این تحقیق با روش تحلیلی و نظری به توصیف، تحلیل و نقد داده های مربوط به دین نوئر در حوزه خداشناسی می پردازد. هدف این است که با استفاده از مطالعات انسان شناختی اوانس پریچارد، ضمن بررسی مفهوم، کارکرد و صفات خدا، اعتقاد به خدای فطری و ذاتی را در دین ابتدایی نوئر اثبات کند. در گذشته، بسیاری مفهوم خدا را در ادیان اندیشه ای خرافی، وهم آور و از روی ترس دانسته اند. اما پریچارد، با طرح الهیات فطری در دین نوئر و مقایسه آن با ادیان متمدن، نشان داد که مفهوم «الهیات» در ادیان امری موهوم نیست. براساس یافته های پریچارد، الهیات نوئر الهیاتی پیچیده، منحصر به فرد و همسان با ادیان متکامل و متمدن است که با زندگی دینی نوئرها گره خورده است. بر این اساس، خدای نوئر، خدایی اخلاقی است که دارای صفاتی به مانند دلسوز، آفریننده، خالق سنت ها و رسوم، بینا، شنوا، حافظ، دوست و پدر انسان ها، قادر مطلق، همه جاحاضر، عطابخش و گیرندة حیات است که وجود آن در عرش آسمان و در قالب روحی آسمانی با نام «کئوث» است.
نوشتار حاضر نقدی بر مقالة «تشابه ادیان توحیدی؛ تحریف کتاب مقدس و تحریف قرآن» است که در شماره نوزدهم «معرفت ادیان» به چاپ رسیده است.
نویسنده مقاله مزبور، پاسخ های داده شده به شبهه «تحریف لفظی قرآن با استناد به احادیث بیانگر تشابه امم» را ناتمام ارزیابی کرده است و به همین منظور پاسخی تازه به شبهه ارائه می کند، ولی ناقد معتقد است که نویسنده برای تبیین سخن خود و نقد دیگر پاسخ ها، مطالبی طرح کرده که به نظر ناتمام می آید.
به همین منظور ناقد بعد از مقدمه ای، مطالب ناتمام نویسنده را به ترتیب بیان و در پایان، نتیجة ملاحظاتش را ذکر می نماید.
با این استدلال که «اولاً، خداوند یکی است و ثانیاً، حقیقت و فطرت انسان هم همواره ثابت است. در نتیجه، دین یعنی راهی که خداوند برای هدایت انسان در نظر گرفته، نیز باید در شاکلة کلی و حتی بسیاری از جزئیات، ثابت باشد»، می توان این نظریه را مطرح نمود که همة ادیان آسمانی در سه حوزة اعتقادات، اخلاق و احکام تا آنجا که به سرشت مشترک و ابعاد غیرمتغیرشان ارتباط داشته باشد، از حقایقی مشترک و ثابت برخوردارند. این مقاله با تکیه بر همین برهان، به بررسی و نقش این حقایق پرداخته و ضمن تبیین نمونه هایی از این دست، نتیجه می گیرد که هرچند از صرف وجود این چنین اشتراکاتی در دین نمی توان حقانیت و صدق آن دین را نتیجه گرفت، اما از عدم وجود آن می توان به عدم صدق و وجود انحراف در آن دین رسید. به عبارت دیگر، حقایق مشترکی در سه حوزه اعتقادات، اخلاق و احکام همواره در تمام ادیان آسمانی وجود داشته که با بررسی و تبیین آنها، نه تنها در مباحث مربوط به حقانیت و صدق دین، بلکه در تعریف دین و گفت وگوهای بین الادیان نیز می توان به نتایج قابل توجهی دست یافت.