فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۶۱ تا ۵۸۰ مورد از کل ۱٬۳۶۹ مورد.
بازخوانی انتقادی دیدگاه مدرس زنوزی در مسئله ی معاد جسمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ملاصدرا با براهین عقلی و برپایه ی مبانی فلسفی خود، توانست به گونه ای خاص، معاد جسمانی که مورد تصریح شرایع مقدسه قرار گرفته است، را مبرهن سازد. او معتقد شد که بدن عنصری با ارتقاء وجودی – زوال نقایص – و تبدیل به بدن مثالی، در نشئه ی دیگری مورد تعلق نفس قرار می گیرد. در عقیده ی صدرالمتألّهین با توجه به گره خوردن هویت شخصی، به بقای صورت و نیز حفظ بقای شخصی در مسئله ی اشتداد، عینیتِ بین بدن عنصری و بدن مثالی محفوظ است. این نظریه، با تمام اتقانی که داشت، مورد اعتراض برخی از صاحب نظران قرار گرفت. از جمله ی این معترضین آقاعلی حکیم معروف به مدرّس زنوزی بود. وی تعطیل بدن عنصری، را نپذیرفت و معتقد شد بدن عنصری بعد از عروض مرگ در اثر حرکت جوهری و با ارتقای وجودی، به افقی از وجود نائل می شود که می تواند دوباره مورد تعلق نفس واقع شود. در این مقاله به شیوه ی تحقیق کتابخانه ای نظریه ی حکیم زنوزی تقریر و مورد نقد و بررسی قرار می گیرد.
هوش معنوی؛ مولفه ها و مبانی آن در حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هوش معنوی در سال های اخیر از جمله سازه های مورد توجه در روان شناسی محسوب می شود. از دست دادن امید به زندگی و احساس یاس و ناکامی در انسان های عصر تکنولوژی، روان شناسان را به شناسایی سازه ای راهگشا برای انسان واداشت که به هوش معنوی یا وجودی معروف است که بالاترین سطح هوشی و قوی ترین نوع سازگاری فرد با محیط محسوب می شود. از طرفی معنویت یکی از ارکان مهم فلسفه صدرا محسوب می شود و گرچه اصطلاح هوش معنوی در حکمت متعالیه به کار نرفته است، اما می توان این سازه مهم، ویژگی ها و مولفه ها، مبانی و ساختار اصلی و موانع رشد آن را از دیدگاه ملاصدرا استخراج کرد. این بررسی نشان می دهد که با توجه به دستگاه فکری ملاصدرا، سازه هوش معنوی در قالبی واقعی تر و موثرتر قابل تعبیه است، به صورتی که نه تنها هر انسانی با تقویت این هوش به معیارهای مورد توجه روان شاسان برای یک انسان سالم نزدیک می شود، بلکه انسان را به حقیقت خود یعنی تبدیل شدن به انسان کامل کمک می کند.
تفسیر قرآن به قرآن در مکتب تفسیری حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آموزه های وحیانی و فرازمند قرآن کریم در دو گروه کلی آیات محکم و متشابه، نازل شده است. محکمات کلید فهم متشابهات می باشند، و نیاز تفسیری قرآن را به منابع مستقل و بیرونی رفع می نمایند. بر خلاف پندار ظاهرگرایان و اخباریان، قرآن مستغنی از هرچیز دیگر در فهم مراد و مقصود است. البته این به معنای استغنا از معلم الهی؛ نبی و وصی معصوم، برای آموزش کیفیت ارجاع متشابه به محکم و بیان جزئیات و تفصیل احکام و تأویل بطون نیست. علاوه بر آن، آیات بسیاری، اگرچه متشابه نیستند اما برای فهم ژرفا و بطون آنها نیازمند ارجاع به آیات دیگر می باشد. این مهم را آموزگاران حقیقی قرآن، یعنی «عترت» به وفور و وضوح به خردورزان آموخته اند، و به این روش نقش عترت در باره قرآن را یادآوری فرموده، تا مانع استقرار و اعمال اخباری گری شوند. در این صورت مضامین روایات در جنب آموزه های قرآن، بیان روش برداشت و تفصیل همان حقایق قرآنی است. ظاهرگرایان و اخباریان، از روش «تفسیر قرآن به قرآن»، با بهانه های متنوع، عیب جویی کرده و تا آن جا پیش رفته اند که آن را به کلی باطل و مباین با قطعیات روش اهل البیت در برابر وحی پنداشته اند! با روش موردپژوهانه درباره «تفسیر قرآن به قرآن»، آیه ای کلیدی را در بین زنجیره ای از آیات متناظر، محور قرار می دهیم، تا تفوق این سبک تفسیر و کاربرد فراوانش در مکتب تفسیری حکمت متعالیه برای فهم متن وحی، آشکار گشته و با فهم صحیح مقصود شبهات معارضان پیشاپیش دفع گردد.
سازگاری جبر و اختیار نزد سازگارگرایان جدید غربی و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
مسأله جبر و اختیار (اجبار یا آزادی اراده انسانی) یکی از مسائل بنیادین تاریخ اندیشه بشری، و محل مواجهه آراء متنوع و بعضا متضاد انواع مکاتب جبر گرا، آزادی گرا و سازگار گرا بوده و هست.آنچه در پیش رو دارید حاصل بررسی و تأملی در اهم رویکرد های سازگار گرایانه اخیر فلاسفه غربی و نیز راهبرد خاص ملاصدرا در عالم اسلامی بمنظور دفاع از آزادی اراده است؛ این رویکرد ها توانسته اند با نگاهی واقع نگرانه و در پرتو تعدیل معنا و لوازم آزادی، به نزاع دیرینه آزادی و جبر پایان داده و سازگاری این دو سویه بظاهر ناسازگار را نشان دهند
بازخوانی نظریه اخلاقی ملاصدرا با تکیه بر «فضیلت گرایی» معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دغدغه وصول به حقیقت و عملِ اخلاقی برای ملاصدرا مهم شمرده شده است. هدف این مقاله سنجش چگونگی انطباق نظریه اخلاقی این فیلسوف با «فضیلت گرایی» است. بررسی و سنجش هر یک از مؤلفه های «اخلاق فضیلت» با تکیه بر شواهد مندرج در آثار وی انطباق دیدگاهش بر نظریه «فضیلت گرایی» را تقویت و اثبات می کند. نتیجة این بررسی نشان می دهد که الف) ملاصدرا، همچون فضیلت گرایان، فضیلت را مقصد نهایی و کمال آدمی می داند؛ ب) بیشتر بر اهمیت و نقش «بودن» پای می فشارد تا عملِ صرف؛ ج) برای او فضیلت ارزش فی نفسه دارد؛ د) وی حیات اخلاقی را در چارچوب قواعد عقلانی محصور و محبوس نمی کند؛ ه ) برای او الگوها و اسوه های اخلاقی مدل حقیقی برای طراحی زندگی مبتنی بر فضیلت اند؛ و) سرانجام برای دست یابی به حیات مطلوب اخلاقی بایستی فضائل را هم در عرصه حالات درونی و هم در اعمال بیرونی محقّق کرد.
توحید خاصّی و تفسیر آیات متشابه از منظر ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آیات متشابه در طول تاریخ علوم اسلامی از جمله مباحث چالش برانگیز بوده است. صدرالمتألّهین شیرازی در اصول هستی شناسی خود قائل به نظریه توحید خاصّی در مقابل دیدگاه توحید عامی است. وی معتقد است بدون آنکه نیازی به تأویل آیات متشابه یا قول به تجسم در باب ذات باری تعالی باشد می توان بر مبنای اصول فلسفی عرفانی دیدگاه توحید خاصّی ظواهر الفاظ آیات را حفظ کرد و همه آیات متشابه را بر ظاهر معنای آنها حمل کرد. اما بر مبنای نظریه توحید عامی نمی توان آیات متشابه را بر ظاهر الفاظ حمل کرد، بلکه یا باید آنها را تأویل کرد، یا قول به تجسم در باب واجب الوجود را پذیرفت. با توجه به چندتباری بودنِ مسئله متشابهات قرآن، ملاصدرا در این مسئله رهیافت میان رشته ای اخذ کرده است.
بررسی تطبیقی میان دیدگاه ملّاصدرا در باب انسان کامل و آموزه ولایت
حوزه های تخصصی:
با پیدایش نظام های فکری در میان مسلمانان، تفسیرهای گوناگونی از اعتقادات، از جمله آموزه «ولایت» صورت گرفت که در علوم مختلفی قابل طبقه بندی است. به لحاظ تاریخی، نظریه انسان کامل برگرفته از آموزه ولایت در شیعه است.
بایزید بسطامی، حلّاج و ناصر خسرو قبادیانی از جمله افرادی به شمار می روند که اصطلاحاتی همچون «انسان عقلی»، «انسان اعلی»، «انسان حق» و «انسان اول» را در فرهنگ اسلامی به کار برده اند. اما اصطلاح «انسان کامل» را نخستین بار ابن عربی مطرح کرد و در کتب خود به کار برد. وی با این نوآوری، توانست مطالب ارزنده ای بر اساس نظام پایه عرفان نظری به جای بگذارد. تفسیر این آموزه از سوی وی، سبب شکل گیری «نظریه انسان کامل» شد که نقش مهمی در آشکار شدن زوایای مختلف آموزه «ولایت» در عرفان داشته است. از سوی دیگر، تفسیر آموزه «ولایت» به صورتی که در احادیث تبیین شده، وامدار «نظریه انسان کامل» در عرفان نظری است.
نگاه ویژه این نوشتار، آغازی است برای بهره گرفتن از نظام های مفهومی متنوع در تبیین دقیق تر مسائل دینی و عرفانی. چنان که ملاصدرا با ابتکار خویش با تلفیق نگاه کلامی، فلسفی و عرفانی و احیاناً حدیثی توانست با جاری ساختن عرفان نظری به صورت برهانی در بستر شیعی، برای تفسیر آموزه «ولایت» نظام پایه ای به کار گیرد و این آموزه را طبق مبانی عرفانی تبیین کند و در مواردی که تفسیرهای موجود را در تنافی با مبانی شیعه یافته، مردود اعلام نماید. شناخت دقیق و عمیق از «انسان کامل» ملاصدرا، نیازمند معرفت نسبت آن با سایر عناصر نظام مند مانند ولایت شیعی و «انسان کامل» ابن عربی است.