نویسندگان در مقاله حاضر می کوشند از زاویه ای جدید و نو، به چگونگی انتقال اخبار اهل تسنن به تشیع و پیامدهای آن بپردازند. به گمان نویسندگان این نوشتار، وجود برخی از راویان مشترکِ مؤلفان جوامع حدیثی از علل انتقال اخبار اهل تسنن به تشیع است. آنان با مطالعه موردی جِعّابی از مشایخ مشترک شیخ صدوق و روایات منقول از او در کتب وی سعی کرده اند تا شواهدی برای ایده یاد شده فراهم کنند. برای این منظور، پس از کاوش در احوال جِعّابی و توثیقات او در فریقین، به بررسی دو خبر منقول از او در باب تحریف قرآن و جهاد در کتب صدوق پرداخته شده است. این دو خبر به واسطه او از جوامع حدیثی اهل سنت به کتب شیعی منتقل شده است که با مبانی امامیه سازگار نیست. همچنین به خلط راویان مشترک در سند و متن حدیث به عنوان یکی از زمینه های انتقال اخبار توجه شده است.
این مقاله پژوهشی پیرامون سند و دلالت حدیث «ان الله خلق آدم علی صورته» می باشد. در این مقاله ابتدا سند و مفهوم حدیث بررسی می شود، سپس براساس مبانی توحیدی اسلام، به رفع ابهام حدیث که ناشی از مرجع ضمیر «صورته» است، پرداخته می شود.
کشف روش های مطالعاتی خاورشناسان در میراث حدیثی شیعه و رویکردی که آنان در هر کدام از ابزارهای روشیِ پژوهشِ خویش برگزیده اند، مقدمه رسیدن به مسائل دیگری؛ همچون: اندیشه ها و عرصه ها و سپس ارزیابی، تحلیل و نقد آنان است. مطالعات خاورشناسی در این حوزه به سه روش عمده تاریخی، تطبیقی و توصیفی تقسیم می شوند، که در هر کدام، رویکردهای خاصی را شاهد هستیم : در مطالعات تاریخی، دو رویکرد تحلیلی و تحلیل درون متنی، در مطالعات تطبیقی، دو رویکرد تاریخی تحلیلی و تحلیل درون متنی و در مطالعات توصیفی، چهار رویکرد تاریخی تحلیلی، تحلیل درون متنی، پدیدارشناسی، و ساختارشناسی. افزون بر این، در برخی موارد، شاهد تلفیقی از چند روش هستیم. مطالعه پیش رو، با تحلیل مجموعه فعالیت های خاورشناسان در میراث حدیثی امامیه، از ابتدا تا کنون و انواع گونه های پژوهشی ایشان در این حوزه، روش ها و رویکردهای روشی ایشان را استخراج، بررسی و تحلیل کرده، به ارزیابی این روش ها می پردازد .