مرتضی بابک معین

مرتضی بابک معین

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۲۵ مورد از کل ۲۵ مورد.
۲۱.

تحلیل گفتمان انتقادی در اثری از ابراهیم گلستان با استفاده از مؤلفه های جامعه شناختی- معنایی گفتمان مدار با توجه به بازنمایی کارگزاران اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ابراهیم گلستان تحلیل گفتمان انتقادی کارگزاران اجتماعی مؤلفه های جامعه شناختی- معنایی میان دیروز و فردا

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی زبان شناسی میان رشته ای ها گفتمان انتقادی
  2. حوزه‌های تخصصی زبان شناسی علوم مرتبط زبان شناسی در هنر و ادبیات
تعداد بازدید : ۲۳۰۲ تعداد دانلود : ۱۲۶۵
تحلیل گفتمان انتقادی مفاهیمی همچون قدرت و ایدئولوژی را در تحلیل وارد می کند و با به کارگیری ساختارهای گفتمان مدار، بین ایدئولوژی و نحوه بیان آن ارتباط برقرار می کند. مسئلة اصلی این تحقیق یافتن شیوه های متفاوت بازنمایی کارگزاران اجتماعی مختلف در روایت «میان دیروز و فردا» اثر ابراهیم گلستان (1384) است. هدف این پژوهش کشف رابطة بین دیدگاه های فکری-اجتماعی (ایدئولوژیک) با ساختارهای گفتمان مدار در روایت مذکور است؛ بنابراین سعی کرده ایم با تحلیل کیفی گفتمان و به کارگیری مؤلفه های جامعه شناختی- معنایی ارائه شده توسط ون لیوون (1996) و انطباق آن ها با برش داستانی موردنظر، بین پیام نهفته در متن که بر پایه ایدئولوژی خاصی سامان یافته است و نحوه بیان آن ارتباط برقرار کنیم و توجیه لازم برای شکل گیری پیام نهفته در متن را ارائه دهیم. حاصل پژوهش نشان می دهد مؤلف به منظور تأثیرگذاری بیشتر بر مخاطب و شرایط سیاسی- اجتماعی پیرامون متن و دیدگاه های فکری- اجتماعی وی کارگزاران اجتماعی مختلف را به شیوه های متفاوتی بازنمایی کرده است.
۲۲.

تبیین خلق زبان شاعرانه با استفاده از نظام مبتنی بر تطبیق و لغزش های مهارشدة اریک لاندوفسکی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: حضور شعر جریان ادراکی - حسی نظام مبتنی بر تطبیق لغزش های مهارشده لاندوفسکی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۰۳ تعداد دانلود : ۶۶۹
در دهة 1980 میلادی، نشانه شناسی با چرخشی روش شناختی روبه رو می شود. این چرخش که برگرفته از فلسفة غالب قرن بیستم؛ یعنی، پدیدارشناسی است، ابعاد گمشدة معنا مانند «حضور»، «جریان ادراکی- حسی»، «تن»، «ادراک» و «امر حسی» را به نشانه شناسی بازمی گرداند. در سال های دهة 1960، تصویر نشانه شناسی تصویری بسته و درخودرفته است؛ تصویر دیسیپلینی ساختارگرا که صرفاً بر روی داده هایی جدا از زندگی و واقعیت های تجربه های زیسته کار می کند. درواقع، نشانه شناسی کلاسیکِ روایی، متن را از واقعیت جهانِ زیسته جدا می کند و تنها و تنها بها را به خود متن و گفته می دهد؛ گفته-ای بریده از بافتِ خود که در آن سوژه هایی جدا از تاریخ و زمان و ابژه هایی بدون ویژگی مادی ترسیم می شوند. درواقع، متن فضای آشکاربودن معنا بدون ساحت ِ«حضور» می-باشد؛ اما با این چرخش پدیدارشناختی، ساحت «حضور» به نشانه شناسی بازگردانده می-شود. ازجمله نشانه شناسانی که تحت تأثیر این چرخش پدیدارشناختی قرار گرفته است، اریک لاندوفسکی است. او با مطرح کردنِ «نظام معنایی تطبیق» و «لغزش های مهارشده» به تعامل فعال (و همراه با خطر) سوژه و آن وجه غیریتی اشاره می کند که دیگر نه به مثابة ابژه، بلکه خود نقش سوژه را بازی می کند؛ آنگونه که در این تعاملِ روبه جلو و خلاق، تعاملی تن به تن و مبتنی بر جریان ادراکی- حسی شکل می گیرد که در آن هر دو طرفِ تعامل این ویژگی را دارند که قابلیت های پنهان و بالقوة خود را علاوه بر تطبیق با یکدیگر آزاد کنند و سببِ خلق ارزش ها و معناهای تازه شوند. در نوشتة حاضر سعی بر آن است تا با تکیه بر «نظام معنایی تطبیق» و مسئلة «لغزش های مهارشده» نشان داده شود که چگونه شعر و استعارة شاعرانه، نتیجة تعامل فعال و همراه با خطرِ شاعر با زبانی است که در مقابل او مقاومت می کند و این مقاومت خود سببِ خلق زیبایی می شود. به تعبیری دیگر، شاعر با زبان خطر می کند و نتیجة این خطر و لغزش مهارشده، خلق زبان شاعرانه است.
۲۳.

استعاره و پیرنگ در اندیشه پل ریکور(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: استعاره ریکور پیرنگ سازی ترکیب نامتجانس ها بداعت معنایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۱۳ تعداد دانلود : ۱۰۱۳
دو اثر بزرگ ریکور یعنی استعاره زنده و زمان و گزارش را دو اثر دوقلو و همسان به حساب می آورند؛ این همسانی را باید در کارکرد یکسانی دانست که ریکور برای استعاره و پیرنگ قائل است و می توان این کارکرد مشترک را مبتنی بر ترکیب عناصر نامتجانس دانست. در واقع همین ترکیب عناصر نامتجانس است که در استعاره و پیرنگ ایجاد نوعی بداعت معنایی می کند. مقاله حاضر ضمن پرداختن به نگاه ریکور به استعاره و مسئله ارجاع استعاری از یک سو، و مطرح کردن محاکات سه گانه و مسئله پیرنگ سازی از سوی دیگر بر آن است تا نشان دهد چگونه ریکور بین استعاره و پیرنگ سازی ِ داستان ارتباط برقرار کرده و برای آن ها کارکردی مشابه در نظر می گیرد.
۲۴.

بررسی تطبیقی اندیشه های بنیادین پدیدارشناسی (با رویکرد هوسرلی) با مضامینی چند در شعر سپهری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سپهری پدیدارشناسی نگاه حضور چیزها حیرت زبان برگشت به خود چیزها

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۶ تعداد دانلود : ۸۰
سهراب سپهری از جمله شاعران ایرانی است که در شعر خود مضامینی را خلق کرده است که میتوان آنها را از جهاتی با اصول و قواعد اصلی پدیدارشناسی تطابق داد. آنچه در اشعار این شاعر از درونمایه های اصلی به حساب میآید، یکی شدن و آمیختگی سوژه درک کننده1 و ابژه درکشده2 است، درونمایهای که از جهات گوناگون و در نفی دکارتگرایی، با اصلی در پدیدارشناسی تطابق داده میشود که سوبژکتیویته (ذهنیت) را از ابژکتیویته (عینیت) جدا نمیداند، و «نگاه» به عنوان یک فعلِ ارتباطی، وحدت و آمیختگی سوژهای را که نگاه میکند با ابژهای که به آن نگاه میشود را تحقق میبخشد، و میدانیم که «نگاه» از جمله مضامینی است که بهشدت مورد نظر مرلوپونتی بوده است. هدف اصلی در این مقاله این است که با تکیه بر چهار دیوانِ آخرِ شاعر ویژگیهای نگاه و بینش او که قابل مقایسه با برخی اصول اندیشه پدیدارشناسی است، مطرح شود. برای عملی شدن این هدف غایی، ابتدا مفاهیم و مبانی اصلی پدیدارشناسی و به خصوص مفاهیمی مطرح میشوند که در راستای هدف این مقاله باشند، هرچند در این مجال کوتاه پرداختن به جزئیات این مفاهیم میسر نیست. سپس به تفصیل به یکی از درونمایه های اساسی شعر سپهری، که از مفاهیم اصلی پدیدارشناسی نیز هست یعنی پرسشانه نگاه و مسئله ثقل حضور اشیاء میپردازیم. در ارتباط با همین درونمایه ها به مسئله بازگشت به ریشه ها و ازسرگیری زمان کودکی انسان میپردازیم، یعنی زمانی که انسان بدون هیچ پیشفرضی و به شکلی پیشاتأملی جهان را بهشکلی شهودی درک و با آن ارتباط برقرار کرد. نگاه شهودی سپهری به جهان که در نفی همه پیشفرضها شکل میگیرد و او را در ارتباطی ناب و بدیع با جهان قرار میدهد. با نگاه بدون پیشفرض به ابژه ها و چیزها تطابق داده میشود. در پدیدارشناسی، نتیجه این ارتباط مبتنی بر نگاه شهودی به جهان، نگاهی عاری از هرگونه پیشفرض علمی و فلسفی است که مسئله اساسی «حیرت» را مطرح میکند، مسئلهای که در شعر سپهری از جمله درونمایه های بنیادی به شمار میرود و با بحث «حیرت» در پدیدارشناسی تطابق پیدا میکند. در نهایت، با تکیه بر مباحث مطرحشده پس از پرداختن به مسئله خواست و تمایل پروسواس شاعر برای ماندن در لحظه و کسب تجارب هستی در حال و مقایسه این خواست مبنی بر فراتر نرفتن از چهارچوب لحظه با تعلق پدیدارشناسی به معنای رخدادی دفعی و آنی که در «حال» شکل میگیرد، به توجیه نفیِ زبان میپردازیم که مانعی جهت ارتباط شهودی و بیواسطه شاعر با جهان است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان