فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۲۱ تا ۱۴۰ مورد از کل ۲٬۱۲۷ مورد.
مسأله تشبه و عللِ اطلاقِ واژه «شبیه خوانی» به تعزیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«تشبّه» یکی از مفاهیم بحث انگیز در فرایند نمایشی شدن وقایع کربلا است. این مفهوم با در نظر داشتنِ پیشینه ای که در علم کلام، عرفان و به خصوص فقه دارد، از سه بُعد در تعزیه شایان توجه و قابل بررسی است: 1- تشبّه، پیوندِ عمیقی با نهادنِ نام «شبیه خوانی» بر تعزیه دارد. 2- تشبه به امامان (ع)؛ تشبّه به کفار و دشمنان ائمه و تشبّه مردان به زنان؛ از مسائل مناقشه برانگیزِ فقهی هستند که شاهدِ حضورِ آنها در تعزیه نیز هستیم. 3- اهمیتِ مسأل? تشبّه نزد فقها، منجر به صدور فتاوی گوناگون از سویِ آنها میشود. این فتاوی از سویِ دیگر، تأثیرِ آشکاری نیز بر شیو? شبیه خوانی دارند. هدفِ این مقاله، بررسی سه مورد فوق با توجه به دانش و فرهنگی بومی است که هم شبیه خوانی و هم مفهوم تشبّه بر آمده از آن است. پس رویکردِ مقال? حاضر در نقط? مقابلِ آن رویکردهایی قرار خواهد گرفت که تعزیه را با قراردادهای تئاتر و درام غربی فهم و تحلیل میکنند. یکی از این مفاهیم که با آن تعزیه را بررسی میکنند، واژ? یونانی «میمسیس» است. این مقاله نشان میدهد که چرا این مفهوم در شناخت تعزیه کارایی ندارند و نمیتوان با اتکا به آن تحقق تشبّه در تعزیه را فهم کرد.
سرگیجه درام امروز
حوزه های تخصصی:
نوروز مسافر هزاره ها
نوروز در افغانستان
میل هملت
نو بودن در نمایشنامه
حوزه های تخصصی:
مقالات: هم سرایی هایی برای آنتیگونه
حوزه های تخصصی:
تئاتر مردمی -برابری انسان ها در هنر
حوزه های تخصصی:
توضیحات صحنه نمایش به عنوان نشانه
حوزه های تخصصی:
حضور جوانان در تئاتر ایتالیا کار و تحصیل
منبع:
هنر بهار ۱۳۸۸ شماره ۷۹
حوزه های تخصصی:
بررسی ظرفیتهای مدیحهسرایی و نقالی در جامعهی امروز ایران
حوزه های تخصصی:
بیش از یک نمایشنامه
حوزه های تخصصی:
تأثیر اساطیر ایرانی بر آثار هنریک ایبسن از طریق چنین گفت زرتشت نیچه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توانمندی اندیشه موجود در آثار ادبی و هنریِ نشأت گرفته از مایه های اساطیری در طی اعصار متوالی نقشی تأثیرگذار در تاریخ تمدن بشری داشته و بازسازی مداوم واقعیت های زندگی انسانی را ممکن ساخته است. در پاره ای از آثار برجسته ادبی جهان شخصیت های واقع گرا در صورت ظاهری زندگی و واقعیات مربوط به آن ویژگیهای خاص جامعه ای مشخص را در دورانی معلوم در بر دارند، امّا گاه در عین حال دارای ارزش های اصیل اسطوره ای نیزهستند و در آثار ادبی تبدیل به الگو های نمادین میشوند. هنرمند با خلاصه کردن نشانه ها، تأویل و افزودن معنایی تازه به ارزش های اصیلِ واقعیت های ارائه شده توسط شخصیت های اساطیری امکان تداوم آن واقعیت را از طریق اثرهنری خود در زمانی متفاوت فراهم میآورد در این تحقیق سعی شده است با نگاهی تطبیقی بر شخصیت سولنس در نمایشنامه استاد معمار، یکی از آثار هنریک ایبسن، نمایشنامه نویس نروژی و اسطور? «جمشید»، یکی از اساطیر ایرانی برگرفته از «یشت ها» که مشابهت بسیار با اساطیر اسکاندویناوی دارد اثبات نسبی نظریه بالا را پی بگیریم. این فرضیه بر اساس گرایش ایبسن به مفهوم""ابر انسان"" طرح می شود که در تفکر نیچه ای به خصوص کتاب معروف او چنین گفت زرتشت به عنوان اندیشه فلسفی غالب مطرح بوده و بر اثار ایبسن تاثیر نهاده است.