"در این مقاله هدف، بررسی میزان، روند و الگوهای استانی باروری در کشور، که با استفاده از داده های سرشماریهای 1365 و 1375 و با به کارگیری روش فرزندان خود محاسبه شده، بوده است. ابتدا میزان و روند باروری در ایران در سالهای 1351 و 1375 برآورد و بررسی شده و سپس، میزان و روند باروری استان های کشور به تفکیک شهر و روستا با کل کشور مقایسه و سعی شده است تا در حد امکان برخی از دلایل تغییرات باروری در دو دهه اخیر، با استناد به نظریه های باروری ارائه شود.
این تحقیق به دو نتیجه عمده می انجامد: 1) در استان های کشور و نیز نقاط شهری و روستایی، در طول دوره مطالعه، همواره میزان باروری متفاوت بوده است که این نتیجه در استان ها با درجه توسعه یافتگی آنها منطبق و با نظریه های انتقال جمعیتی مدرنیزاسیون (نوسازی) قابل تبیین است. 2) روند باروری در استان ها در دوره فوق نشان میدهد که علی رغم تفاوت میزان باروری، در سال های اخیر نوعی ""همگرایی"" در روند باروری استان ها ایجاد شده است. بدین معنی که روند افزایش، به ویژه کاهش باروری استان ها، در دو دهه بعد از انقلاب اسلامی، نسبتا همگون و مشابه بوده و استان های کشور (و مناطق شهری و روستایی) علی رغم تفاوت در میزان توسعه یافتگی، روند مشابهی را تجربه کرده اند. به نظر می رسد که اندیشه بعد خانواده کوچک امروزه به مثابه هنجار پذیرفتی در جامعه تبدیل شده است و آینده باروری نیز متأثر از اندیشه های جدید ناشی از این هنجار خواهد بود"
هدف تمامی جمعیتها و سرزمینها‘رسیدن به عدالت اجتماعی و توسعه است . برای رسیدن به این هدف ‘ اجزای مورد نیاز باید تأمین شوند. گامهای آغازین برای رسیدن به هدف ‘ کارکردهای مربوط به رشد اقتصادی است که با آن می توان نیازهای اولیه جمعیت را پاسخ داد. جهت گیری و سرمایه گذاری برای توسعه انسانی و مدیریت خردمندانه‘ گامهای بعدی برای رسیدن به هدف را تشکیل می دهند. باید توجه داشت که رشد اقتصادی از نیازهای اولیه می باشد‘ ولی تنها وسیله ای است برای رسیدن به هدف یعنی توسعه انسانی.
تحقیق در بسیاری از جوامع رو به توسعه به لحاظ ضعفهای زیربنائی در حدی بسیار ضعیف صورت میگیرد. این شرایط باعث شده است تا خلاقیتها هم در این جوامع کمتر نمایان گردد. ضعف تحقیقات در جوامع رو به توسعه باعث شده است تا پیچیدگی مسائل هرچه جدی تر گردد. حل این بحران نیاز به کادر قوی از محققین اجتماعی ‘جامعه شناسان‘جمعیت شناسانو... دارد تا با مطالعه علمی جامعه‘به راه حلهای مناسب دست یابند‘ و از آن طریق دستگاه برنامه ریزی بتواند نیازهای مختلق اجتماعی ‘اقتصادی و فرهنگی را برطرف سازد. انگیزه تحقیق در محققین اجتماعی نیز مهم است وآنها باید تلویحأ این تضمین را پیدا کنند که تحقیقات کاربردی آنها موجبات بهبود بیشتر زندگی را فراهم می آورد. ازجمله مشکلات قابل ذکر در تحقیقات اجتماعی در ایران و بسیاری دیگر از جوامع جهان سوم نداشتن پژوهشگران بیطرف و فارغ از تعصب است.
در این مقاله رابطه مرگ و میر با توسعه اقتصادی- اجتمایع استان های ایران، بر مبنای فرضیه "هر چه درجه توسعه یافتگی استان ها بیشتر، میزان مرگ و میر آنها کمتر"، بررسی شده است. درباره مرگ و میر و ارتباط آن با توسعه در کشورهای جهان سوّم دو دیدگاه متفاوت وجود دارد: گروهی بر این عقیده اند که در سالهای پس از جنگ، کاهش مرگ و میر در کشورهای در حال توسعه، مستقل از توسعه اقتصادی- اجتماعی و تنها در اثر ارتباط با کشورهای پیشرفته صنعتی و وارد کردن تکنیک درمان و کنترل بیماری ها از این کشورها بوده است. در مقابل گروه دوم کاهش مرگ و میر را در توسعه اقتصادی- اجتماعی جستجو می کنند و بر این عقیده اند که در شرایط نامناسب بهداشتی و عدم تعادل و تناسب در توزیع امکانات اقتصادی و اجتماعی بایستی همچنان شاهد نابرابری در کاهش مرگ و میر و افزایش شاخص امید زندگی در بدو تولد باشیم. یافته های این بررسی دیدگاه های مربوط به گروه اوّل را با وضوح بیشتری مطرح و دیدگاه گروم دوم را تایید میکند. نتایج این بررسی حاکی است که رابطه ای مستقیم و معنی دار بین امید به زندگی در بدو تولد و توسعه در استان های ایران وجود دارد