علیرضا نوروزی طلب

علیرضا نوروزی طلب

مدرک تحصیلی: استادیار گروه نقاشی دانشکده هنرهای تجسمی، دانشگاه تهران

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۳۴ مورد از کل ۳۴ مورد.
۲۱.

صورت هنری ممکن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۷۳
هر اثر هنری تجسم ایده هنرمند و دارای صورتی محسوس است که از حقیقتی به نام هنر نشات می گیرد. در نگرش سنتی، حقیقت مستقل از اندیشه و موجودیت آدمی در آینه وجود آدمیان متجلی می شد. منشا اثر هنری در این نگرش، تجلی محسوس حقیقتی بود که زیبایی از جلوه های اصیل آن به شمار می رفت. هنر و زیبایی که امری قدسی و ملکوتی است پیوندی ذاتی با یکدیگر داشته و هنرمند در اثر هنری خویش وجوه استعلایی آن را آشکار می کرد. هر اثر هنری، تجسم امکانات بالقوه زیبایی ای است که هنرمند با معرفتی شهودی آن را انشاء می کند. جلوه های بی انتهای حقیقت و زیبایی و هنر، عرصه بی کرانی از صورت های ممکن را پیش روی هنرمند می گشود و هنرمندان با ظرفیت های متنوع و در مراتب شهود حقیقت زیبایی و ادراک عرفانی اثر قدسی و معنوی، صور متنوع هنری را می آفریدند. هستی هنرمند با هستی جهان، مطابقت داشت. هستی ای که متمثل در وجود آدمی بود و به عالم انسانی، هویت و کنش خلاقه می بخشید. با گسست انسان از عالم، عالم انسانی نیز ماهیتی دیگرگون یافت. انکار حقیقت، نخستین مولود چنین گسستی بود. ذهنیت و اندیشه انسان به عنوان «سوژه شناسی» اصالت یافت و رجوع و صدق هر چیزی معطوف به این سوژه شد. سوژه ای ناپایدار که جهان را در حد « ابژه» تقلیل داد و خویش را تنها موجود و حقیقت یقینی یافت که ملاک هر گونه فهم و شناختی است. هنر و هنرمند و اثر هنری در این ذهنیت جدید، ماهیت و نسبتی دیگرگون یافتند و این نسبت جدید، منشاء تحقق اثر هنری قرار گرفت. صورت های جدید، زیبایی خویش را از فرایندهای احساسات و سلیقه های فردی هنرمندان کسب می کنند. هیچ ایده واحد (یا حقیقتی واحد) در زیباشناسی هنر وجود ندارد. مدرنیته با نفی تفکر زیبا شناسانه ای که در «سنت هنری» شکل گرفته بود، زیباشناسی جدید را که منشاء آن فردیت و احساسات فردی هنرمند و مخاطب بود، رقم زد. تکثرات فرایندهای متفاوت و احساسات متقابل به صورت هنری جدید شکل دادند و منشا آثار هنری، معطوف به احساسات متزاحم و متنافی گردید و اصل وحدت، جایگاه خویش را در هنر به کثرات ناسازگاری داد که صورت های ناسازه هنر دوران جدید، محصول آنند.
۲۲.

هرمنوتیک و منظر شهر

کلید واژه ها: شهر نشانه شناسی هرمنوتیک زبان تجسمی فرم و محتوا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۷۱ تعداد دانلود : ۷۸۵
یکی از استعدادهای شگرف آدمی درک معقولات و مفاهیم است. قوه مفکره، امکان فهم را برای انسان ها میسر کرده است و نیروی فهم نیز توان تفسیر جهان را فراهم آورده است. پدیده های طبیعی و دست ساخته های انسانی، ابژه ها یا ""برابر نهاده شده"" هایی است که در هر مرتبه ای از مراتب فهم، عرصه تفسیر را نیز مفتوح داشته است. شهرسازی و شهرنشینی تجسم تاریخمند حیات و تجربه زندگی است که به مثابه پیکره ای انداموار نشان از تکاپوی مادی و معنوی نوع بشر دارد. شهر در نگرش هرمنوتیکی همچون متن قابل تفسیر، تجلی گاه زندگی اجتماعی اوست که علاوه بر جنبه های کارکردگرایانه ویژگی های حیات معنوی جوامع انسانی را نشان می دهد. فرم و شکل شهر از مجموعه بافت های نشانه ای تشکیل شده که ماهیتی زبانی دارند. شکل شهر، می تواند به مثابه شکلی معنادار تفسیر شود. هرمنوتیک در این بحث علم تفسیر نشانه های موجود در متن شهر برای دریافت معانی آن است. علم هرمنوتیک و نشانه شناسی ابزاری کارساز در فهم فرم و محتوا از طریق تحلیل نشانه های منظر شهری است.
۲۸.

ماهیتِ دور هرمنوتیکیِ فهم، در زیبایی شناسیِ تأویلِ عکس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: متن رولان بارت دور هرمنوتیکیِ فهم تأویل عکس علم هرمنوتیک

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۵۰ تعداد دانلود : ۷۱۱
در هرمنوتیکِ کلاسیک، فرایندِ فهم، عملی ذهنی است که به وسیلة آن، تجربة انسان زنده درک می شود. فهم، گشایندة جهانِ خود و دیگران، به روی ماست. به بیان هایدگر اما، فهم، قدرتِ درک امکان های خود شخص است برای هستی و در متن زیست جهانی که وی در آن زندگی می کند. چگونگیِ حصولِ به فهم، لایه های فهم و مسئلة حلقوی بودنِ فهم، دغدغة متألهین هرمنوتیک و هستی شناسان بوده است. در این میان رولان بارت1در آخرین کتاب خود اتاق روشن2، در فهمی که از عکس به مثابه متن به دست می دهد، بنیانِ هستندگیِ متنِ عکس را در حلقة دوارِ رجوعِ مخاطب و متنِ زیسته اش، و ارتباطِ دیالکتیکیِ حلقوی میان مخاطب ویژة عکس می داند، متنِ عکس و سنتی که مخاطب و عکس از آن برخاسته اند. حلقوی بودنِ فهم، یکی از نکاتِ مهمی است که در هرمنوتیک شلایر ماخر مطرح می شود و امروزه به حلقة هرمنوتیکی شهرت دارد. شلایر ماخر3 که در تاریخ فلسفه از وی به عنوان پدر هرمنوتیک مدرن یاد می شود، حلقوی بودن فهم را برای توصیفِ فهمِ متون ارایه داد. در حالی که بعدها، مارتین هایدگر4 و شاگردِ بزرگش، هانس گئورگ گادامر5 ، در نظریة هرمنوتیکی خود، مسئله را مختص به فهمِ متون نمی دانسته و این حلقه را به اصل بنیادینِ فهمِ بشر از ماهیت و وضعیتِ خویش بسط و گسترش دادند. حلقة هرمنوتیک، در کل به توصیفِ این نکته می پردازد که چگونه جزء و کل، در فرایندِ فهم و تفسیر، به صورتی حلقوی به یکدیگر مربوطند : فهمِ اجزاء برای فهمِ کل ضروری است، در حالی که برای فهمِ اجزاء، باید کل را درک کرد. فهم ما از عکس نیز بسته و وابسته است به شرایط کنونی تأویل و تأویل گر؛ و تأویل عکس خود به جهانی هم بسته است که عکس سرِ توصیفش دارد. نمود چنین حلقة فهمی را می توان به خوبی در کنش ها و واکنش های عکاسی، در احوالاتِ رؤیتِ صادقانه آن، ملاحظه کرد. مقالة حاضر، بر پایة متنِ اتاقِ روشن، به بررسیِ ماهیتِ دورِ هرمنوتیکیِ فهم در تأویلِ آثارِ عکاسی پرداخته و سعی در واکاوی بازنمودهای دور فهم در متنِ عکس دارد.
۳۳.

هویت اسلامی- ایرانی در فلز کاری عصر صفوی: با تأکید بر کتیبه های موجود بر روی آثار فلزی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۳۲۸ تعداد دانلود : ۲۱۳
دوران صفوی نقطه عطفی در تاریخ ایران به شمار می رود و از آن می توان به عنوان شروع مرحله جدیدی در تاریخ ایران دوران اسلامی یاد کرد. در این زمان دو عنصر مهم و برجسته یعنی «مذهب تشیع» و «هویت ملی» در ایران تجلی یافت. تا پیش از صفوی و به جز در برهه ای کوتاه یعنی در دوره آل بویه و فراهم آمدن زمینه هایی در دوران ایلخانان، مذهب رسمی در ایران، مذهب تسنن بود و با روی کار آمدن حکومت صفوی مذهب و ایدئولوژی حاکم بر ایران تغییر کرد. در کنار این دگرگونی مذهبی، هویت از یاد رفته ایرانیان نیز پس از حدود نه قرن از سقوط ساسانیان تا روی کار آمدن صفویان، دیگر بار و با رنگ و بوی اسلامی زنده شد. در این زمان هنرمندان سنتی جامعه صفوی به خصوص هنرمندان فلزکار، نیز نشانه ها و نمادهای مذهب تشیع و هویت ملی و ایرانی (رواج شعر و ادبیات فارسی به عنوان نمودی از هویت ملی) را در آثار و دست ساخته های خود نمایان کردند. در این مقاله به بررسی و تحلیل محتوای آثار فلزی دوران صفوی با رویکرد مذهب تشیع و هویت ملی پرداخته می شود. خاطرنشان می شود که رواج اشعار و متون فارسی با خط ایرانی نستعلیق مصداق هویت ملی در نظر گرفته شده است. دوران صفوی نقطه عطفی در تاریخ ایران به شمار می رود و از آن می توان به عنوان شروع مرحله جدیدی در تاریخ ایران دوران اسلامی یاد کرد. در این زمان دو عنصر مهم و برجسته یعنی «مذهب تشیع» و «هویت ملی» در ایران تجلی یافت. تا پیش از صفوی و به جز در برهه ای کوتاه یعنی در دوره آل بویه و فراهم آمدن زمینه هایی در دوران ایلخانان، مذهب رسمی در ایران، مذهب تسنن بود و با روی کار آمدن حکومت صفوی مذهب و ایدئولوژی حاکم بر ایران تغییر کرد. در کنار این دگرگونی مذهبی، هویت از یاد رفته ایرانیان نیز پس از حدود نه قرن از سقوط ساسانیان تا روی کار آمدن صفویان، دیگر بار و با رنگ و بوی اسلامی زنده شد. در این زمان هنرمندان سنتی جامعه صفوی به خصوص هنرمندان فلزکار، نیز نشانه ها و نمادهای مذهب تشیع و هویت ملی و ایرانی (رواج شعر و ادبیات فارسی به عنوان نمودی از هویت ملی) را در آثار و دست ساخته های خود نمایان کردند. در این مقاله به بررسی و تحلیل محتوای آثار فلزی دوران صفوی با رویکرد مذهب تشیع و هویت ملی پرداخته می شود. خاطرنشان می شود که رواج اشعار و متون فارسی با خط ایرانی نستعلیق مصداق هویت ملی در نظر گرفته شده است.
۳۴.

مرگِ زمان، و هرمنوتیکِ عکسِ اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تاریخمندی حیات اجتماعی عکس اجتماعی متن تصویری هرمنوتیک

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۲ تعداد دانلود : ۹۱
بررسی و تحلیلِ نحوه ی ارتباطِ انسان با وجود، به مثابهِ موجودی مستقر در جهان، و سوال از چگونگیِ درکِ آدمی از هستی، پرسشی اساسی است که مارتین هایدگر در اثرِ فلسفیِ خویش، وجود و زمان، بدان پرداخت و کوشید که رازِ هستی مند بودنِ آدمی را بگشاید. بر مبنای فلسفه ی وی، انسان همان وجودی است که سعی دارد بفهمد، و فهمندگی و عالم داشتن، سرشتِ اوست. او هماره با پیش فهمی از اشیا و جهان، در تلاشِ تفسیرِ جهان است. فهم و تفسیر، ذاتِ آدمی است. جهان به سانِ تصویر آشکار می شود و حقیقتِ هنر توسط هنرمند در تصویرِ هنری رخ می نمایاند. عکس نیز به مثابهِ تصویر، همچون سایرِ ابژه های این جهانی، تفسیر می شود و مفسر با مجموعه ای از پیش فهم ها و پیش تصوراتی که به-هویت و فهمندگی اش شکل داده، هر تصویری را تفسیر می کند. فهم و فهمندگی امری ثابت و صُلب نیست، بل سیال و پویاست. آن چه در برابرِ برخی عکس ها، در مخاطبِ آن رخ می دهد، به همین پیش فهم هایی بستگی می یابد که عکس به آن وابسته است، و همان پیش فهم است که عکس را برای مخاطبش خاص و ویژه می نماید. آن چه عکس ها، در زندگیِ اکنونِ انسان، نمایش می دهند، آن جا اهمیتِ خود را نشان می دهد که تحلیل و بررسیِ عکس هایی که موضوعیتِ اجتماعیِ انسان را به مثابهِ موجودی در این جهان، نشان می دهند، می توانند هستیِ آدمی را محاکات کنند. مق اله ی حاضر، س عی در تاباندنِ ن وری به حریمِ خلوتِ عکسِ اجتماعی (و خانوادگی)، و مخاطبِ ویژه اش دارد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان