان پرداخته و نشان می دهد که علی رغم مطالعه فراگیر این فرقه ها با ابعاد آموزه های اسلامی و صرف هزینه های مادی و معنوی، این فرقه ها نتوانسته اند توفیق چندانی در تغییر باور ایمانی مسلمانان داشته باشند. گرچه مسیحیت در برخی مراحل مواجهه ای خود، از رویکرد عرفانی اخلاقیِ فرقه های فرانسیسکنی، دومینیکنی و آگوستینی، یا رویکرد سیاسی، اجتماعی و فرهنگیِ فرقه های یسوعی،کرملیان پابرهنه و کاپوسنی ها بهره برده است، اما در ادوار معاصرِ حیات خویش، به رویکرد حرفه ای هیئت های تبشیری روی آورده، و از این رهگذر، تلاش کرده است تا ناکامی های گذشته خود را جبران کند.
تأثیر مفهوم وجود ثابت پارمنیدس و سیلان هراکلیتوس در وجودشناسی افلاطون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم پیش سقراطیان وسوفسطاییان (6 ق.م- 4 ق.م)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو افلاطون (428-348 ق.م)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
بی تردید هر آینده ای به نوعی مولود گذشته خود است و هر نظریه علمی و فلسفی حاصل تأمل و تعمق متفکران در باب نظریات، مفاهیم و مسائل متفکران گذشته است. پارمنیدس و هراکلیتوس دو فیلسوف پیش سقراطی مهم هستند که دو نظر متضاد در باب هستی داشتند. ادعای این مقاله آن است که افلاطون در تکوین نظریه خود در باب عالم معقولات (عالم مُثُل) و محسوسات از مفهوم وجود ثابت پارمنیدس و مفهوم وجود متغیر هراکلیتوس بهره جسته است. این نوشتار ضمن بررسی تطبیقی فقراتی از راه حقیقت پارمنیدس و محاورات افلاطونی، به ویژه رساله پارمنیدس، کوشیده است تا نشان دهد چگونه مفهوم وجود ثابت پارمنیدس در نظریه مثال افلاطون جای گرفته است. به علاوه بر آن بوده است تا نشان دهد اگرچه افلاطون در اخذ مفهوم وجود ثابت و قول به عالم معقولاتِ مفارق از پارمنیدس پیروی کرده است اما در حوزه محسوسات نظریات او را نپذیرفته و ضمن الهام از سلف دیگرش، هراکلیتوس و با استفاده از نظر او در باب سیلان هستی اقدام به ارائه نظری بدیع در این باره نموده و در این راستا کوشیده است تا به انتقاداتی که فکر می کرده ممکن است بر نظریه اش درباره عالم معقول و محسوس و نسبت آن ها وارد شود، پاسخ دهد.
باطنی گرایی در یونان باستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دو اصطلاح «باطنی» و «باطنی گرایی» معنای گسترده ای دارند، ولی به نحو خاص بر مکتب های دینی و عرفانی و فلسفیِ رازورز اطلاق می شوند. در یونان باستان، پیش از دورانِ یونانی مآبی، به مکتب هایی با گرایشِ باطنی برمی خوریم. از نوشته های گوناگونِ برجای مانده از آن دوران چنین برمی آید که یونانیان خود خاستگاه این مکتب ها را بیرون از یونان، در مصر یا آسیا، می جستند. مکتب های باطنیِ یونانی تا پیش از روزگار افلاطون عبارتند از: ادیان الیوسیسی و دیونوسوسی و اورفیوسی و مکتب فلسفی دینیِ فیثاغورس. غایتِ مشترک این مکاتب، رستگاری از راه تطهیر است. این غایت در ادیانِ باطنیِ یونان، یعنی ادیانِ الیوسیسی و دیونوسوسی و اورفیوسی، از رهگذرِ گرویدن به دین و به جا آوردنِ مراسمِ آیینی به دست می آید. دین اورفیوس پیروانِ خود را به برخی اوامر و نواهی نیز پایبند می سازد و به خوارداشتِ جهانِ خاکی برمی انگیزد. فیثاغوریان با حفظِ جنبه های دینی، باطنی گراییِ خود را بر معرفت مبتنی می سازند و بدین سان باطنی گراییِ فلسفیِ منحصر به فردی بنیاد می نهند.
مکینتایر و مسئله ی شکاف واقع-ارزش بر اساس کتاب در پی فضیلت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بی شک، مسأله شکاف واقع- ارزش را باید در زمره مسائل بسیار مهمّ فلسفه اخلاق به شمارآورد. طرح مسأله شکاف واقع- ارزش را به فیلسوف شکّاک و تجربی مسلک اسکاتلندی، دیوید هیوم، منسوب دانسته اند. هیوم مدّعی بود که استنتاج قضایای اخلاقی متضمّن باید/ نباید از قضایای متضمّن هست/ نیست، امکان پذیر نیست. فیلسوفان اخلاق از این آموزه هیومی با عنوان «مغالطههست-باید» یاد می کنند. پس از هیوم، جرج ادوارد مور، فیلسوف تحلیلی مشرب انگلیسی، آن آموزه هیومی را به نوعی احیا کرد. مور مدّعی بود که مفهوم «خوب» را بر حسب مفاهیم نااخلاقی/ خاصّه های طبیعی نمی توان تعریف کرد. وی فیلسوفانی را که مفهوم «خوب» را بر حسب مفاهیم نااخلاقی/ خاصّه های طبیعی تعریف کرده اند، به ارتکاب مغالطه ای با عنوان «مغالطه طبیعی انگاری» متّهم می کرد. عده ای از فیلسوفان اخلاق در صدد تأیید مغالطات مطرح شده از سوی هیوم و مور برآمده اند و گروهی نیز درصدد ردّ آموزه های آن دو بوده اند. السدر مکینتایر، فیلسوف نوارسطویی آمریکایی، از جمله فیلسوفانی است که با ردّ شکاف واقع-ارزش سعی کرده تا تبیین خاصّی از چگونگی بروز و ظهور نظریّات مروّج شکاف واقع- ارزش به دست دهد و استدلال هایی برای نشان دادن بطلان آن اقامه کند. در این مقاله، نخست به اختصار، آموزه های هیوم و مور درباره شکاف مذکور را از نظر خواهیم گذراند؛ سپس به ملاحظات مکینتایر درباره آن شکاف خواهیم پرداخت.
بررسی تطبیقی تصویر شیطان در ادیان الهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با رویکرد توصیفی تحلیلی و با روش تطبیقی، به بررسی تصویر شیطان در سه کتاب اوستا، کتاب مقدس و قرآن کریم، و بازخوانی نظر پیروان این ادیان در تصویرسازی مثبت و منفی و میزان دخالت و قدرت شیطان می پردازد. اهریمن اوستا، به عنوان خالقی در عرض اهورا در اوستای متأخر، در تقابل با تصویر شیطان کتاب مقدس و ابلیس قرآن به عنوان یک مخلوق قرار دارد. در کتاب مقدس شیطان، به عنوان موجودی خیرخواه انسان و نیز موجودی شر و پرقدرت مطرح است که توان حلول در انسان را دارد. اما ابلیس در قرآن، به عنوان مخلوقی مختار به تصویر کشیده شده که مسیر شر را برگزیده و قدرتی جز وسوسه انسان را ندارد. البته تحلیل های حاشیه ای و ناصحیح، که در بستر زمان و در فرهنگ این ادیان از شیطان شکل گرفته نیز وجود دارد؛ مؤلفه هایی نظیر الوهیت، قدرت دخالت در امور کائنات در آئین زرتشت و حلول در ابدان انسانی، مثبت انگاری و شیطان پرستی در مسیحیت و مثبت انگاری کلامی عرفانی در اسلام.
خاستگاه اخلاق مسیحی در عهد جدید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اخلاق مسیحی به عنوان یکی از قدیمی ترین سنت های اخلاق دینی، تأثیر بسیاری بر مکاتب اخلاقی پس از خود داشته است. ازاین رو، توجه پژوهشگران این حوزه را به خود جلب کرده است. عهد جدید، خاستگاه اولیه و اصلی اخلاق مسیحیت، به شمار می رود. هر چند این کتاب مقدس، یک اثر اخلاقی به شمار نمی رود و تعالیم اخلاقی بخش مستقل و مشخصی از آن را به خود اختصاص نمی دهد، ولی با تحلیل گزار ه های فقهی، موعظه ای و روایی آن، می توان تعالیم اخلاقی بسیاری از آن استخراج نمود. این نوشتار سعی دارد نمایی کلی از ویژگی های اخلاق عهد جدید، آسیب ها و رویکردهای اخلاقی این کتاب را به تصویر کشیده، برخی آموزه های اخلاقی و تربیتی موجود در این کتاب را بازگو کند.
چالش های فراروی آیین پروتستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه آیین پروتستان از گسترة متنوعی در جهان مسیحیت برخوردار است. آنچه که موجب شد این نهضت از جایگاه متمایزی در مسیحیت برخوردار باشد، تاکید بزرگان این جنبش بر لزوم اصلاحات در کلیسای کاتولیک و ضرورت بازگشت به کتاب مقدس، به عنوان تنها منبع حجیت است. علی رغم میل سران این جنبش، اصلاحات در نهایت به جدایی از کلیسای روم منجر گردید. نهضت پروتستان، با تأکید بر اهمیت فهم افراد از کتاب مقدس، وجود روحانیت و ساختار کلیسایی را مردود شمرده، خود را موظَف به حضور آزادانه و فعال در همة عرصه ها و تحت هدایت عیسی مسیح، به وسیلة ایمان می داند. این رویکرد، چالش های مهمی را برای پروتستان ها و سایر گروه های مسیحی ایجاد کرده است. این پژوهش، با مراجعه به منابع تاریخی نهضت اصلاح دینی و فرقه های برخاسته از آن، درصدد نقد و بررسی خط مشی اصلاحی و بیان مشکلات ناشی از آن است و نشان می دهد که چگونه اتخاذ چنین رویکردی، پروتستان ها را عمیقاً به چالش کشانده، موجبات تفرقه آنها را فراهم آورده است. این پژوهش نمونه ای عینی را در معرض دید جریانات اصلاح طلب قرار می دهد و وقوع برخی مخاطرات ناگوار ناشی از اصلاحات دینی را بیان می کند.
معاد جسمانی در قرآن و عهدین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن معاد در قرآن
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی ادیان دیگر
اعتقاد به معاد و بازگشت انسان، فطری و همزاد با خلقت بشربوده است و در طول تاریخ، زندگی و فعّالیّت انسان را تحت تأثیر خود قرار داده است. ادیان آسمانی نیز این اعتقاد بشر را تأیید و تأکید کرده اند. امّا این بازگشت با چه کیفیّتی در مقولة معاد جسمانی قرار می گیرد که در آموزه های ادیان سه گانه به صُوَر گوناگونی تبیین شده است. کیفیّت معاد و بازگشت انسان در ادیان آسمانی اسلام، مسیحیّت و یهود به صورت جسمانی عنصری و ترابی می باشد. نحوة تبیین معاد جسمانی در آیات قرآن کریم و فقرات کتاب مقدّس، در مواردی مشابه و در مواردی با هم تفاوت دارد.تأکید بر بدنی بودن رستاخیز و عود همان بدن از خاک، از شاخصه های معاد جسمانی در آیات قرآن کریم و عبارات کتاب مقدّس است. گستردگی و شمول این آموزه در آیات قرآن کریم و عبارات کتاب مقدّس با تفاوت هایی همراه است. سخن گفتن اعضا و جمادات، حشر حیوانات، عینیّت بدن اُخروی با بدن دنیوی، سرنوشت جسمانی بشر از موارد اختلاف معاد جسمانی در قرآن و عهدین است.موارد اشتراک قرآن و کتب عهدین نیز متعدّد است.