فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۴۹ مورد.
حوزه های تخصصی:
کافی و صحیح بخاری، دو جامع حدیثی برتر هر یک از فریقین است. این نوشتار، در پی تطبیق دو کتاب «فضل القرآن»کافی و «فضائل القرآن» صحیح بخاری با نگاه رویکردشناختی است. نویسنده، پس از «نمایه زنی روایات» هر دو کتاب، به «یک پارچه سازی نمایه ها» و «تعیین محورهای کلی» پرداخته و با استخراج «فراوانیِ هر یک از نمایه ها» به «درختواره موضوعی هر کتاب» رسیده است. «گزارش توصیفی هر کتاب» همراه با «تطبیق محورهای اصلی نمایه ها در دو کتاب» گام های بعدی محقق بوده است. در نهایت، ضمن تبیین مختصر «بایسته های تدوین کتابی حدیثی درباره قرآن کریم» به شاخص های چهارگانه: «فرستنده پیام، پیام، گیرنده پیام و مخاطب پیام» به عنوان محور کار اشاره شده است. پس از این، میزان تطبیق دو کتاب، با مدل پیشنهادی بیان شده است.
تحقیق حاضر، تثبیت فرضیه نویسنده را مبنی بر اینکه «الکافی در مقابل صحیح بخاری، تصویری واقعی تر و دقیق تر از قرآن کریم ارائه کرده است»، نتیجه داده است.
تصلیب مسیح
مبانی تفسیر نگاری طبری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تفسیر طبری از تفاسیر مهم قرآن است و ابوجعفر محمد بن حریر طبری از مفسران بزرگ مسلمان به شمار می رود. طبری گو اینکه از مبانی تفسیری خود به صراحت سخن نگفته، اما روشن است که با تأمل در زوایای تفسیر وی و چگونگی تعامل او با آیات و آراء مفسران، می توان تا حدودی به مبانی وی دست یافت. این مقاله در پی آن است که به گونة یاد شده به مبانی تفسیری طبری دست یابد، از این روی، در ضمن بحث، از ظاهر آیات، سیاق، حکم عقل، روایت معتبر، اجماع اهل تأویل و یا رأی اکثریت آنها، شیوة بیانی معمول عرب، اصالت تعمیم، فرهنگ روزگار نزول، قیاس، به عنوان مبانی طبری در جامع البیان یاد شده است.
نقد و بررسی فضائل اهل بیت(ع) در تفسیر الحدیث محمد عزّه دروزه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تفاوت دیدگاه فریقین در تفسیر آیات مربوط به فضائل اهل بیت(ع) از چند محور قابل بررسی است. در اغلب موارد اختلاف نظر مفسران به برداشت آنها از ظاهر آیات، سیاق آنها، روایات اسباب النزول و مستندات تاریخی برمی گردد. قرآن پژوهان شیعه با تکیه بر روایات صحیح معصومین(ع)، مصداق این آیات را خویشان نزدیک و خاص رسول اکرم(ص) می دانند. اما محمد عزّه دروزه با استناد به ترتیب نزول آیات و سوره ها، سیاق آیات و نظر برخی از مفسران و محدثان اهل سنت، روایات شیعه را ساختگی و حاصل تعصب مذهبی آنها می پندارد. وی هر چند در لابلای مباحث، وجوب احترام اهل بیت(ع) را تذکر می دهد اما با اعتقاد به عدم مناسبت خاص در نزول برخی آیات و عمومیت مصداق آنها، هیچ گونه ارتباطی بین محتوای آنها با موضوع گرامیداشت اهل بیت(ع) نمی یابد. در این مقاله استدلال های دروزه با کمک شواهد درون متنی و برون متنی، تحلیل و با استفاده از منابع شیعه و سنی بررسی و نقد می شود.
دیالوگ دانش و بینش در مثنوی معنوی
حوزه های تخصصی:
نگاهی انتقادی بر رویکرد هرمنوتیکی نصرحامد ابوزیددر تفسیر قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نصرحامد ابوزید با دل سپردگی به نظریات زبان شناسی و هرمنوتیکی، بر آن است تا با تأویل متجددانة قرآن، الفتی میان سنت و تجدد برقرار سازد. وی روش خود را یگانه روش فهم قرآن می داند که طی آن، قرآن مطابق با اوضاع زمانه خود تفسیر می شود. در این رویکرد برخی از آیات صرفاً شاهدی تاریخی و محکوم به فراموشی، برخی با قابلیت تأویل مجازی، و برخی نیز متونی با قابلیت توسعه اند. در این مقاله نظریات وی در باب وحی، احتساب قرآن به عنوان متنی تاریخ مند و محصولی فرهنگی، و اجتهاد پویا مورد بررسی قرار می گیرد. روش تحقیق تحلیلی و انتقادی است. منابع مورد استفاده نیز عبارت اند از کتاب ها، مقالات، و مصاحبه های انتشاریافته از ابوزید در نشریات و سایت های اینترنتی، کتاب ها و مقالاتی که در بررسی دیدگاه های ابوزید منتشر شده و منابعی که به نقد و بررسی استفاده از روش هرمنوتیکی در تفسیر قرآن پرداخته اند.
عدل و احسان
بررسی مبانی، روش ها و برداشت های تفسیری احمد مصطفی المراغی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تفسیر مراغی از تفاسیر مهم معاصر است. مؤلّف آن احمد مصطفی المراغی رئیس أسبق دانشگاه الازهر و از شاگردان مکتب تفسیری المنار است. مفسّر با تکیه بر مبانی و روش هایی به تفسیر آیات قرآن پرداخته است. حجیّت ظواهر کتاب، عدم حجیّت اخبار آحاد در تفسیر، عدم تحریف قرآن، ممنوعیت تفسیر به رأی و اعتقاد به تناسب آیات، از مبانی تفسیری وی به شمار می رود. وی در مواردی مانند تفسیر آیه 3 و 4 فیل و آیه 65 و243 و 259 بقره به مبانی تفسیری خود ملتزم نبوده است و در مواردی مانند تفسیر آیه 55 آل عمران، اخبار متواتر و یا اخبار محفوف به قراین صدق نزد اهل سنت را نادیده گرفته و آیات را بر خلاف ظاهر و بر خلاف آن روایات تفسیر نموده است. ایشان در روش تفسیری خود از روش های مختلف تفسیری بهره برده است. در این مقاله برخی از برداشت های تفسیری وی، که متاثر از اندیشه های وهابیت یا ناشی از تحلیل مادی آیات است، نقد شده است.
تحلیل و بررسی روش دکتر عابدالجابری در تاریخ گذاری قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تاریخ گذاری قرآن عبارت از دانشی است که از تاریخ و ترتیب نزول فقرات مستقل وحی های قرآنی اعم از یک سوره کامل یا فقره ای مستقل از یک سوره تدریجی النزول، بحث می کند. دکتر عابدالجابری درتفسیر فهم القرآن الحکیمبا توجه به روش تفسیری و صبغه تاریخی خود، بیشترین تلاش را در این مورد انجام داده است. او با اعتقاد به اصول و مبانی خاص خود، روش هایی را در تاریخ گذاری قرآن به کار می گیرد و به نتایج جدیدی پیرامون زمان وقوع و چگونگی حوادث تاریخ صدر اسلام دست یافته است. مهم ترین شیوه های او را می توان تحت عناوین: تکیه بر سیاق آیات و سوره ها، تکیه بر شواهد تاریخ جاهلی و تاریخ صدر اسلام، چینش سوره ها بر مبنای مَطلع آنها، استدلال به احادیث سبب نزول آیات، توجه به مراحل تاریخی تشریع احکام شرعی، اولویت بندی منابع تاریخ گذاری و... بیان و تحلیل کرد.
تحلیلی انتقادی از دیدگاه ذهبی پیرامون «تفسیر به رأی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ذهبی در کتاب التفسیر و المفسرون ضمن تائید «تفسیر به رأی» به عنوان یکی از روش های تفسیر قرآن، آن را به ممدوح و مذموم تقسیم بندی کرده و پس از معرفی این روش، مصادیق هر کدام را جداگانه ذکر می کند و در این میان تفاسیر با صبغه اشعری را ممدوح و مابقی را مذموم تلقی می کند؛ بر همین اساس در بررسی تفاسیر دیگر فرق از جمله شیعه نمودهای عینی از تفسیر به رأی مذموم را ذکر می کند؛ از جمله: آیه تطهیر، آیات ولایت و آیاتی که ناظر بر باورهای کلامی تشیع است. پژوهش ذیل با رویکردی تحلیلی در سه محور: اصل تقسیم بندی، مصادیق تفسیر به رأی و نمودهای عینی از تفسیر به رأی مذموم، باور ذهبی را مورد کنکاش قرار داده است. نتیجه آنکه: اصل تسیمه «تفسیر به رأی» و تقسیم بندی آن معارض با اصول دینی می باشد. آیات، روایات، سیره معصومین(ع) و گفتمان اندیشمندان اسلامی به طور مطلق هرگونه تفسیر به رأی را ناروا و مذموم بیان داشته؛ و تلقی نمودن برخی از تفاسیر در حیطه ممدوح و مذموم، دور از داوری علمی و ناشی از پیش داوری و عدم شناخت مبانی دیگر تفاسیر است.
تأویل گرایی در اندیشة مولوی و غزالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به بررسی دیدگاه غزالی و مولوی در مورد تأویل می پردازد؛ نخست معنای لغوی و اصطلاحی تأویل و موارد آن در قرآن کریم مورد بررسی قرار گرفته، سپس قوانین تأویل، شرایط مؤول و مسألة تأویل مجاز و غیرمجاز و تفسیر به رأی به بحث گذاشته شده و نشان داده شده است که غزالی ِبه رغم رساله هایی که در رد باطنیه و اسماعیلیه نوشته، در فهم متون متأثر از رویکرد تأویل گرایانة آن ها است. بخش سوم مقاله به دیدگاه تأویل گرای مولوی می پردازد که برمبنای آن تأویل در سه سطح تأویل آیات و احادیث، رمزها و نشانه ها و اصطلاحات عرفانی صورت گرفته است. بخش چهارم مقاله، دربارة مقایسة دیدگاه های غزالی و مولوی دربارة تأویل و قوانین آن، تأویل قرآنی و کلامی، شرایط و دلایل تأویل، تأویل مجاز و غیرمجاز و قراین تأویل است که اندیشة تأویل گرای مولوی را در تأویل های صوفیانه غزالی تاحدودی متأثر از او نشان می دهد.
زمخشری و آثارش
حوزه های تخصصی:
طبری و اختلاف قرائت در آیات الاحکام عبادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی نحوه تعامل طبری با پدیده اختلاف قرائت در ذیل آیات الاحکام عبادی می پردازد و نشان می دهد که وی به عنوان یکی از چهره های شاخص و متقدّم تفسیر نگاری، به نیکی برای خویش، حقّ داوری و اختیار نمودن وجهی از میان وجوه متعدّد قرائات را قائل است. بدینسان مفسّر ما گاه یک قرائت را به صورت مطلق اختیار کرده و قرائت مقابل آن را - به صراحت یا به تلویح- کنار می نهد. (گزینش مطلق) گاه نیز از میان دو قرائت مختلف، یکی را ترجیح داده ولی قرائت مرجوح را از عرصه قرائت های مجاز نمی راند. (گزینش نسبی) در مواضعی هم، هر دو قرائت مختلف را صواب تلقّی کرده و میان آن ها، انتخابی انجام نمی دهد. (پذیرش بی گزینش) افزون بر این سه، گاه طبری صرفاً به گزارش اختلاف قرائت اکتفا نموده بی آنکه در این باره داوری خود را بیان دارد. از دیگر سو، مفسّر ما برای گزینش مطلق یا نسبی یک قرائت به معیارهای ذیل استشهاد می جوید: اجماع قاریان معتبر، استفاضه و شهرت قرائت، رسم الخطّ مصاحف مسلمانان، اتقان معنایی-تفسیری آیه، ضوابط نحوی- بیانی، روایات سبب نزول، روایات حکایتگر قرائت رسول (ص) و گویش فصیح تر ومشهورتر. و در این میان، مهم ترین و پرکاربردترین معیاری که مفسّر ما در داوری های خود بدان تکیه دارد، اجماع قاریانی است که وی ایشان را «حجّت» می خواند.