یکی از مفاهیم اساسی سبک، شیوه متمایز کاربرد زبان برای ایجاد تأثیر بر مخاطب است. ساختار ویژه و گزینش قالب، نوع ادبی، ترجیح برخی واژه ها و ترکیبات عواملی است که در تحلیل سبک شناسی اثر مورد توجّه قرار می گیرد و نویسندگان و شعرا از این عوامل برای القای معنا و مفهوم مورد نظر خود بهره می برند. از آن جا که زبان، بنیاد اندیشه و تفکّر شمرده می شود و می تواند نظیر سایر رفتارهای اجتماعی بر مقصودی ویژه دلالت کند، بررسی دلالت معنایی قیدها و صفات درخور اهمیّت است. اخوان ثالث در بیشتر آثار خود با ابزار زبانی به ویژه قیدها و صفات تلاش می کند میان بافت زبانی و تأثیر معنایی کلام پیوندی ژرف برقرار کند. هدف از این پژوهش تحلیل زبانی شعر اخوان ثالث با تکیه بر قیدها و صفات برای بیان تأثیر مستقیم آفرینش ادبی برخواننده آثار اوست. حاصل پژوهش نشان می دهد که این شاعر با گزینش انگیزه دار صفات و قیدها توانسته است ضمن توسّع معنایی کلام، بدون آنکه موجب اطناب بیهوده سخن شود، از این ابزار زبانی به درستی برای اقناع مخاطب بهره ببرد.
عاطفه یا احساس، عکس العمل غیر ارادی و احساسی انسان در برابر رویدادهای عالم بیرون است. گاه این عواطف به شکلی توفنده بروز می یابند که این امر ارتباط مستقیم با روان آدمی و اتّفاقات پیرامونی او دارد. شفیعی کدکنی از شاعران برجسته معاصر است که در شعر خویش عاطفه حماسی را با وسواس و اندیشه متعالی پرورش داده است. با توجّه به دوره زندگی شاعر که عصر جریانات مهم اجتماعی- سیاسی در ایران است، شعر م. سرشک، محمل عواطف ویژه ای شده است که به علت نگرش خاص شاعر به مسائل اجتماع، این عواطف به شکلی پویا، هیجان آفرین، توفنده بیان شده اند. مضامینی همچون: دعوت مردم به بیداری و رهایی از رخوت، تحریک مخاطبان به از جان گذشتگی و شهادت در راه آزادی، ایجاد حسّاسیّت برای شاعران همعصر در قبال وقایع اجتماعی و سیاسی جامعه، امید به آینده و نوید آزادی از مهم ترین نمودهای بیرونی عاطفه حماسی در شعر شفیعی قلمداد می شوند که در این مقاله به تشریح آن پرداخته ایم.