مبانی هستی شناختی هویت انسان در حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
«هویت» یکی از مهمترین کلیدواژه های علوم انسانی در دنیای معاصر است که همچون سایر مفاهیم نظری، برآمده از مبانی متافیزیکی بوده و نمیتواند از حدود آن مبانی، فراتر رود. بررسی اصول حکمت متعالیه بر مبنای توجه به حقیقت وجود و احکام آن، نشان میدهد که هویت حقیقی انسان، همان نحوه وجود اوست که بسیط بوده و در عین ثبات شخصیت، سیال و تدریجی است؛ از اینرو، در طول حرکت خود، تحولاتی مختلف را تجربه کرده و کمالات علمی و عملی متعددی بدست می آورد که باعث میشود دارای آثار و مراتب گوناگونی باشد، بگونه یی که از هر مقطع آن، اوصاف و عناوین متفاوتی برداشت میشود. این درک از انسان، نه تنها با واقعیتهای زندگی بشری و فرهنگ ایرانی اسلامی سازگار است، بلکه بسیاری از دغدغه ها و چالشهای علوم جدید در زمینه انسان شناسی و بحران هویت را حل میکند. نوشتار حاضر، مبانی هستی شناختی حکمت متعالیه در نسبت با هویت انسان، و همچنین آثار آن را بررسی میکند.