پس از شهادت امیرالمومنین علی(ع)،امامت و ولایت امت به حسن بن علی(ع) فرزند گرامیشان انتقال یافت.در این زمان معاویه که حکومت شام را در دست داشت،توانسته بود با دروغ و فریب به نام دین بر مردم حکومت کند.مردم هر آنچه را که او می گفت جزء دین می شمردند،و تبعیت می کردند.تا آنجا که او نماز جمعه را در روز چهارشنبه خواند و احدی به اواعتراض نکرد.1 لذا به واسطه سیاستهای معاویه در ادامه سیاستهای خلفای ثلاث،انحرافات فراوانی در دین به وجود آمد، که امام حسن(ع) عمر شریف خود را صرف مبارزه با این انحرافات کرد.برخی از این اقدامات که در تفسیر نقش مهمی داشته است ، در این مقاله مورد بررسی قرار گرفته است.
بازشناسی مکی از مدنی خواه سوره باشد یا آیه، درباره اسباب النزول، همچنین در زمینه هایی مانند شناخت ناسخ و منسوخ، مطلق و مقیّد، عام و خاص و مانند آن ها سودمند است. از این رو در گذرگاه تاریخ، پیوسته محققان تلاش کرده اند سوره های مکی را از مدنی بازشناسند. در تشخیص مکی یا مدنی بودنِ بیش از سی سوره میان محققان، از جمله جلال الدین سیوطی اختلاف نظر وجود دارد. او درکتاب الاتقان فی علوم القرآن، برای اثبات عقیده خود به روایاتی استناد کرده که در کتب روایی و تفسیری اهل سنت ذکر شده است. در این جستار، با بررسی اسناد و متن این روایات، نشان داده شده است که این روایات هم از لحاظ سند و هم از جهت محتوا با ضعف های جدّی روبه رو هستند.
در این جستار، شباهت هایحضرت عیسی(ع) با حضرت علی(ع) در سه حوزه قرآن و سنت(حدیث)، کلام و عرفان با تأکید بر منابع اصیل و رویکردی مقایسه ای مورد بررسی قرارگرفته است، نقطه اوج این شباهت ها را می توان در دو حوزه عرفان و تشیّع ملاحظه کرد. از لحاظ خاستگاه، قرآن و سنت نخستین منابعی هستند که القا کننده چنین مفهومی به حساب می آیند. در قرآن، به عنوان مثال در تفسیر سوره های زخرف و نساء، با آیاتی مواجه می شویم که به تشابه این دو بزرگوار اشاره شده است. بازتاب تشابه بینحضرت عیسی(ع) و حضرت علی(ع) را در احادیث پیرامون موضوعاتی از قبیلِ زهد، رجعت، فتوت و خوارق عادات می توانیافت. پس از قرآن و سنت، شیعه نصیریه، به ویژه در اعتقادشان به تثلیث، گزارشگر این همانندی ها است. در ادامه، با ظهور مکتب ابن عربی و مطرح ساختن نظریه ختم ولایت برایحضرت عیسی(ع) و حضرت علی(ع)، و اشتراک هر دو در مفهوم نبوت عامه، می توان چنین برداشت نمود که علت این همانندی ها، مفهوم ولایت است؛ تفکری که انعکاس آن را در طریقت بکتاشی می توان دید.
این نوشتار چنان که از عنوان آن برمی آید درپی بررسی آموز ه ها و عبرت های تاریخ از دیدگاه امیرالمؤمنین علی (ع) است. تاریخ نقلی، علم تاریخ و یا تاریخ علمی، گنجینه ای از حقایق و اطلاعات زندگی گذشتگان است. با این وصف، آیا تاریخ برای آیندگان سودی دارد؟ آیا می توان از گذشته به آینده پل زد یا از آن عبور کرد و عبرت آموخت؟ اگر پاسخ مثبت است، دلیل یا ادله آن چیست؟ و عمده ترین عواملی که موجب کلی شدن قوانین و سنن تاریخی می شوند، کدام اند؟
در این پژوهش، به شیوه کتابخانه ای، کوشش شده است به این پرسش ها پاسخ داده شود؛ و درطی آن نتیجه گرفته شده است که بنابر جهان بینی توحیدی، جهان صاحبی و انسان خالقی دارد و بدون اراده خداوند نمی توان به طور مستقل، برای هستی، کارکردی و برای آدمی، استقلال عملی پذیرفت، پس باید به قوانینی که خداوند برای رفتار عالم و آدم وضع کرده است، گردن نهاد. از این رو تاریخ که محصول عمل عالم و آدم است، از منابع مهم اندیشیدن و مایه آموختن برای زندگی است و نهج البلاغه به عنوان گنجینه مهمی از سخنان امام علی (ع) و دیگر آثار علوی، آموزه های ارزشمندی را درباب عبرت های تاریخی شامل می شوند که به برخی از آنها اشاره می شود.
احادیث لعن امت از روایات باب أشراط الساعه است که در آن ها، لعن شدن نسل های اولیه امت اسلامی توسط نسل های بعدی، از اسباب گرفتاری مسلمانان به بلاهای آخرالزمان معرفی شده است. روایات یادشده غالباً توسط شیخ صدوق و شیخ طوسی نقل شده است که شیوخ حدیثی غیر امامی نیز داشته اند. با توجه به شباهت لفظی و سندی احادیث لعن امت در کتب شیعه و اهل سنت، احتمال منتقله بودن روایات یادشده از منابع اهل سنت به منابع شیعه وجود دارد. بعضی از علمای اهل سنت، به سبب عدم اعتقاد امامیه بر عدالت همه صحابه از سویی و لعن نمودن برخی از صحابه از سوی دیگر، بر آن ها خرده گرفته و به حدیث لعن امت استناد کرده اند، درحالی که تمام اسناد و طرق حدیث لعن امت، به نظر محدثین ضعیف است. در صورت قبول ارتباط بین لعن امت و آخرالزمان، حدیث لعن امت، می تواند بر لعن شدن علیR توسط بنی امیه و خوارج و نواصب دلالت داشته باشد.