در این مقاله با اشاره به افزایش نقدها وانتقادها در مورد تأمین اجتماعی، اصلی ترین دلایل طرح این انتقادها، موارد زیر عنوان شده است: جهانی شدن اقتصادهای ملی، تسلط تفکر مبتنی بر اقتصاد بازار، و بی اعتمادی به توانایی دولت ها در خصوص برنامه ریزی برای آینده. مؤلف با توضیح موارد یاد شده، لحن بحث ها را نسبت به قبل «کم تر جدلی و عقیدتی» ارزیابی می کند و عقیده دارد این تغییر لحن و مباحثه های متوازن، واجد چهار پیام و دستاورد بوده است: 1) پذیرش این حقیقت که مخاطرات تحت پوشش تأمین اجتماعی در حال کاهش نیست، 2) درصورت تمایل به برنامه ریزی، مقابله با پیامدهای ناشی از سالخوردگی جمعیت ممکن است، 3) تأمین اجتماعی نه تنها باید حافظ درآمدها باشد بلکه باید به مردم در دستیابی به استقلال مالی نیز کمک کند، 4) طراحی مجدد نظام های اداره تأمین اجتماعی برای تطبیق با تغییرات. در ادامه مقاله، ضمن تشریح موارد یاد شده، چالش ها و موانع اساسی تأمین اجتماعی در قرن 21 مورد توجه قرار گرفته و نقش و مسئولیت دست اندرکاران تأمین اجتماعی و معیارهای اصلاحات در نظام تأمین اجتماعی تبیین گردیده است.
این مقاله ابتدا با بررسی نقش و مقصود ترتیبات رسمی و غیررسمی مربوط به تأمین اجتماعی، تمایز بین تأمین اجتماعی به عنوان یک ابزار، و حمایت اجتماعی به عنوان یک هدف را در سیاستگذاری به اجمال بررسی کرده و آنگاه برخی از مشکلات اساسی که در قاره آسیا رویاروی تأمین اجتماعی قرار دارد، تبیین شده است. نویسنده در ادامه، مدارک و شواهد موجود در مورد ارتباط بین رشد اقتصادی، حمایت اجتماعی و تأمین اجتماعی را بررسی کرده، به تبعات رابطه مزبور برای آسیا نیز می پردازد. در قسمت های بعدی، تحولات مربوط به تأمین اجتماعی در آسیا از سال 1996 بررسی شده و برخی موضوعات اساسی و مکرر، شناسایی گردیده است. اَشکالِ جدید تأمین اجتماعی، تدابیر لازم برای افزایش تبعیت از برنامه های تأمین اجتماعی، توسعه نقش مزایای زایمان، اصلاحات در واکنش نسبت به سالخوردگی جمعیت، و بهبود کارایی و نحوه ارائه خدمات از دیگر مطالب مطرح شده در این مقاله اند.