فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۶۰ مورد از کل ۲۴۵ مورد.
مفاهیم نمادین تعلیمی در مهمترین داستان های آموزشی و تربیتی کودک در دهة هشتاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نماد پردازی در ادبیات کودک و نوجوان از اهمیت ویژه ای برخوردار است و سبب می شود تا بسیاری از مفاهیم اخلاقی و فرهنگی به آسانی و غیر م ستقیم به کودکان انتقال یابد. در این جستار به شیوة توصیفی و تحلیلی، به طبقه بندی، ارزیابی کمی و بررسی انواع نمادهای به کار رفته در ۹ داستان آموزشی و تربیتی کودک در دهة هشتاد پرداخته می شود. ابتدا این آثار بازخوانی، خلاصه نویسی و به لحاظ نوع داستانی و موضوعی و کاربرد نمادین طبقه بندی شده، سپس انواع نمادها استخراج، تقسیم بندی و بسامد مضامین آن ها تحلیل و بررسی شده است. از ۶۴ نماد بررسی شده، نماد واژه ای با فراوانی ۵۴ و نماد شخصی با فراوانی ۶۴ و نماد انسانی(مثبت ) با فراوانی ۲۵ بیشتر استفاده شده است. در داستان های یاد شده، علاوه بر کاربرد نمادهای تقویت حس اعتماد به نفس و شناخت استعدادها و آموزش مسائل دینی، نمادهای مفهومی حرکت، با بسامد «؟ چه کسی پنیرم را برداشت » تغییر، تقویت هوش و دانایی، به ویژه در داستان ۱۰۰ و نمادهای شناخت ویژگی های شخصیتی، تمرین شکوفایی توانایی ها، اراده و « تَرس بد اَست » با بسامد ۶۵ و « راز موجود عجیب » پشتکار، به ویژه در داستان های با بسامد ۶۰ بیشتر مورد توجه قرار گرفته اند.
غزاله ی خورشید: نگاهی به نظریه و دنیای متن، همراه با دیگرخوانیِ قصه ی «خورشید توی آسمان و خورشید توی دل من»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این جستار، دیگرخوانیِ یکی از کتابهای مجموعهی 10 جلدی داستانهای فکری، 10 جلدی نوشتهی مرتضی خسرونژاد و نشان دادنِ توانِ دیگرخوانی در بررسیِ آثار ادبیات کودک و آشکار کردنِ ارزشهایِ ادبی موجود در اثر بررسیده است. برای دستیابی به این هدف، پس از مروری کوتاه بر پیشینه، معنا و کارکردِ نظریهی ادبی، به افسونوارگی و لغزندگیِ موقعیتِ نقد و نظریهی ادبیات کودک نیز به اهمیتِ دیگرخوانی در خویشبنیانفکنیِ فلسفیِ کار «نظریهسازان»، می پردازیم. آنگاه برای نشان دادن کاربرد نظریه در عمل، که همان رسیدن به خوانش انتقادی است، از روش پیشنهادی رادریک مگیلیس، یعنی گلچین روشها بهره میگیریم. نخست از دیدگاه اسطوره ای/کهن الگویی (و در همان حال با تأکید بر مفهومهای نسبیت و تمرکززدایی) به قصهی «خورشید توی آسمان و خورشید توی دل من» که به شناختِ دو مفهومِ بنیادیِ تمرکززدایی و زمان می پردازد، می نگریم. سپس با نگاه به نظریهی بینامتنیت میکوشیم از زاویهای دیگر این قصه ی فلسفی- ادبی را بررسیم و چراییِ و چهسانیِ لذّتآوریاش را واکاویم. برآیندِ کار دستیابی به طیفهای معناییِ گوناگون در اثر نگاه به متن از چشم اندازهای چند نظریه و آگاهی بر لغزنده بودن معناسازی و معنایابی در ادبیات است.
خواهران غریب یا قریب؟؛ تحلیل محتوا و نقد ادبی در ادبیات کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحلیل محتوا و نقد ادبی از جمله پرکاربردترین روش ها و رویکردها در پژوهش های ادبیات و به طور خاص ادبیات کودک است. در حال حاضر تحلیل محتوا با دو رویکرد کمی و کیفی در بسیاری از پژوهش ها مورد استفاده قرار می گیرد. به نظر می رسد که رویکرد کیفی در تحلیل محتوا قرابت زیادی با نقد ادبی به عنوان یکی از رویکردهای رایج در پژوهش های ادبی دارد. از مجموع 75 پژوهش بررسی شده که در پنج شماره ی دوفصلنامه ی علمی پژوهشی مطالعات ادبیات کودک منتشر شده اند یا به صورت گزارش طرح پژوهشی در کتابخانه ی بین المللی کودکان مونیخ نگهداری می شوند، 41 مورد آنها به نقد و تحلیل متون پرداخته اند. در این میان برخی صراحتاً به روش تحلیل محتوا اشاره کرده اند و برخی نیز صرفاً بر وجه تحلیلی کار تأکید کرده اند. تفکیک مرز مشخصی میان روش ها و رویکردهای به کار گرفته شده در این پژوهش ها امر آسانی نبوده است. اغلب پژوهش ها با رویکردی کیفی و تحلیلی، مبتنی بر شاخص های گوناگون نقد ادبی، از جمله نقد ساختارگرایانه یا فمینیستی یا سایر نظریه های ادبی انجام شده اند. بهره گیری از تکنیک های تحلیل محتوا مبتنی بر معیارهای نقد ادبی می تواند در بهبود کیفیت پژوهش های تحلیلی ادبیات کودک راهگشا باشد.