ایرج مهرکی

ایرج مهرکی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۳۲ مورد از کل ۳۲ مورد.
۲۱.

مقاله به زبان عربی: ارتباط مردگان دخمه رستم در بهمن نامه با آیین میترا (العلاقة بین الموتی فی ""مقبرة رستم"" فی ""بهمن نامه"" ومذهب میترا)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مرگ بهمن نامه دفن مردگان دخمه رستم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۷۲ تعداد دانلود : ۱۵۱۹
اندیشه زایش و مرگ یکی از نخستین اندیشه های بشر بوده است، که ادیان و آیین ها و مکاتب فلسفی سعی در توضیح آن یا یافتن پاسخی بر آن داشته اند. تابش حیات آفرین خورشید علت به وجود آمدن آیین خورشید پرستی شد و حتی سبب گردید، پیکر مردگان را به گونه ای به خاک بسپارند که پیوند آنها با خورشید حفظ شود. یکی از جالب ترین قسمت داستان منظومه بهمن نامه، توصیفی است که ایرانشاه از دخمه رستم و اجساد رستمیان می کند. اجساد این دخمه به روشی خاص دفن گردیده اند. چگونگی دفن پیکر خاندان رستم در این دخمه، و همچنین برخی از علل دیگر، به نظر می رسد، که احتمالا این خاندان پیرو آیین میترا بوده اند. از این روی، در این نوشته سعی بر آن است، تا پیوند روش دفن مردگان دخمه رستم با آیین میترا بررسی گردد.
۲۶.

ساختار تقدیرمحور داستان های تراژیک شاهنامه

کلید واژه ها: شاهنامه قهرمان رویا تراژدی براعت استهلال پیش گویی دوراهه تقدیر کتمان نام بن بست

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۲۶ تعداد دانلود : ۱۴۴۸
هدف مقاله حاضر آن است که ساختار تقدیرمحور داستان های تراژیک شاهنامه را نشان دهد. درتراژدی، عامل ناگزیری وجود دارد که قهرمان داستان قادر به جلوگیری از فاجعه ای که او را به اضمحلال می کشاند، نیست. آن عامل ناگزیر، سرنوشت و تقدیر محتوم نام دارد. تمام قهرمانان داستان های تراژیک شاهنامه، مقهور سرنوشت هستند و هنگامی که در شبکه علت و معلول ها قرار می گیرند، علیرغم تمام تلاش و کوشش خود به جبر سرنوشت معترف می شوند و می دانند که توان سرکشی مقابل سرنوشت را ندارند. پس به حکم تقدیر گردن می نهند و معتقد می شوند که آنچه باید بشود، می شود و از آن گریزی نیست. عوامل بسیاری، ساختار تقدیر محور داستان های تراژیک شاهنامه را تشکیل می دهند که حذف یکی از این عوامل، لطمه ای بر کل عناصر و عوامل تشکیل دهنده اثر خواهد زد. بنابراین، با بررسی این عوامل، می توان ساختار تقدیر و سرنوشت محتوم در داستان های تراژیک شاهنامه را مورد بررسی و تحلیل قرار داد.
۲۷.

ساختار تراژیک داستان سیاوش

کلید واژه ها: شخصیت شاهنامه تقدیر تراژدی فاجعه تراژیک کشمکش

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۲۹ تعداد دانلود : ۱۳۵۹
هدف مقاله حاضر آن است که نشان دهد « ساختاری تراژیک» در داستان سیاوش قابل ترسیم است. در این داستان، شاهد پرداخت تراژیک شخصیت ها،حوادث وصحنه ها هستیم.گاه حوادث داستان چنان در هم تنیده وگاه رابطه علی ومعلولی میان وقایع به گونه ای می شود که حذف یکی از آن ها لطمه ای بر کل عناصر وعوامل تشکیل دهنده اثر خواهد زد. بنابراین، با بررسی این عوامل، می توان داستان « سیاوش» را مورد بررسی و تحلیل تراژیک قرار داد.
۲۸.

درآمدی بر نیماپژوهی و کتاب شناسی نیما

نویسنده:

کلید واژه ها: شعر نو نیما نیما پژوهی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۳۷ تعداد دانلود : ۷۱۱
نیما یوشیج در انواع مختلف ادبیطبع آزماییکرده اما آنچه ویبه آن نام بردار شده است شعرهاینو اوست که باعث شده او را به عنوان «پدر شعر نو فارسی» بشناسند. از همان زمان نیما، کتاب ها و مقاله هاییبسیار درباره شعر او نوشته شد و پس از او نیز این روند با سرعت بیش تریادامه یافت. این آثار شامل مقاله هاییدرباره شعر نیما و ویژگیهایآن، کتاب هاییکه اختصاصا درباره شعر او نوشته شده، کتاب هاییکه درباره شعر نو یا تحولات و انواع آن است و طبعا فصل یا فصل هاییاز آن به نیما اختصاص یافته، کتاب هاییکه درباره دانش هایادبیاست و در آن ها بحثینیز از شعر نیما شده است، گلچین هایشعریکه آثار ویدر آن ها چاپ شده و نیز مجموعه مقاله ها و یادنامه هاست. در این مقاله جریان حرکت تاریخیتالیف این گونه آثار و انواع آن مورد بررسیقرار گرفته است.
۳۱.

تحول شخصیت گرشاسب در اسطوره و حماسه(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵۷۹
گرشاسب، یکی از مشهورترین پهلوانان ایرانی است که بخش های مهمی از ادبیات اسطوره ای و حماسی ما در توصیف اعمال او و فرزندانش (نریمان، سام، زال، رستم، فرامرز، و برزو) است. در اوستا نام او "گرشاسب" و لقب او "نریمان" از قبیلة "سام" است، یعنی نام و لقب و خانواده او "سام نریمان، گرشاسب" است. اما بعدها لقب و نام خانواده او را به ترتیب فرزند و نوه او پنداشتند.توصیف اعمال او از جمله کشتن اژدهایی هراسناک و نیز دیوی سهمناک در بخش هایی از اوستا آمده است. گرشاسب یکی از یاوران و همراهان "سوشیانس" است که در آخر زمان به یاری او می شتابد و ضحاک را که از بند رسته است می کشد. در متون دوره پهلوی و ادبیات بعد از اسلام، شخصیت گرشاسب کم رنگ شده است و بسیاری از اعمال او به نوه اش "سام" انتساب داده شده است، به طوری که در شاهنامه کمتر نشانی از او دیده می شود و تنها در یکی از روایت های الحاقی شاهنامه به اختصار از پادشاهی او یاد شده است. در این مقاله تحول شخصیت گرشاسب در متون مختلف بررسی شده است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان