فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۰۱ تا ۷۲۰ مورد از کل ۱٬۳۶۹ مورد.
حوزه های تخصصی:
صدرالمتألهین از چند زاویه به ادراک حسی نگریسته است و از این رو، دیدگاه هایی را ارائه داده است که ناسازگار به نظر می رسند. محور بحث این پژوهش نخست تحلیل ارتباط این آراء و دیگر بررسی و تبیین سازگاری یا ناسازگاری آنها است. بنابراین مباحث آن در دو گام مورد بررسی قرار می گیرد. در گام اول نظریه معروف انشایی بودن احساس مطرح گردیده و سعی شده است تا چند تلقی فکری از ملاصدرا به عنوان عوامل تأثیر گذار بر طرح این اندیشه معرفی شود. همچنین نظریه وجود بودن این ادراک ها مطرح شده است و پس از اشارت به برخی از مبانی این نگرش، لوازم احتمالی آن، مانند: حل اشکالات وجود ذهنی، اتحاد مدرِک و مدرَک، مطابقت ادراک با عوالم و حضوری بودن علم، مورد بررسی قرارمی گیرد. با نگاه عمیق به این تلقی از احساس، آشکار می شود که این لوازم هر یک خود یک نظریه اند و دیگر دیدگاه ها را در پی دارند. بنابراین نوعی همبستگی و تلازم بین این اندیشه ها وجود دارد. درگام دوم به طور روشمند، سازگاری و یا ناهمخوانی نظریه هایی همچون انشایی بودن ادراک حسی، افاضه آن از عالم امر، مشاهده صورت های مثالی به هنگام احساس و تنزل نفس در این مقام، مورد بررسی قرار می گیرد. چگونه ممکن است ادراکی، هم در اثر خلاّقیت و فعّالیت نفس ایجاد شود، هم از سوی واهب افاصه گردد، هم نتیجه مشاهده طبایع غیرجسمانی از طریق حواس مثالی و عقلی باشد و هم با تنزل نفس ادراک کننده به مرتبه طبیعت و حواس جسمانی حاصل شود؟ اینها عمده مسائلی است که به طور مستند مورد بررسی قرار گرفته اند و در باره آنها داوری می شود.
حقیقت ارادة الهی از منظر حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئلة ارادة الهی از جمله مباحثی است که از دیر باز در اندیشة خردورزان خداباور مطرح بوده است، در قلمرو تفکر اسلامی نیز این موضوع همواره محل تضارب آراء واقع شده است. از نظرگاه حکمت متعالیه، ارادة الهی، جزء صفات کمالیه ذاتی و همان علم به نظام احسن می باشد، گرچه به عقیدة این گروه ارادة خداوند نیز همانند برخی دیگر از اوصاف او دارای مراتب است و لذا خداوند در مرتبة فعل نیز متصف به این صفت می باشد. البته در میان این گروه از فلاسفه، علامه طباطبایی ارادة الهی را فقط جزء صفات فعلیه بر می شمارد و با تفسیر آن به علم الهی مخالف است. تقسیم بندی ارادة الهی به مراتب اجمالی و تفصیلی و نیز تکوینی و تشریعی از جمله مباحث مهمی است که حکیمان متأله در تبیین این مسئله بدان پرداخته اند.
بررسی روش های شناخت حقایق فراطبیعی و موانع آن از نگاه حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حکمت متعالیه، دربارة سلسله ای از مفاهیم فراطبیعی مانند خدا و اسماء و صفات او ـ مانند علم، قدرت، اراده، مشیت ـ و مفاهیمی مانند عرش، کرسی، لوح، قلم، جاودانگی نفس و حیات آن در برزخ و قیامت و ... سخن می گوید. در این مقاله، روش های شناخت این مفاهیم از طریق عقل و عرفان و وحی؛ و موانع آن مانند محدودیت عقل بشری، و کوتاهی زبان از بیان آن حقایق، و زنگارهای قلبی، و محصور بودن انسان در حصار زمان و مکان بررسی می شود و این نتیجه به دست می آید که با گذشتن از موانع و دست یافتن به آن عوامل، میتوان به اندازة توان بشری، حقایق ماوراء عالم حسّ را دریافت و شناخت.
پارادوکس مرتبه مثالی نفس حادث در نفس شناسی صدرالمتألّهین(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
موجودات مثالی به رغم تجرد، از عوارض ماده (مقدار، اندازه و شکل) خالی نیستند؛ در حالی که این عوارض، به گونه ای در تعین شخصی و در نتیجه تفرد موجودات، نقش دارند و باعث جزئی شدن این صور می شوند. با فرض «مرتبه مثالی» برای نفس انسانی، می توان سابقه ای در این عالم برای انسان تصور کرد. در این تصور به تعداد افراد مادی کثرت عددی خواهیم داشت. بنا بر نظر ملاصدرا نفس انسانی، جسمانیة الحدوث است و سابقه چنین نفسی، به وجود جمعی عقلانی در صقع ربوبی و یا عالم مفارقات عقلی، ارجاع داده می شود. با این تفسیر، هم حدوث نفس انسان محفوظ می ماند و هم پیامدهای عقلی محال و توالی فاسد قدم نفس، مجال بروز نمی یابند. بنابراین سلسله تنزلات به ویژه مراتب قبلی وجودات تنزل یافته در قوس نزول، با مبنای حدوث جسمانی نفس، چندان قابل جمع به نظر نمی رسد و پیشینه وجود عقلی نفس با وجود تأکید فراوان صدرالمتألهین بر وجود مثالی موجودات تبیین چگونگی حدوث آن را از مرتبه عقلی به عالم ماده، دشوار می سازد. شاید بتوان این ناسازگاری را با فرض سابقه ماده بدن، به عنوان متحد صورت انسانی، حل کرد؛ اما ماده در فلسفه صدرایی نقش کم اهمیتی دارد، و علاوه بر آن ابداعی است و نمی تواند در این مرتبه نقشی داشته باشد. بر اساس مبانی صدرایی، فرض پیوند مستقیم میان ماده متحد با صورت (در عالم ماده) با ماده مثالی، فرضی نادرست است. در پاره ای از آثار عباراتی می توان یافت که اعتقاد به مرتبه مثالی نفس انسانی را در سلسله نزولی نشان می دهد و وجه قدم نفس را تقویت می کند و بر ابهامات نظریه «جسمانیة الحدوث» می افزاید.
معاد صدرایی و ریشه های عرفانی آن
حوزه های تخصصی:
صدرالمتألّهین تبیین عقلی معاد جسمانی را بر اصول و مقدّماتی همچون اصالت وجود، تشکیک در وجود، حرکت جوهری، تجرّد خیال و قیام صدوری صور خیالی به نفس مبتنی می کند. اگرچه در کنار هم چیدن این مقدّمات و استنتاج معاد جسمانی از آن ها ابتکار و ابداع ملاصدرا بوده، اما به تصریح خود وی، بسیاری از این مقدّمات را از متفکران پیشین و به ویژه عارفان الهام گرفته است. این مقاله پس از تحلیل معاد صدرایی بر اساس اصول مزبور، پیشینة این اصول و مقدّمات را در آثار عرفانی قبل از صدرا بررسی می کند.
بررسی تطبیقی مواجهه ملاصدرا و پلانتینگا با مسأله شرور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
ملاصدرا به عنوان یکی از حکمیان متأله در سنت فلسفة اسلامی و پلانتینگا به عنوان فیلسوف خداباور در ساحت تفکر فلسفه غربی، هر کدام با مبانی و تئوری های خاصی به تحقیق و تدقیق ژرف دربارة مسأله بسیار مهم شرور پرداخته اند. ملاصدرا با استفاده از مبانی اصالت و خیر بودن وجود، عالم، قادر و حکیم بودن خدا و احسن بودن نظام هستی و راه حل های عدمی بودن شر و تبیین شر ادراکی و مجعول بودن شرور و غلبة خیرات بر شرور و طرد نگرش اومانیستی در مسأله شر، مشکل شرور را حل می کند. پلانتینگا بر اساس معرفت شناسی اصلاح شده و برخی مبانی الهیاتی و انسان شناسی مسیحی و با استفاده از توصیف جهان ممکن مورد نظر و نسبت میان اختیار انسان و قدرت مطلق خداوند، اثبات می کند که مسألة منطقی شر با وجود خدا تناقض ندارد. و هم چنین پلانتینگا بر این نکته توافق دارد که قدرت خداوند شامل فرض جی ال مکی نمی شود، این دو متفکر در اصل اعتقاد به خدا، عالم، قادر و خیر بودن خدا و مرید آفریدن انسان مشابهت، اما در نوع مواجهه و تفسیر ذاتی و ناظر بودن پاسخ به شرور اخلاقی یا طبیعی و دفاع از عدل الهی و احسن بودن نظام هستی و غلبه نگاه منطقی با یکدیگر تفاوت دارند.
رابطة علت و معلول در دیدگاه سهروردی و ملاصدرا؛؛ شباهت ها و تفاوت ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه اشراق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی علت و معلول
دیدگاه سهروردی با ارائة تفسیر و تبیین جدیدی از علیت مورد استقبال متفکران پس از وی قرار گرفت. اما طرح دیدگاه ملاصدرا پس از سهروردی نقطة عطف دیگری در تاریخ فلسفه به شمار می آید و زیربنای تأملات بعدی محسوب می شود. سهروردی اگرچه رابطة عمیق تری بین علت و معلول نسبت به دیگر فلاسفه در نظر می گرفت، اما به عقیدة او باز هم برای معلول می توان هویتی مستقل از علت در نظر گرفت. اما از نظر ملاصدرا چنین استقلالی هم مورد اشکال است. عقیدة ملاصدرا در خصوص رابطه بین علت و معلول متأثر از اندیشة سهروردی است، اما با مبانی خاص وی، تفسیر جدیدی می یابد و شکل متفاوتی به خود می گیرد. اصالت وجودی بودن ملاصدرا و یگانه دانستن حقیقت وجود در عین داشتن مراتب شدید و ضعیف از دلایل متفاوت بودن و در عین حال متکامل تر بودن اندیشة صدرا نسبت به سهروردی است.
تأملات فلسفی در آسیب شناسی نفس با تکیه بر آراء ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
باتوجه به مبانی فلسفی ملاصدرا می توان به آسیب شناسی نفس آدمی پرداخت. وی معتقد است بین وجود و علم رابطه تساوی وجود داشته و در مورد انسان که در رابطه با وجود مطلق، دچار فقر و ضعف هستی می باشد طبیعتاً دچار ضعف در ناحیه علم بوده و درنتیجه می توان جهل و غفلت را در وجود آدمی به عنوان یک عامل آسیب به شمار آورد. در این پژوهش شش مقوله جزء مولفه های اساسی در تبیین آسیب شناسی روانی انسان به جهت رسیدن به آرامش روانی و تعادل وجودی می باشد. که عبارتند از: سیر تکوینی نفس و رسیدن به مرتبه تعقل، ارتباط خود با خود، ارتباط خود با مبدأ هستی، ارتباط خود با جهان، ارتباط خود با دیگران.
در تبیین مسئله به این نتیجه می رسیم که هویت و نفس انسان سیر رو به تکامل به علاوه هویت انسان جوهری قدسی از سنخ ملکوت است در تبیین آسیب شناسی روانی نفس می توان گفت آفات انسانی مربوط به ضعف عقل و تفکر است و فقدان آن سبب مهم ترین آسیب ها ازجمله جهل نسبت به معرفت و انحراف از حقیقت می شود.
بررسی معانی گوناگون اصالت وجود و اعتباریت ماهیت در نظام صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ملاصدرا در آثار خویش اصالت وجود، و، به تَبَع، اعتباریت ماهیت، را در دو معنا به کار می برد: 1. مفهوم وجود در عالم خارج از ذهن دارای مصداق است، اما ماهیت مصداق خارجی و بیرونی ندارد. 2. هر دو دارای مصداق خارجی اند با این تفاوت که وجود تحقق بالذات، و ماهیت به عرض و به واسطة وجود تحقق خارجی دارد. بنابر معنای اول، عالم خارج صرفاً عالم وجود است و بر اساس معنای دوم، عالم خارج عالم وجود و ماهیت، هر دو، است. نظریه های مبتنی بر اصالت وجود برخی مبتنی بر معنای اول از اصالت وجود و بعضی مبتنی بر معنای دوم است. از آنجا که این دو معنا با یکدیگر ناسازگارند (زیرا یکی تحقق خارجی ماهیت را نفی و دیگری اثبات می کند)، نظام صدرایی دستخوش نوعی ناسازگاری درونی است. برای رفع این ناسازگاری لازم است یکی از دو معنا و نظریه های مبتنی بر آن از نظام صدرایی حذف گردد. مقالة حاضر می کوشد این ناسازگاری را در سخنان، ادله و لوازم معرفتی نظام اصالت وجود صدرایی نشان دهد.
بررسی انتقادی نظریه حرکت جوهری ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله در صدد است نظریه حرکت جوهری ملاصدرا را مورد واکاوی قرار داده و انتقادات پیرامون آن را در حوزه دلایل، لوازم و آثار، آشکار و ناسازگاری های درونی آن را بازگو نماید، علاوه برآن برخی تعارضات لوازم این نظریه با نصوص دینی را نشان دهد. نظریه حرکت جوهری در ناحیه دلایل با انتقادات جدی مواجه بوده تا جایی که بزرگانی همچون علامه طباطبایی ضمن پذیرش اشکالات وارده خود به اقامه استدلال در این مقام پرداخته اند، علاوه بر آن لوازم این نظریه در مواجه با نصوص دینی مانند اصل معاد، اصل رجعت و خلقت پیشین ارواح از توانایی لازم در پاسخ به تعارضات مطرح ناتوان است.
بررسی صفت علم به ذات حق تعالی از دیدگاه فلوطین و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم پساارسطویی افلوطین و نوافلاطونیان (3 و 4 ب.م)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی الهیات فلسفی
رابطه تجرّد خیال با لذایذ و آلام اخروی در حکمت صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در حکمت متعالیه، «معاد» در کنار «مبدأ» ارکان دین را تشکیل میدهند و خیمه شریعت را برپا میسازند. صدرالمتألهین با طرح نظریه تجرد خیال، میان دیدگاه فلسفی خویش و گزاره های وحیانی که بر لذت و آلام جسمانی در عالم اخروی دلالت دارند، پیوندی وثیق برقرار نمود. قوه خیال مهم ترین قوّه نفسانی است که به علت تجرد، با مرگ صیاصی مضمحل نمیشود؛ بلکه همراه نفس در عالم عقبی محشور خواهد شد. این قوه با استکمال جوهری نفس، این توانایی را دارد تا در قیامت به «خلق و ایجاد» صُور مختلف بپردازد. این صور نه تنها عقلی محض نیست، حتی مثالی نیز محسوب نمیشود و دقیقاً همان صورتی است که نفوس در عالم دنیوی با حواس ظاهری خویش آن را معاینه نموده اند. صوری مانند حور، قصور، سلسبیل، زنجبیل، عقارب، حیات و آتش اخروی به وسیله قوه خیال و بدون استعانت از هیولای مادی، به ظهور میرسند. نفس نیز به وسیله بدن و جسم اخروی آنها را به وسیله حواس اخروی مشاهده مینماید.
ارزش ذاتی طبیعت در نگاه صدرالمتألهین شیرازی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
بحث «اخلاق محیط زیست»، از مباحثی است که در دوران ما توجه بسیاری از فیلسوفان را به خود جلب کرده است که در آن از شناخت طبیعت از سوی انسان و رابطه انسان با محیط زیست و احساس مسؤولیت نسبت به آن، سخن به میان می آید. در این مقاله به این سؤال پاسخ داده می شود که آیا طبیعت دارای ارزش ذاتی است یا ارزش آن غیری است؛ یعنی طبیعت از این جهت ارزش دارد که در خدمت مصالح و منافع انسان است و همچنین آیا طبیعت دارای ارزش واقعی مستقل از ذهن انسان است یا انسان است که برای آن ارزش قائل است و صرف نظر از ارزش گذاری انسان، فاقد ارزش است؟
صدرالمتألهین بر اساس مبانی فلسفی خود، به لحاظ این که جهان را مخلوق خدایی می داند که از اسمای حسنا و صفات علیا برخوردار است، به ویژه با عنایت به حکمت و عدالت الاهی، نظام هستی را نظام احسن می خواند و این نظام احسن صرف نظر از آنکه در خدمت انسان باشد، دارای ارزش ذاتی است. افزون بر آن، چون سراسر عالم مظاهر صفات و اسمای خدای متعال است، سزاوار است که آدمی به تمامی موجودات به عنوان مظاهر و تجلیات اسمای حسنای خدا محبت کند. زیرا جملگی آنها پرتوی از آثار قدرت حق و از انوار وجود مطلق او است و مقتضای محبت به آنها حاکی از ارزش ذاتی آنها است.
توحید افعالی از دیدگاه ملّاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توحید در ابعاد مختلف آن، از جمله توحید افعالی، محور تمام آموزه های اسلامی است. در این نوشتار تلاش شده است دیدگاه ملّاملّاصدرا در این موضوع مورد دقت و بررسی قرار گیرد. این پژوهش به شیوه توصیفی تحلیلی با مراجعه به کتاب های ایشان، انجام گرفته است. هدف از این پژوهش آشنایی با نوآوری های ملّاصدرا در تبیین آموزه مهم توحید افعالی است.
ملّاصدرا اگرچه در مواردی مانند سایر حکما از رابطه طولی بین موجودات و خداوند سخن گفته است، اما بیشتر با نگاه برگرفته از عرفان نظری، درصدد ارائه تبیین های دقیق تر از رابطه توحید افعالی با اسباب و مسببات و اختیار انسان است. او معتقد است: همان گونه که وجود فرد به طور حقیقی به خود او منسوب است، یکی از شئون حق متعال نیز می باشد. بنابراین، علم، اراده، افعال و همه آنچه از فرد صادر می شود، نیز به طور حقیقی منسوب به خداوند است. در نتیجه، فعل انسان، به صورت اعلی و اشرف و به صورت لایق ذات احدیت، یکی از افعال خداوند است.
بررسی تطبیقی رابطه وجودی انسان با عالم از دیدگاه هایدگر و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از نظر هایدگر، نحوه وجود انسان بهگونهای است که در بیرون از خویش قیام دارد. لذا هایدگر با عنوان دازاین از آن یاد میکند. از دید هایدگر همین نحوه وجود استعلایی انسان که ریشه در برونخویشیهای سهگانه دازاین در امتدادهای سهگانه زمانی دارد، بنیان رابطه ناگسستنی بین ساختار وجودی انسان و عالم است. با نگاهی عمیقتر به فلسفه ملاصدرا میتوان به این نتیجه رسید که این نحوه وجود استعلایی (برونخویشی) ریشه در حالتی تناقضآمیز در وجود انسان دارد. انسان موجود محدودی است که واجد نوعی التفات و تعلق وجودی به وجود نامحدود و بینهایت است. لذا همواره در تلاش است تا با تقرب به آن حقیقتِ مطلق، وجود خویش را معنا بخشد. به عبارت دیگر، در وجود انسان قوا و استعدادهای نامحدودی است که با رسیدن به فعلیت معنا مییابد، و عالم، افق یا عرصهای است که در آن فعلیتهای مختلف بهنحو تفصیلی ظهور مییابند. همین التفات و تعلق وجودی به غیر، بنیان رابطه ناگسستنی انسان با عالم است.
برون رفت از اشکال ربط سیال به ثابت از منظر ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اشکال ربط سیال به ثابت از پیچیده ترین مسائل فلسفة اسلامی می باشد. ملاصدرا همچون فلاسفة قبل از خود به حل این معضل پرداخته است. صدرا جواب های متعددی به این اشکال داده است. پاسخ اول ملاصدرا عبارت است از این که، تغیّر، علتی سوای وجود شیء، نمی خواهد. زیرا تغیّر، ذاتی شیء می باشد و ذاتی هم علت ندارد. پاسخ دوم بدین نحو است که، بر اساس تقسیمات وجودی، هر قسمی فی نفسه ثابت می باشد، ولی در مقایسه اقسام با یکدیگر، ثبات و سیال شکل می گیرد و آنچه که علت افاضه می کند شیء فی نفسه می باشد. در این مقاله به نقد و بررسی این دو پاسخ پرداخته می شود و در ادامه مبانی حرکت از منظر صدرالمتألهین مطرح می شود. سرانجام بر اساس این مبانی، دو پاسخ نهایی می توان مطرح کرده: بنابر اصالت وجود، افراد ماهیت در خارج به نحو بالقوه و به وجود جمعی موجود هستند. بنابراین، آنچه که در خارج تحقّق دارد و بالطبع معلول واقع می شود یک فرد می باشد نه افراد بالفعل؛ براساس حرکت جوهری، هر موجود مادی، دارای یعد چهارمی است. شکل گیری حرکت در ذهن انسان، به خاطر عدم ادراک ذهنی بعد چهارم شیء می باشد. علل مجرده که احاطة علمی بر اشیاء مادی مادون خود دارند، بعد چهارم شی را نیز درک می کنند. پس اشیا مادی نسبت به ذهن انسانی متحرک می باشند ولی نسبت به علل مجرده عین ثبات و سکون می باشد. با این مبنا، تناقض ظاهری بین دو نظریه ثبات و سیلان عالم ماده از منظر ملاصدرا، برطرف می شود