فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۲۱ تا ۲۴۰ مورد از کل ۳۷۹ مورد.
«شهسوار ایمان» در دیدگاه عطار نیشابوری و سورن کی یرکگور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سطوح و کیفیت دینداری و دین ورزی، در همه ادیان توحیدی همواره محل بحث بوده و هست؛ از جمله اینکه حقیقت یک دین، چگونه در ساحات بیرونی و درونی زندگی باورمندان آن متجلی می شود؟ و شرایط درک ذات دین و وصول به عالیترین مراتب ایمان کدام است؟ به منظور پاسخ گویی به این پرسشها ادیان الهی الگوهای قابل شناخت و متابعتی ارائه می کنند که تمام حقیقت آن دین، در وجود همین الگو و اسوه ها، تحقق عینی یافته و انتظارات حداکثری شارع دین، در شخصیت، منش، گفتار و کردار آنان به منصه ظهور رسیده است. بر پایه این اصل دینی، در فلسفه و ادبیات عرفانی، نمونه های برتر تحت عنوان «شهسواران ایمان» ساخته و پرداخته می شوند. عطار نیشابوری، «شهسوار ایمان» خود را در شخصیت تاریخی و مناقشه برانگیز منصور حلاج از یک سو، و شخصیتهای ادبی مانند شیخ صنعان و عقلا مجانین، از سوی دیگر، باز می یابد و در مقابل، سورن کی یرکگور، فیلسوف اگزیستانسیالیست و متاله مسیحی، ابراهیمِ خلیل (ع) را مصداق بارز و نمونه عینی «شهسوار ایمان» می داند. آنچه این دو اندیشمند را به یکدیگر نزدیک می کند، باور مشترک آنان در چگونگی وصول به آستانه ایمان واقعی و شرایط کسب مقام شهسواری است؛ در نظرگاه آنان، «گذشتن از امورِ اساسی تعلق آفرین» یگانه شرط دستیابی به مقام شامخ ایمان است؛ اموری که با فردیت، هویت و ذات فرد درآمیخته و ترک آن به مثابه نفی خویشتنِ خویش است. در این پژوهش با رهیافتی تطبیقی و تاویلی اشتراکات فکری دو متفکر در این حوزه بررسی می شود.
تأثیر تاریخ ترجمة متون فارسی بر فرهنگ فرانسه در قرون هجدهم و نوزدهم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آشنایی فرانسویان با فرهنگ و ادب ایرانی در مقایسه با شناخت فرهنگ یونانی و لاتین دیر صورت گرفت. تاریخ زبان فرانسه را باید از تاریخ ادبیات فرانسه جدا کرد. زبان فرانسه کم کم از قرن پنجم میلادی بعد از استقلال از امپراتوری روم شکل گرفت، حال آنکه تاریخ ادبیات فرانسه از قرن دوازدهم با جنگ های صلیبی و اولین بار با ادبیات حماسی خودنمایی کرد.
کشیشان مسیحی فرانسوی، که در به وجود آوردن زبان فرانسه و ادبیات فرانسه نقش به سزایی داشتند، با نام زرتشت از طریق ترجمة کتاب های تاریخی یونانی و لاتین آشنا بودند. اما بیشتر، از طریق تورات و انجیل، ایران باستان را نجات دهندة یهودیان و بعداً عیسی مسیح می دانستند. در طول جنگ های صلیبی ایران همواره چون کشوری عربی شناخته می شد. با رفت و آمد کشیشان مسیحی در دوران مغول و تأثیر مسیحیان در دربار نام ایران بالا گرفت. اما ارائه ترجمه های تاثیرگذار را باید از دوران صفویه به بعد و در نتیجة اقامت های طولانی آنان در ایران و فراگیری زبان فارسی دانست.
اینجا به دو مقطع زمانی مهم برای شهرت نام ایران باید توجه کرد: قرن هجدهم که در آثار این دوره، دست مایه هایی تحت تأثیر ترجمه متون فارسی، و نیز اثار اقتباسی و تقلیدی دیده می شود. این ترجمه ها از رنسانس تا آخر قرن هفدهم بیشتر به دست فرستندگان دربار، به خصوص مبلّغان مسیحی، صورت گرفته بود و به شکل لغت نامه ی تحلیلی، رمان های شرقی، موضوعات نمایشنامه ای، حکایت و افسانه بود. همچنین خاطراتی از سیّاحان پروتستان فرانسوی در دست بود که دید انتقادی شان، به دلیل در اقلیت قرار داشتن، گشایشی بود بر نقد رژیم های استبدادی در اروپا، نقد کشیشان مسیحی و نیز روش های تعلیم و تربیت در قرن هجدهم. این منابع بر آثار متفکرانی چون مونتسکیو، ولتر، آنکتیل دوپرون و نویسندگان دایر ة المعارف مانند دیدرو که دوران بحران تفکر انقلاب کبیر فرانسه را رقم زدند، تأثیر به سزایی بر جای گذاشت. گرچه ترجمه ها افلاطونی، فرامتنی و قوم مدار بودند و به دلیل عدم تسلط بر زبان فارسی کاستی هایی داشتند، چنان تأثیری بر تفکر جامعة فرانسه گذاشتند که تأسیس رشتة بااهمیتی به نام شرق شناسی در قرن نوزدهم پیامد این تأثیر بود.
مقطع زمانی دوم، قرن نوزدهم است که در خلال آن، ترجمة آثار فارسی نظام مندتر شد و به قلم فرستاده های سیاسی آموزش دیده صورت گرفت. تأثیر این ترجمه ها نه تنها در بخش سیاسی بلکه در بخش ادبی نیز مشاهده می شود. آثار شاعرانی چون سعدی و حافظ بر مکتب رمانتیسم به خصوص آثار ویکتور هوگو، و بر مکاتب ادبی دیگر چون سمبولیسم و سوررئالیسم بسیار تأثیرگذار بود. در بخش مردم شناسی، گوبینو تحت تأثیر نژاد آریایی بحث ها و تبادل نظرهای زیادی برانگیخت که منجربه آرمان های نژادپرستانه در قرن بیستم شد.
مقایسه تراژدی رستم و سهراب با اودیسه و ادیپوس(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با عنوان «مقایسه تراژدی رستم و سهراب با اودیسه و ادیپوس» به انجام رسیده است.روش تحقیق تاریخی- نظری می باشد که برای گردآوری اطلاعات مورد نیاز از متن شاهنامه فرودسی، ایلیاد و اودیسه هومر و ادیپوس سوفوکل و سایر حماسه های جهان به صورت فیش برداری استفاده شده است. محقق در نگارش این تحقیق پس از مطالعه تراژدی های مذکور به مقایسه آنها پرداخته است. یافته های تحقیق نشان می دهد که حزن و اندوه ناشی از ارتکاب گناه در تراژدی ادیپوس بیشتر از رستم و سهراب و اودیسه است و مخاطب در تراژدی ادیپوس بیشتر تحت تاثیر کاتارسیس (تزکیه نفس) قرار می گیرد.
صراط های آسمان مطالعه تطبیقی دو اثر عرفانی (سیرالعباد الی المعاد سنایی و کمدی الهی دانته) (عنوان عربی: دراسة مقارنة بین الأثرین العرفانیین سیر العباد إلی المعاد لسنایی والکومیدیا الإلهیة لدانتی)
حوزه های تخصصی:
چکیده فارس: سنایی غزنوی -شاعر قرن ششم- در سیرالعباد الی المعاد و آلیگیری دانته -شاعر ایتالیایی قرن پانزدهم میلادی- در اثر مشهور خود کمدی الهی، با استفاده از تمثیل های گوناگون و تاثیرشان بر روح، به آیین آخرت شناسی تاکیدی بیشتر دارند و درحقیقت، این دو اثر، آرمان شهر یا مدینه فاضله ای هستند که انسان کامل را توصیف می کنند.از آنجا که اساس داستان هر دو اثر، ماجرای روح است که از نوعی پدیده شناسی روح در یک سفر طولانی و پرمشقت حکایت می کند، می توان به مضامین و اهدافی مشترک میان آن دو دست یافت. در این مقاله، ضمن معرفی اجمالی این دو اثر، موارد شباهت ها و تفاوت های آن دو بررسی شده است.چکیده عربی: أکد سنایی غزنوی الشاعر الإیرانی، القرن السادس الهجری، فی «سیر العباد إلی المعاد» ودانتی ألیغیری الشاعر الإیطالی، القرن الخامس عشر المیلادی، فی أثره الشهیر «الکومیدیا الإلهیة» علی المعارف الأخرویة باستخدام التمثیلات المختلفة وتأثیرها علی الروح، وهما یعتبران الجسد والنفس الأمارة بالسوء والصفات الرذیلة، عراقیل تمنع الأرواح الطاهرة من السمو.إن هذین الأثرین بمثابة مدینة فاضلة، تصف الإنسان الکامل ولهما الدور الرئیس فی تقدیم الصفات المثالیة للإنسان. والقصة فی الأثرین تدور حول محور الروح لأنها حکایة عن ظاهرة الروح فی سفر طویل ملیء بالمتاعب، وبهذا الاعتبار یمکن لهذا المقال أن یبحث عن مضامین مشترکة، وغایات مماثلة فی هذین الکتابین.
بررسی مضامین مشابه در ادبیات استعلایی امریکا و شعر سهراب سپهری (عنوان عربی: دراسة المضامین المشترکة فی أدب أمیرکا الاستعلایی وشعر سهراب سبهری)
حوزه های تخصصی:
شباهت های مضمونی بسیاری میان سپهری و استعلای امریکایی وجود دارد. استعلای امریکایی به صورت جنبشی ادبی، اجتماعی، فرهنگی، مذهبی و فلسفی در مقابل قواعد متعارف و نهادینه جامعه، با نویسندگان و شاعرانی مانند رالف والدو امرسون، ناتانیل هاثورن و هنری دیوید ثورو شکل گرفت. ازنظر ادبی، آنان خواستار سبکی آزاد از قید و بند با محتوای طبیعت و ذات طبیعی انسان بودند. از نظر اجتماعی، مخالف زرق و برق جامعه مصرفی بودند. در مقاله حاضر سعی شده است شباهت درونمایه آثار استعلاییان و اشعار سپهری به تفکیک در هفت فصل بررسی شود.چکیده عربی:تتشابه أشعار سبهری، وأدب أمیرکا الاستعلایی من حیث المضامین تشابها کثیرا. ظهر أدب الاستعلاء کنهضة أدبیة، واجتماعیة، وثقافیة، ومذهبیة، وفلسفیة حیال قوانین المجتمع المألوفة، والثابتة، بظهور کتّاب وشعراء، أمثال: رالف والدو إمرسون، وناثانیال هاوثورن، وهنری دیفید ثورو.حاول هذا المقال أن یدرس المواضیع المشترکة بین هؤلاء الأدباء، وأشعار سهراب سبهری وفقا للبنود السبعة التالیة. 1. العقل الشهودی تجاه العقل العلمی والتجربی 2. تعامل أجزاء الوجود، والروح العلیا 3. استیعاب الطبیعة باعتبارها رمزا 4. الاعتقاد بأصالة الخیر فی مقابل الشر 5. رفض المادیة، والثورة الصناعیة الموجودة فی الثقافات الجدیدة 6. الاقتراب من الثقافة العامة 7. الإیمان بالکفاءة الذاتیة، والأخلاق الفردیة.
مقایسه نمودهای جنگ در رمان سووشون سیمین دانشور و رمان اسیر خشکی ها اثر دوریس لسینگ در پرتو نقد زنانه شوالتر (عنوان عربی: دراسة تجلیات الحرب فی روایة سووشون لسیمین دانشور وروایة أسیر البراری لدوریس لیسنج فی ضوء نقد شوالتر النسوی)
حوزه های تخصصی:
رمان اسیر خشکی ها، چهارمین جلد از سری رمان های بچه های وحشت لسینگ است. طبق آنچه کلین به نقد از لسینگ نوشته، در نگارش سری رمان های بچه های وحشت، لسینگ بیش از پیش مصاحبه های زندگی اجتماعی و شخصیتی خود را شرح داده است (15). از سویی دیگر، طبق مصاحبه های انجام شده با دانشور که نمونه ای از آن در کتاب شناخت و تحسین هنر او به چاپ رسیده وی در نگارش سووشون، از حقایق زندگی خود و پیرامون اجتماعی اش الهام گرفته است (467). با توجه به تفاوت تجربه شخصی و اجتماعی دانشور و لسینگ از جنگ، در مقاله حاضر برآنیم تا با استفاده از تئوری نقد زنانه شوالتر، نمودهای جنگ را در دو رمان اسیر خشکی ها و سووشون مقایسه کنیم. به نظر شوالتر، زنان نویسنده، هرچند ازنظر جغرافیایی از هم دور باشند، در واکنش به یک واقعیت اجتماعی مشترک (نظیر جنگ)، سبک نوشتاری مشترکی به کار می گیرند و از رفتار نوشتاری مشابهی پیروی می کنند.چکیده عربی:تعدّ روایة أسیر البراری الجزء الرابع من سلسلة روایات أطفال العنف للیسنج. وبالنظر إلی ما کتبه کلاین نقدا علی لیسنج، فإنها شرحت فی مجموعة روایات أطفال العنف حیاتها الشخصیة والاجتماعیة أکثر من ذی قبل. ومن ناحیة أخری تصرح سیمین دانشور فی حوارات أجریت معها، وطبع نموذج منها فی کتابها معرفة الفن والإشادة به، أنها کانت متأثرة فی روایتها سووشون من حیاتها الشخصیة والاجتماعیة. حاول هذا المقال دراسة تجلیات الحرب فی روایتی أسیر البراری وسووشون فی ضوء النقد النسوی لشوالتر، وعلی أساس تباین التجارب الشخصیة والاجتماعیة عند الأدیبتین عن الحرب. یری شوالتر أن الأدیبات، بالرغم من بعد المسافات الجغرافیة، یستخدمن أسلوبا مشترکا فی کتابتهن عندما یعالجن واقعا اجتماعیا مشترکا کالحرب.
تجلی و تلاقی هفت شهر عشق در آثار مولانا و پائولو کوئیلو (عنوان عربی: تجلیات مدن العشق السبع وتلاقیها فی نتاجات مولانا وباولو کویلو)
حوزه های تخصصی:
ادبیات تطبیقی، پنجره ای گشوده شده به دنیای یکرنگی ها است که علی رغم فواصل زمانی و بعد مکانی، وجوه مشترک اندیشه های عرصه فرهنگ و ادب، شعر و عرفان، ... در آن رخ می نمایاند و حقیقت حال انسان ها را در چهره بزرگان عاشق متجلی می سازد. مولانا جلال الدین محمد که به نوشته «نیکلسون»، عرفان، سرچشمه الهام او است و «آربری» وی را عظیم ترین شاعر عارف تاریخ دانسته و استاد فروزانفر او را معدن حقایق و سرچشمه فیاض معرفت خوانده است (یوسفی، 1370: 209)، آوای دل بر جهان انداخته و قرن ها است که ابنای بشر را مجذوب خود ساخته است. از آن طرف، پائولو کوئیلو (متولد 1947، برزیل) به عنوان اندیشمندی که فراز و نشیب زندگی اش از سیر و سلوک عرفانی گذشته و با رنگ و لعاب معرفتی شرقی، به ویژه نسیم مثنوی مولانا، نکهت افزا شده، چهره ماندگار یافته است. در این مقاله، نگارنده بر آن است که تجلی و تلاقی هفت شهر عشق را در اندیشه های این دو عاشق عارف آشکار سازد و با چشم اندازی از پیوستگی در سرچشمه اندیشه های آسمانی و روح خداشناسی به صورت تطبیقی در عرفان شرق و غرب، جایگاه ادب ایرانی را در فراسوی مرزها ترسیم کند.چکیده عربی:یعتبر الأدب المقارن نافذة فتحت علی عالم ملیء بالوئام والاتحاد حیث تظهر فیه الآراء المشترکة فی مجالات الثقافة والأدب والشعر والعرفان کما تظهر حقیقة حال البشریة فی وجوه کبار العشاق. یعد مولانا من هؤلاء العشاق إذ یری نیکلسون فی کتاباته أن العرفان هو أساس الإلهامات لدی هذا الشاعر العاشق واعتبره آلبری أکبر شاعر عارف فی التاریخ کما عدّه الأستاذ فروزانفر معدن الحقائق وینبوع المعرفة الفیاض الذی نادت العالم أوتار قلبه. من جهة أخری اتجه الشاعر البرازیلی باولو کویلو نحو الخلود بوصفه مفکرا مرّ فی حیاته بأقالیم العشق والعرفان وتعطر أدبه بشذی عرفان الشرق سیما أریج المثنوی لمولانا.یهدف هذا المقال إلی کشف اللثام عن تجلیات مدن العشق السبع وتلاقیها فی آراء هذین العاشقین العارفین لیبیّن مکانة الأدب الإیرانی ما وراء الحدود بعد دراسة مقارنة فی تشابک العقائد السماویة المتجلیة فی عرفان الشرق والغرب.
سعدی و لافونتن
حوزه های تخصصی:
در این جستار، شیوة سخنوری دو شاعر بزرگ ایرانی و فرانسوی: سعدی و لافونتن سنجیده و بررسیده آمده است، بر پایهء یکی از فسانههای لافونتن که برگرفته از حکایتی است در گلستان سعدی و نشان داده شده است که حکایت سعدی چگونه سَختهتر و سُتوارتر و هنریتر از فسانة لافونتن است.
دو بانوی عشق مقایسه تحلیلی-انتقادی شخصیت و جایگاه «هلن» و «منیژه» در دو حماسه ایلیاد و شاهنامه
حوزه های تخصصی:
حماسه های بزرگ ایران و یونان -شاهنامه و ایلیاد- از جهات فراوانی قابل بررسی و مقایسه اند؛ از آن جمله جایگاه شخصیت زن در این دو کتاب و به ویژه «هلن» ملکه زیبایی و منیژه بانو فرد دلداده «بیژن».هلن» به روایت «هومر»، زیباترین زن جهان، همسر «منلاس» است که دلداده «پاریس» پسر «شاه پریام» پادشاه «تروا» میشود و به همراه «پاریس» با دستبرد به خزانه پادشاهی به «تروا» می گریزد و زمینه جنگ طولانی و طاقت فرسای یونانیان با «تروا» را فراهم می سازد.اما «منیژه» با آنکه دختر شاه توران زمین است و با عشق خود به «بیژن» -پهلوان ایرانی- به همسری او درمی آید، در پس گرفتاری همسر دلبندش، در کنار او می ماند و برای رهایی همسر و معشوقش، با «رستم» -پهلوان نامدار ایرانی- همکاری می کند. این دو بانو، هر دو، شاهزاده و عاشق پیشه اند ولی یکی همسر و فرزند را به سبب کامجویی با «پاریس» رها می کند و دیگری با رها کردن خانواده شاهی خود، از همسر محبوبش تا پای جان حمایت می کند و اسباب نجات او را فراهم می سازد.این نوشتار، عهده دار بررسی ویژگی های انسانی، اجتماعی و عاطفی این دو بانو در این دو حماسه جاوید است.
تحلیل تطبیقی «ققنوس» و «آلباتروس»؛ دو شعر از نیما و بودلر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به مطالعة تطبیقی «ققنوس» و «آلباتروس» دو شعر از نیما و بودلر می پردازد. ابتدا سعی شده است به سمبولیسم این دو شاعر اشاره شود و بعد به تحلیل تطبیقی دو شعر مذکور از ابعاد مضمونی و ساختاری پرداخته می شود و بالاخره با بیان شباهت ها و تفاوت های موجود در دو شعر تاثیرپذیری نیما از بودلر نشان داده می شود.
موتیف های مشترک راست نمایی در اشعار سعدی و والت ویتمن (عنوان عربی: الموتیفات المشترکة لمحاکاة الواقع فی أشعار سعدی ووالت ویتمان)
حوزه های تخصصی:
راست نمایی نوعی نظریه ادبی است، که در آن، به اشعاری که شاعران آنها واقعیت های اجتماعی را عنوان می کنند، اطلاق می شود. سعدی و والت ویتمن ازنظر هدف شاعری باتوجه به فاصله زمانی ازنظر قدمت کاملا متفاوت اند، اما هر دو شاعر، در پرداخت مضامین مشترک اجتماعی و بازگو کردن این مسایل بسیار موفق بوده اند؛ مسایلی مانند همدلی، ترویج عدالت، ترسیم کردن سعادت، گذر عمر و غنیمت شمردن آن، توجیه زندگی و مسایل آن که کاملا شبیه هم اند و در این پژوهش به آنها اشاره می شود.چکیده عربی:تعتبر محاکاة الواقع (الإیهام بالحقیقة) مذهبا أدبیا تهتم نصوصه بالوصف الحقیقی للمجتمع. یختلف سعدی الشیرازی عن نظیره والت ویتمان فی الأغراض الشعریة وذلک للفاصل الزمنی الطویل بینهما إلا أنهما کانا ناجحین إلی أبعد الحدود فی تطرقهما إلی المضامین الاجتماعیة المشترکة والإشارة إلی أمور کالإخلاص، وبسط العدالة، ورسم السعادة، ومرّ العمر، واغتنام الأیام الباقیة، وتفسیر الحیاة، وماشابهها؛ ویلقی هذا المقال الضوء علی کلّ ما سبق ذکره.
بررسی تطبیقی داستان «زیباترین کتاب دنیا» اثر اریک امانوئل اشمیت و دیدگاه های مولانا در مثنوی معنوی» (عنوان عربی: دراسة مقارنة بین روایة «أجمل کتاب فی العالم» لإریک ایمانوییل شمیت وآراء مولانا فی مثنوی)
حوزه های تخصصی:
اریک اما نوئل اشمیت - داستان نویس و نمایشنامه نویس معاصر فرانسوی از نویسندگانی است که تاثیر زیادی از عرفان شرق و به ویژه مولانا پذیرفته و این تاثیر را در رمان ها و نمایشنامه هایش به وضوح نمایان ساخته است. در داستان زیباترین کتاب دنیا، به مطالبی عرفانی برمی خوریم که سال ها پیش مولانا همان مطالب را در مثنوی خود آورده است.مقاله حاضر، تلاشی است برای تبیین و تشریح وجوه اشتراک این دو اثر ارزشمند و تایید بیشتر این مطلب که اشمیت در آثارش از آثار مولانا بهره جسته است.چکیده عربی:یعتبر إریک ایمانوییل شمیت، الکاتب القصصی، والمسرحی الفرنسی المعاصر، من الکتّاب الذین تأثروا بالعرفان الشرقی، وخاصة مولانا، ویتجلی هذا التأثر واضحا جلیا فی قصصه ومسرحیاته. والقارئ عندما یتتبع کتاب «أجمل کتاب فی العالم» یمر علی عناصر عرفانیة ذکرها مولانا منذ أمد بعید فی مثنویاته.حاول هذا المقال أن یبیّن الوجوه المشترکة فی هذین النتاجین القیمین، ولیؤکد علی أن إریک ایمانوییل شمیت انتفع فی نتاجاته بآراء مولانا.
اشتراک عینی در پاره ای از اشعار کیتس و سهراب سپهری (عنوان عربی: الهدف المتلازم فی عدد من قصائد جون کیتس، وسهراب سبهری)
حوزه های تخصصی:
اشتراک عینی، شیوه بیان غیرمستقیم احساسات و عواطف است. به بیانی دیگر، شاعر با استفاده از آرایه های ادبی (استعاره، تمثیل، تشبیه و تناقض نما، ... ) و به کارگیری اشیا، موقعیت های مشخص، زنجیره حوادث و یا عکس العمل هایی، احساسات خود را به بیانی به تصویر می کشد و خواننده را دربرابر صحنه «شعر» قرار می دهد. در نتیجه، آن واکنش عاطفی را که شاعر قصد برانگیختن آن را در خواننده دارد، برمی انگیزد، بی آنکه آن احساس را آشکارا بیان کند. این گونه می نماید که تاکنون تحقیق برجسته و قابل توجهی از اشتراک عینی از این دو شاعر دیده نشده است. این دفتر بر آن است تا فن اشتراک عینی را در اشعار جان کیتس انگلیسی و سهراب سپهری بیابد. از اشعار جان کیتس که بررسی می شوند، می توان از این موارد نام برد: اولین نگاه به هومر اثر چپمن، اندیمیون، قصیده ای برای بلبل، درباره مرگ، قصیده ای درباب پاییز، نغمه تضادها، گلدان یونانی؛ و از اشعار سپهری می توان مسافر، همیشه، و چه تنها، با مرغ پنهان، صدای پای آب، واحه ای در لحظه، ساده رنگ، تنهای منظره و پیامی در راه را نام برد.چکیده عربی:الهدف المتلازم طریقة للتعبیر عن الأحاسیس والعواطف بصورة رمزیة، وبعبارة أخری یستخدم الشاعر لتصویر مشاعره مجموعة من المحسنات البدیعیة (االاستعارة، والتمثیل، والتشبیه، و...) أو مجموعة من الأشیاء، أو مواقف معینة، أو سلسلة من الأحداث، ما یؤدی إلی وضع القارئ أمام المشهد (الشعر). وبالتالی یستثیر الشاعر فی القارئ ما یرید إثارته من العواطف دون التعبیر عن تلک الأحاسیس علنا. هذا ویبدو أن هناک لم یتم بحث مفصل عن الهدف المتلازم لدی الشاعرین کیتس، وسبهری، فیحاول هذا المقال أن یدرس هذا الفن بین الشاعرین الإنجلیزی والإیرانی دراسة مقارنة. فمن القصائد التی ستتم معاجتها للشاعر جون کیتس هی: النظرة الأولی إلی هومیروس لتشایمان، هندیمیان، قصیدة إلی العندلیب، قصیدة إلی الموت، قصیدة إلی الخریف، ترنیمة التناقضات، والزهریة الیونانیة. کما ستعالج لسبهری القصائد التالیة: المسافر، دوما، ما أوحشه، مع الطیر الخفی، خریر المیاه، واحة فی لحظة، اللون البسیط، الوحید فی المشهد، ورسالة فی الطریق.
خوانشی پست مدرن از مفهوم تاریخ در دو نمایشنامه آرکادیا اثر تام استاپارد و مرگ یزدگرد اثر بهرام بیضایی (عنوان عربی: قراءة ما بعد حداثیة لمفهوم التاریخ فی مسرحیتی آکاردیا لتوم استوبارد وموت یزدجرد لبهرام بیضایی)
حوزه های تخصصی:
در دهه های، اخیر نقدهای بسیاری پیرامون مفهوم تاریخ و اموری که تاریخ نگاران همواره به آنها توجه کرده اند، در محافل علمی و فلسفی پسامدرن مطرح شده است.مهمترین پیامد این نقدها، به چالش کشیده شدن رسالت تاریخ در ارایه تصویری دانشورانه و عینی از رویدادهای گذشته است. این دیدگاه نسبی در پیوند با درستی تاریخ، با زیر سوال بردن سرشت و طبیعت آن، امکان دستیابی به حقیقت تاریخی را مورد تردید قرار می دهد و بیان می دارد که تاریخ نگاران، همواره با تکیه بر قدرت تخیل و وابستگی های باور شناختی خویش، رویدادهای گذشته را بازسازی کرده اند. در راستای سست شدن مفهموم تاریخ در قلمرو فلسفه، در حوزه ادبیات نیز نویسندگان برآن شدند تا در آثار خود تاریخ را بدان شیوه ای که خود می خواهند، روایت کنند. دستاورد این نگرش، پیدایش گونه ای ادبی است که می توان در فارسی آن را جایگزین تاریخ نامید. در این جستار، تلاش شده است ابتدا تصویری فراگیر از رویکرد پسامدرنیسم به تاریخ ارایه شود و پس از آن، دو جایگزین تاریخ آرکادیا و مرگ یزدگرد، از دو نویسنده انگلیسی و ایرانی، تام استاپارد و بهرام بیضایی، از این دیدگاه واکاوی شود. در این جستار، پژوهشگران، شگردها و فنون مشترکی را بررسی می کنند که این دو نویسنده به شیوه هایی متفاوت در این دو اثر به کار بسته اند تا بدین گونه ارزش و اعتبار تاریخ را به چالش بکشند و زمینه را برای سر برآوردن خرد روایت های تاریخی خود فراهم کنند.چکیده عربی:عرضت المجالس العلمیة والفلسفیة لما بعد الحداثیین فی العقود الأخیرة، انتقادات وفیرة علی هامش التاریخ، والأمور التی اعتنی بها المؤرخون، ما أدی إلی تحدی غایات التاریخ لتقدیم صورة علمیة وواقعیة عن أحداث الماضی. هذه الرؤیة النسبیة فی علاقتها مع صحة التاریخ تشک فی الوصول إلی الحقائق التاریخیة بعد الشک فی طبیعة التاریخ وجوهره وتؤکد علی أن المؤرخین دوما حاولوا تصویر أحداث الماضی باعتمادهم علی الخیال وانتماءاتهم الفکریة. وهذا الأمر تسرب إلی دائرة الأدب أیضا، إذ حاول الأدباء ذکر الأحداث التاریخیة وفقا لأهواءهم. وهذا أدی إلی ظهور نوع أدبی یمکن اعتباره فی الفارسیة، بدیلا للتاریخ. حاول المقال تقدیم رؤیة شاملة عن نظرة ما بعد الحداثیین للتاریخ، ثم یدرس بدیلی التاریخ: آرکادیا وموت یزدجرد، للکاتبین الإنجلیزی والإیرانی توم استوبارد وبهرام بیضائی، وفقا للرؤیة المذکورة، کما یلقی المقال الضوء علی أسالیب الکاتبین، وفنونهما المشترکة التی تم استخدامها فی هذین الأثرین بطرق مختلفة، لتحدی مکانة التاریخ، تمهیدا لظهور روایتیهما التاریخییتین.
نگاهی تطبیقی به شاهنامه فردوسی و ایلیاد و ادیسه هومر (عنوان عربی: الأمثال القرآنیة وتجلیاتها فی دیوان فیض کاشانی)
حوزه های تخصصی:
عنوان فارسی:فردوسی از نامورترین حماسه سرایان دنیا و از افتخارات زبان فارسی است که در اشعار خود از تاریخ ایران باستان و اعتقادات و باورهای کهن ایرانی بهره ها جسته و اثری بزرگ با نام شاهنامه خلق کرده است.جستار حاضر، نگاهی تطبیقی به اثر جاودانه این شاعر پارسی گوی و حماسه هومر -شاعر نابینای یونانی- است. شاید در اولین نگاه، حماسی بودن این دو اثر نمایان تر باشد؛ اما با نگاهی عمیق تر، می توان دیدگاه برابر و متفاوت میان آن دو را بررسی کرد، که همین مطلب، مدار اصلی این نوشتار است.در این مقاله سعی شده است در حد امکان، از تفاوت هایی که در اندیشه این دو شاعر دیده می شود، به ابعاد شخصیتی، نوع تفکر و همت آن دو پی برده و در این راستا نتیجه ای بی طرفانه گرفته شود.چکیده عربی:یعتبر العالم الإیرانی الشهیر فیض کاشانی، من نوابغ عصره وکانت له الید الطولی فی مجال الأدب والعرفان إلی جانب تضلعه من مختلف العلوم النقلیة والعقلیة. خلّف هذا العالم دیوانا یکثر فیه المضامین الحکمیة والعرفانیة والتوحیدیة التی تستمد جوهرها من القرآن الکریم والأحادیث الشریفة.یهدف هذا المقال إلی دراسة مدی تأثر دیوان فیض کاشانی بالأمثال القرآنیة ومن هذا المنطلق یقدّم للقارئ الأبیات التی تتحلّی بها ثم تأتی تلک الأمثال ذیل الأبیات المستخرجة وأخیرا یناقش المقال مواضع استخدام تلک الأمثال ووجوه الأغراض العملیة المترتبة علیها. ومن الواضخ أن الأمثال المستخدمة فی هذا الدیوان تم إتیانها وفقا لترتیب السور القرآنیة وعدد الآیات.
تأثیر حافظ در ادبیات مجاری
حوزه های تخصصی:
"حافظ، نماینده اوج اعجاز زبان فارسی است. شعر او، حکایتگر وسعت روح آدمی و نماد ژرفایی و پرمعنایی زیست اوست که از عشق و صدق تعلیم گرفته است؛ از این رو، هر چند تعابیر چند وجهی و شبکه درهم تنیده موسیقی لفظی و معنوی کلامش، قابل ترجمان نیست ولی رنگ آشنای دنیای او را هر انسان اندیشمندی درمی یابد و می پسندد و شیفته وار قدم به جهان برساخته او می نهد.
اروپاییان از قرن هفدهم میلادی با ادبیات فارسی آشنا شدند. زمینه ساز این آشنایی ترجمه اشعار فردوسی، حافظ، خیام و سعدی به زبان های غربی بود. مردم مجارستان، نخستین بار به سال 1771 م. به همت کرولی رویتسکی سفیر امپراتوری اتریش ـ مجارستان در خاورمیانه، حافظ و اشعار وی را شناختند. اشعاری که رویتسکی از دیوان حافظ برگزیده بود، مورد توجه شاعران و ادیبان مجاری قرار گرفت. پس از رویتسکی، چند نفر دیگر از ادیبان مجاری که با زبان و ادب فارسی آشنایی یافتند، بخش دیگری از غزلیات حافظ را در فاصله قرن هجدهم تا سال های اخیر ترجمه کردند. این ترجمه ها، گاه در مجموعه های مستقل و گاه در جنگ هایی همراه با ترجمه اشعار دیگر شاعران ایرانی و حتی شرقی منتشر شده اند.
در این مقاله، برای نخستین بار در ایران به ترجمه شعر حافظ در ادبیات مجاری پرداخته می شود.
"