این مقاله به بیت «حبالوطن نگر که گل چشم بستهایم/ نتوان ولی زخار و خس آشیان گذشت» از سعدی توجه نموده و به بررسی گفتار و رفتار سعدی در این زمینه پرداخته و پیوند و علاقه سعدی به وطن خویش را بررسی میکند.
جامعه انسانی مملو از نمادها و نشانه هایی است که هرکدام جایگاهی خاص و مفهومی متفاوت دارد، یکی از این نمادها رنگ می باشد که مفاهیم آن گاه به طور طبیعی و گاه قراردادی در زندگی انسان ها از ابتدا تاکنون حضوری مستمر داشته و علاوه بر انتقال پیام، نشاط وصف ناپذیری به آن می بخشد. تأثیر و حضور رنگ، آن گاه برجسته تر می نماید که شاعری، ذوق لطیف خود را رنگ آمیزی کرده و نقش های بی بدیلی می آفریند اما نکته ی جالب آن که، این نقطه از تاریخ، زمانی است که هیچ علم روان شناسی متولد نشده تا درباره تأثیر رنگ ها نظریه ارائه کند. بنابراین توجیه این که شاعری به نام فرخی، چرا و تحت چه عواملی دیوان خود را انباشته از رنگ می کند، مساله ی اصلی نوشتار حاضر می باشد. سعی بر این است تا با استناد به مباحث روان شناختی رنگ ها و انطباق آن بر ابیاتی که فرخی در آن ها از رنگ های مختلفی بهره گرفته، انگیزه او را از انتخاب رنگ ها تا حد توان دریابیم و برای نیل به این مقصود از شیوه کتابخانه ای و فیش برداری استفاده نموده ایم.
عندما تتخطّی أفکار الشاعر ومعانیه عالمها الداخلی وتعبر إلی الخارج تتجلّی فی شکل من أشکال التعبیر الشعری. فالشعراء فی تعبیراتهم الشعریة وإن کانوا یخضعون لأطر ونُظُم موحّدة إلا أنّ لکلّ واحد منهم أسلوبه الذی یمیّزه عن الآخرین؛ الأمر الذی أدّی إلی التّنوّع فی المظاهر الفنّیة للنتاجات الشعریة ذات الموضوع المشترک. ومن الموضوعات المشترکة التی عالجها الأدباء من مختلف الجنسیات موضوع المدیح النبوی؛ وقد تنوّعت طرق التعبیر عنه بتنوّع الأدباء، وهذا لاینفی وجود خصائص تعبیریة مشترکة بین الأدباء فی تناولهم لهذا الموضوع. وقد جاءت هذه الدراسة لتحدّد خصائص التعبیر الشعری عند العطار النیشابوری فی مدیحه النبوی.