خلیفه کشی در صدر اسلام؛امویان و موضعگیری در برابر قتل خلفای راشدین (40-23ه . ق)
حوزه های تخصصی:
قتل عمر، امام علی(ع) و عثمان پیامدهای مختلفی برای جامعه ی اسلامی به همراه داشت؛ خصوصاً خلیفه ی سوم که حکومت اسلامی پس از کشته شدنش، در همان آغازین دهه-های کار خود، با دسته بندی ها و درگیری های داخلی روبرو شد. قتل عثمان، خلیفه ای که گمان می رفت با کشته شدنش اتّفاقات کمی به بهانه ی خونخواهی وی بیفتد، با دسیسه گری های خاندان اموی فتنه ای برپا کرد و بهانه ای شد برای مقابله با حکومت امام علی(ع) که بدنبال بازگشت به سیره ی پیامبر(ص) بود. از آن سو پس از قتل امام علی(ع) نیز، اوضاع جهان اسلام مجدّداً با دسیسه گری های حزب اموی به رهبری معاویة بن ابوسفیان دستخوش دگرگونی های متفاوتی شد. امّا امویان قبل از این و در فعل و انفعالات پس از قتل عمر چهره ی دیگری داشتند. عثمان که قبل از رسیدن به خلافت، از ملامت گران عبیداللّه بن عمر بواسطه ی کشتن سه نفر از موالیِ مظنون به شرکت در قتل خلیفه بود، هنگامی که به قدرت رسید با تساهل از کنار این مسئله عبور کرد. در این نوشتار برآنیم؛ با تکیه بر منابع دست اوّل این موضوع را مورد بررسی قرار دهیم؛ نحوه ی برخورد امویان با موضوع قتل خلفای راشدین و چرایی موضعگیری های متفاوت آنها در قبال این قتل ها چه بود؟ می توان گفت امویان در قبال این قتل ها، با توجّه به سود و زیان سیاسی خود تصمیم گیری کرده و تلاش کردند از ماجراهای پس از قتل خلفا برای قدرت-گیری خاندان خود استفاده نمایند.