نرجس قاسمی
مطالب
فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۵ مورد از کل ۵ مورد.
عوامل مؤثر بر شکست تحصیلی: نگاهی دوباره به عوامل درونی و بیرونی
نویسنده:
نادر سلسبیلی نرجس قاسمی
حوزه های تخصصی:
پیش بینی رشد پس از آسیب براساس بهزیستی روانشناختی و ذهن آگاهی در شرایط کرونا در پرستاران زن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۵ (پیاپی ۹) مجموعه مقالات کووید- ۱۹
162 - 175
کلید واژه ها: رشد پس از آسیب بهزیستی روانشناختی ذهن آگاهی
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش بهزیستی روانشناختی و ذهن آگاهی در پیش بینی رشد پس از آسیب زنان پرستار در شرایط کرونا انجام شد. روش پژوهش: پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری شامل زنان پرستار ساکن شهریار که تجربه کار در بیمارستان ها در شرایط کرونا را داشتند. از میان آن ها، 211 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. شرکت کنندگان با پرسشنامه رشد پس از آسیب تدسچی و کالون (1996)، پرسشنامه بهزیستی روانشناختی ریف (2002)، مقیاس ذهن آگاهی براون و رایان (2003) مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها با استفاده از رگرسیون چندگانه به روش همزمان بوسیله نرم افزار SPSS نسخه 23 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان می دهد که بهزیستی روانی و ذهن آگاهی توان پیش بینی رشد پس از آسیب در زنان پرستار را دارد. بین بهزیستی روانی با رشد پس از آسیب و بین ذهن آگاهی با رشد پس از آسیب در زنان پرستار رابطه مستقیم و معنی داری وجود دارد (05/0=α ، 001/0=P). نتیجه گیری: پیشنهاد می شود برای کمک به ارتقاء رشد پس از آسیب در زنان پرستار از تکنیک های برای افزایش بهزیستی روانی و ذهن آگاهی در پرستاران زن استفاده کرد.
نقش میانجی اضطراب وجودی در ارتباط بین ضربات عاطفی دوران کودکی، حمایت اجتماعی و گرایش به تغییر در افراد معتاد
کلید واژه ها: اعتیاد به مواد اختلالات اضطراب حمایت اجتماعی ضربات عاطفی
حوزه های تخصصی:
مقدمه: اعتیاد یکی از دغدغه های اصلی بهداشت عمومی در سراسر جهان است که دارای پیامدهای منفی بی شماری برای فرد و جامعه است. هدف: این پژوهش با هدف بررسی نقش میانجی اضطراب وجودی در ارتباط بین ضربات عاطفی دوران کودکی، حمایت اجتماعی و گرایش به تغییر در افراد معتاد انجام شد. روش: روش پژوهش همبستگی و از نوع معادلات ساختاری است. جامعه این پژوهش زنان و مردان معتاد مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد در سال ۱۳۹۸ بود. برای این منظور ۲۰۰ نفر از معتادان به شیوه نمونه گیری در دسترس، از میان افراد ارجاع داده شده به مراکز ترک اعتیاد استان یزد انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه های اضطراب وجودی ویمز و همکاران (۲۰۰۴)، آسیب دوره کودکی برنشتاین و همکاران (۲۰۰۳)، حمایت اجتماعی ادراک شده زیمت و همکاران (۱۹۸۸)، پرسشنامه گرایش به تغییر میلر و تونیگان (۱۹۹۶) استفاده شد. داده ها با استفاده از تحلیل معادلات ساختاری، رگرسیون چندگانه و همبستگی پیرسون و نرم افزار Spss نسخه ۲۴ و Amos نسخه ۲۴ مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد که ضربات عاطفی و حمایت اجتماعی به طور مستقیم به ترتیب بر کاهش و افزایش گرایش به تغییر در افراد معتاد تأثیر دارد (۰/۰۵>p). همچنین نتایج نشان داد که ضربات عاطفی و حمایت اجتماعی به طور غیرمستقیم نیز به واسطه اضطراب وجودی بر گرایش به تغییر در افراد معتاد تأثیر دارد (۰/۰۵>p). نتیجه گیری: نقش میانجی اضطراب وجودی در ارتباط بین ضربات عاطفی دوران کودکی، حمایت اجتماعی و گرایش به تغییر در افراد معتاد معنی دار بود، بنابراین ایجاد حمایت اجتماعی بیشتر برای فرد، تخلیه هیجانی نسبت به آسیب های دوران کودکی به همراه برنامه ریزی برای کاهش اضطراب وجودی با استفاده از مداخلات روانشناختی می تواند گرایش به تغییر و ترک را در افراد معتاد افزایش دهد.
مدل یابی معادلات ساختاری ارتباط بین تجربه مراقبت در کودکی، حساسیت به طرد، پذیرش بی قید و شرط خود و تصور از آینده در کودکان و نوجوانان کار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۶ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۱۰۲)
150 - 159
کلید واژه ها: پذیرش بی قید و شرط تصور از آینده حساسیت به طرد تجربه مراقبت در کودکی کودکان کار
حوزه های تخصصی:
یکی از معضلات جهانی و هشدار دهنده، پدیده کودکان کار است که باتوجه به تبعات مختلف آن این پژوهش با هدف ارزیابی مدل ساختاری پذیرش بی قید و شرط خود، حساسیت به طرد، تصور از آینده و تجربه مراقبت در کودکی در کودکان کار انجام شد. پژوهش حاضر، از نوع همبستگی بود که به روش مدل یابی معادلات ساختاری انجام شد. جامعه ی این پژوهش شامل کودکان کار شهر یزد و اصفهان در سال 1399بود. از بین جامعه، نمونه ای با اندازه 160 نفر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه های پذیرش بی قید و شرط چمبرلین و هاگا (2001)، حساسیت به طرد داونی و فلدمن (1996)، انتظار از آینده مک ویرتر (2008) و تجربه مراقبت در کودکی بیفولکو، براون و هریس (1994) پاسخ دادند. یافته ها نشان داد که پذیرش بی قید و شرط بر حساسیت به طرد تأثیر منفی و معنادار (05/0>P) داشت. مراقبت نامناسب در دوران کودکی با تصور از آینده رابطه منفی و معنادار و با حساسیت به طرد رابطه مثبت و معنادار داشت. همچنین حساسیت به طرد بر تصور از آینده تأثیر منفی و معنادار (05/0>P) داشت. یافته ها از تأثیر مستقیم پذیرش بی قید و شرط بر تصور از آینده حمایت نکردند. با توجه به این یافته ها می توان نتیجه گرفت که با بهبود مراقبت در کودکی و کاهش حساسیت به طرد، و کار کردن بر روی پذیرش بی قید و شرط این کودکان می توان به بهبود زندگی کودکان کار کمک کرد.