فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۶۱ تا ۱٬۰۸۰ مورد از کل ۱٬۷۷۹ مورد.
الاستشهاد بالحدیث النبوی الشریف عند اللغویین
حوزه های تخصصی:
أجمعَ علماءُ المسلمینِ وأربابُ اللُّغةِ وأساطین البلاغةِ، علی أنَّ فصاحةَ النبی الأکرم (صلی الله علیه وآله وسلم)لا تضاهیها فصاحة، وأسلوبه فی الحدیث لا یقاربه أسلوب. وأنَّ کلامَ النُّبُوَّة دُونَ کلامِ الخالقِ، وفوق کلامِ المخلوقِ، فیه جوامع الکلم، ومعجزات البلاغة والفصاحة. فاستشهدوا به فی کتبهم، واستقوا منه ادلتهم لاثبات صحة لفظ، وسلامة اسلوب.
غیر أنَّ بعض علماء العربیة، کان له موقف المتردِّد، مِنَ الاستشهاد والاحتجاج بالحدیث النبوی الشریف، وبعض آخرلم یکن کذلک. والمقال الآتی یشیر الی موقف الممتنعین والمجیزین، و یتناول بالتفصیل موقف علماء اللغة، مِنَ الاستشهاد بالحدیث الشریف استناداً إلی کثرة الاحادیث التی أوردوها فی مصنفاتهم، وقد نقلت منها بقدر ما یتسع له حدود هذا المقال الذی یتضمن تمهیداً ، ومبحثین، ثمَّ النتیجة.
بررسی کتاب النکت البدیعات علی «الموضوعات»
حوزه های تخصصی:
رؤیة أسلوبیة فی وصیة الإمام علی (ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
الأسلوبیة منهج نقدی حدیث فی دراسة النصوص، وتتمیّز بإلقاء الضوء علی الظواهر المتکررة فی النص بحیث یمکن العثور علی نوعیة توظیف العناصر اللغویة والأدبیة والکشف عن المؤثرات البارزة التی استعملها الکاتب. نهج البلاغة کأحد من الکتب الدینیة ، له قیمة أدبیة عالیة مازال یعتنی به الأدباء. هذا الکتاب یضمّ عدة من الرسائل التی کتبها الإمام علی (ع) فی المواقف والمواضیع المختلفة. تناولت هذه الدراسة الرسالة ال «31» التی تشتمل علی وصایا الإمام علی لابنه الإمام حسن علیهما السلام وهی مملوءة بالنصائح القیّمة والعبر الکثیرة. هذا البحث یأخذ بمعطیات علم اللغة والظواهر الأسلوبیة بمستویاتها الثلاثة وهی المستوی الصوتی والترکیبی والدلالی. من أهم ما وصلنا إلیه من نتائج البحث هو رعایة الموسیقی الداخلیة التی تتجلّی فی السجع والتکرار، ویساعدهما حسن اختیار الألفاظ وکثرة الألف المدی فی إثراء الموسیقی، ثمّ توالی العبارات المترادفة والإکثار من استعمال الضمائر جعلا النص متماسکا ومترابطا.
نقد«توحید پلاستیکی»
حوزه های تخصصی:
حدیث انگاری زمخشری در الکشاف و تأثیر تفسیر روایی ثعلبی بر آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تفسیر الکشاف زمخشری از مشاهیر تفسیر اجتهادی کلامی است که علی رغم حجم زیاد احادیث تفسیری آن، جلوه تفسیر روایی آن مغفول واقع شده است و این مقاله سعی دارد تا براساس پدیده اسناد و ارسال در حدیث و با تکیه بر آرا و نظریات علمای حدیث به ویژه در مبحث موضوعات، احادیث تفسیری الکشاف را نقد و بررسی و پدیده حدیث انگاری زمخشری را پیجویی کند. در این بین با پیگیری حدیث فضل السور منسوب به ابی بن کعب و گزارش تخریج نویسان بر الکشاف در خصوص بی اصل و سند بودن برخی روایات دیگر، نه تنها پدیده حدیث انگاری و ضعف حدیث پژوهی وی تأیید می شود، بلکه تأثیر الکشف و البیان ثعلبی بر زمخشری و نقش وی در شکل گیری این پدیده در الکشاف، مورد نقد و بررسی قرار می گیرد؛ پدیده ای که با تعبیر «لم أجده» ابن حجر و «غریبٌ» زیلعی در جای جای کتب تخریجشان بر الکشاف قابل پیجویی است. از طرف دیگر، بسیاری از احادیث سنددار ثعلبی و بعضاً واحدی، در الکشاف به صورت بی سند آورده می شود که نشان از رویه ارسال حدیثی مفسر است؛ رویه ای که در مفسران اندکی پیش از وی و در منابع مورد استفاده وی به صورت اسناد نمود دارد.
سه گفتار در باب کتب اربعه، کافى و کلینى
حوزه های تخصصی:
این متن شامل سه گفتار از دایرة المعارف اسلام دیانت (به زبان ترکى چاپ آنکارا) است درباره کتب اربعه حدیثى امامیه، کتاب الکافى، و ثقة الاسلام محمّدبن یعقوب کلینى. نویسندگان گفتارها، از زاویه نگاه خود، به این سه مطلب پرداخته و گزارش دایرة المعارفى ارائه کرده اند.
بررسی سیر نگارش احادیث شیعه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شیعه شناسی ۱۳۸۷شماره ۲۱
حوزه های تخصصی:
حدیث در اَندلُس (قرون دوم و سوم هجری)
حوزه های تخصصی:
التّرادف وقیمته الدلالیة فی لغة نهج البلاغة(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ظاهرة التّرادف قضیة محوریة فی الدراسات اللسانیة، قدیمها وحدیثها، وهی قضیة متداخلة فی کل العلوم والاختصاصات الأخرى ویترتّب علیها آثارٌ وضعیةٌ مع وجود الاختلاف حول التّرادف نفسه، وحول مدى فاعلیته أو أوجه الاستفادة منه؛ کما یعدُّ التّرادف من الظواهر اللغویَّة المهمّة؛ لعلاقة الألفاظ بالمعانی من أثر التواصل بین الناسِ؛ ففکرة التّرادف فی حقیقتِها مسألةٌ دلالیةٌ قبل کلّ شیءٍ، تتعلّقُ بالمعنى وما یعتریه من تغیّر من جراء الاستعمال. فقام البحث بدراسة ما هی المسمّاة بالترادف فی ألفاظ نهج البلاغة، وقدتوصّلنا إلى نتائج من أبرزها أنّ مفهوم التَّرادُف لایعنی الاتحاد التامّ فی المعنى، ولا یعنی المساواة فی الدلالة، وإلاّ لسمیّت بالألفاظ المتساویة، وإنّما هی مترادفة بمعنى أنّ بعضها یقوم مقام بعض. وإنّ التَّرادُف ظاهرة موجودة فی اللغة العربیة، ولکن لیس بالکثرة المزعومة، فإنّ أغلب ما سمّی بالمترادف لا صحّة له، وربّما کان لخلط جامعی الألفاظ المترادفة ومنهجهم الأثر فی ذلک. ومن نتائج التطبیقات على نصوص نهج البلاغة، اتضح خلوّه من ظاهرة التَّرادُف، لوجود الفروق الدلالیة بین المفردات؛ فإنّ نهج البلاغة جاء سیاقه اللغوی مطابقاً سیاقه الاجتماعی من قبل واضعه، فالکلمة فی نهج البلاغة، اختارها الإمام علی (ع) قاصداً لفظاً ومعنى فی موقعها المحدّد، فهی أصیلة فی وضعها ومعناها. والمنهج المتّبع فی البحث هو المنهج الوصفیّ، ولعل هذا المنهج یَتلاءمُ مع طبیعة البحث حول الترادف.