بررسی مضمون های به کار رفته در اشعار عامیانه کُرمانجی
حوزه های تخصصی:
شعر و ترانه در ادبیات شفاهی کرمانجی شمال خراسان جایگاه ویژه ای دارد، زیرا آفریده ذهن مردمی است که با آن زندگی می کنند، و در حقیقت مطابق با فرهنگ، اطلاعات بومی، آداب و رسوم، عواطف و اعتقادات و همه آن خصایصی شکل گرفته است که مردم عامی از گهواره تا گور با آنها سر و کار دارند. اکثر این سروده ها بیان کننده احساسات و درد و رنج مردم و در واقع کشمکش ها و فراز و فرودهای زندگی بشر هستند، به ویژه برای مادران که در واقع راهی برای بیان دردها و رنج های آنان محسوب می شود. در واقع مادر، نگفته ها و دردهای خود را در قالب این ترانه ها بیان می کند. مضامین این اشعار متنوّع است ولی پربسامدترین آنها به 9 دسته تقسیم می شوند که عبارتند از: گله از بی وفایی یار، گله و شکایت از روزگار، بی وفایی دنیا، بیان غم و اندوه دل، بیماری یار، غم فرزند، کوچ ایل، به غربت رفتن به دنبال یار و بیان عشق و عاشقی. چون مخاطب این اشعار مردم عامی هستند و شعر می خواهد تا با چنین مخاطبی ارتباط برقرار کند به همین خاطر انعکاس احساسات همین افراد می باشد. تصاویر به کار رفته در این اشعار همانند مضامین آن بسیار ساده و طبیعی است و همه برگرفته از عناصر طبیعت و زندگی ساده مبتنی بر دامداری و کشاورزی است و در آنها اجزاء پیچیده و مجرّد و غیر ملموس دیده نمی شود.