فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۷۷۳ مورد.
۲۴.

رویکرد ملک الشعرای بهار به دین و عرفان

کلید واژه ها: خدا قرآن ولایت اخلاق سیاست مذهب بهار تشیع

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی عرفان ادبی
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه عرفان و تصوف در ادبیات بررسی مفاهیم عرفانی و اصطلاحات تصوف در ادبیات
  3. حوزه‌های تخصصی ادبیات کلیات شخصیت ها شاعران معاصر
تعداد بازدید : ۳۰۹۰ تعداد دانلود : ۱۴۱۸
این مقاله که گوشه ا ی از یک پژوهش دانشگاهی با عنوان «جامعه شناسی ادبیات در دیوان ملک الشعرای بهار» است، از چگونگی بازتاب مسایل دینی و عرفانی در شعر بهار سخن می گوید. بهار در آغاز شاعری، به اقتضای وظیفه ملک الشعرایی آستان قدس رضوی، قصاید دینی بسیاری سروده است. اما بعدها هم که به تهران تبعید و در آن جا ساکن می شود، به رغم غلبه گرایش های سیاسی و کم رنگ شدن عنصر دین در ساختار فکری اش، بر باورهای دینی تاکید می ورزد و هم چنان «دین را اساس تمدن جهانی بشر می داند». او به خدایی که «بیرون ز حد» است و «ارغنون جهان را می نوازد» باور دارد و از ما می خواهد که «یک لحظه در هر کار» از وی غافل نشویم. به قرآن که می تواند ابزار اتحاد و اتفاق مسلمانان باشد ولی اینک فروغی ندارد هم اعتقاد دارد. بهار به مثابه مسلمانی شیعه، غالب حساسیت های شیعه را دارد. او در بلندترین قصیده دیوانش به حاکمیت شیعه در عصر صفوی اشاره کرده، آن را« رسمی همایون» دانسته است. در باور بهار «مسند شرع و سریر حکم» توامان اند و با جدایی «دین که هم کاسه سیاست بود و به قهر از آن جدا شد»، موافقت ندارد. او عامل اصلی این جدایی را سرمایه داری دانسته، معتقد است اینان سبب شدند که دین به دست عوام که «عدوی دین و کتاب پیمبر» و «بدعت آوردند»، بیفتد. او در یک قصیده طنز آمیز، استفاده ابزاری از دین را محکوم می کند و از کسانی که به مخالفان خود به جرم پرداختن به «کار ادارات دولتی» «وکیل شدن و از مشروطه حرف زدن» یا «روزنامه نویس و چیز فهم شدن» حمله می کنند، انتقاد می کند. او در جای جای دیوانش به اختلاف مسلمانان اشاره می کند و از «اخلاق تباه مرد و زن» سخن می گوید. بهار، به رغم مشغله های سیاسی بسیارش که او را به آدمی برون گرا و اجتماعی تبدیل می کند. به مثابه انسانی متامل از لحظه های شهودی و عارفانه غافل نمی ماند و هرگاه فرصتی می یابد، چونان «سلطانی نامور بر تختگاه تجرد» تکیه می زند و خود را «سلطان ملک فنا و منصوردار بقا» می یابد و « از دیده، طریق دل می بندد و از اشک روان به گِل» می نشیند.
۲۷.

جلوه های مختلف خداباوری در شعر اخوان، فروغ و شاملو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: خدا انسان شعر معاصر فارسی فلسفة غرب

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی نقد و بررسی آثار ادبی معاصر شعر
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات ادبیات و مطالعات بین رشته ای فلسفه
  3. حوزه‌های تخصصی ادبیات ادبیات و مطالعات بین رشته ای علوم اسلامی مفاهیم دینی و مذهبی
  4. حوزه‌های تخصصی ادبیات کلیات شخصیت ها شاعران معاصر
تعداد بازدید : ۲۰۷۷ تعداد دانلود : ۱۲۳۹
برخی شاعران معاصر در برهه¬ای از زمان به دلیل اوضاع نابسامان سیاسی و اجتماعی و شکست های پیاپی فردی و اجتماعی و در فضایی آکنده از اندیشه های فلسفی غرب، به عقیدة غیاب خدا که یکی از اندیشه های بنیادین فلسفة غرب است اعتقاد پیدا می کنند؛ امّا به دلیل گرایش ذاتی انسان به مفهومی به نام خدا و نیز تحت تأثیر اندیشه های فلسفی غرب به خدایی دیگرگونه روی میآورند. همین مسأله سبب به وجود آمدن شکل متفاوتی از خداباوری در شعر این شاعران شده است. نگارندگان در این گفتار ضمن اشاره به پیشینة عقیدة غیاب خدا و باز آفرینی آن در سنّت دینی و فلسفة غرب، به بررسی چگونگی ظهور، دوام یا افول، شباهت ها و تفاوت های آن در شعر سه شاعر برجستة معاصر، یعنی اخوان، فروغ و شاملو میپردازند.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان