استفاده از مدل توسعه یافتگی موریس برای ارزیابی عملکرد طرحهای هادی (مطالعه موردی روستاهای شهرستان بناب)
نخستین اقدام در جریان برنامه ریزی بهتر، شناخت است. شناخت مستلزم تلاش ها، هزینه ها و البته کارهای علمی زیادی است که از دقت لازم و کافی برخوردار باشند. طرح های توسعه روستایی به عنوان مدل هایی پیشنهاد شده برای توسعه کالبدی، فرهنگی، اقتصادی و ... روستاها به شمار می روند که البته شکل گیری این طرح ها معمولا در ارائه خدمات رسانی به روستاها مطرح شدند که معمولا از برنامه مشخصی حداقل در دهه اول انقلاب برخوردار نبودند. واقعیت این است که ترمیم و بهبود روش های تهیه و اجرای طرح های توسعه روستایی برای بهتر شدن تصمیم سازی ها و برنامه ریزی ها ضروری به نظر می رسد و این در حالی است که عدم موفقیت در زمینه توسعه روستایی مشهود می باشد و انتخاب راهبرد مناسب برنامه ریزی از ضروریات غیرقابل انکار است. در این میان طرح های هادی بارزترین نوع طرح توسعه روستایی است که نیاز به کنکاش و ارزیابی دارد تا میزان موفقیت و اثرات آن در روستاها مشخص گردد. در این تحقیق سعی براین است که با استفاده از تکنیک توسعه یافتگی موریس و همبستگی کندال (Kendall,s ta, tb) روستاهای شهرستان بناب درجه بندی شده و تأثیر طرح های هادی در این درجه بندی مشخص شود.
در این روند 28 روستا با 20 شاخص جزیی در قالب 5 شاخص کلی در مدل موریس قرار گرفتند که نتایج نشان داد 16 روستا شاخص نهایی(D.1) بالای 30 درصد را دارا می باشد که تقریباً 57.14 درصد روستاها را شامل می شود و تعداد 4 روستا یعنی 14.28 درصد روستاها شاخص نهایی(D.1) بین 20 تا 30 را داشتند و بقیه روستاها یعنی 8 روستا با 28.57 درصد روستا هم وضعیت توسعه ای خوبی ندارند و شاخص نهایی 10 به پایین را دارند و می توان در یک تقسیم بندی گروه اول را جزء روستاهای برخوردار از امکانات و دسته دوم را جزء روستاهای نیمه برخوردار و گروه سوم را جزء روستاهای محروم و توسعه نیافته در نظر گرفت. البته با استفاده از روش همبستگی کندال ارتباط معنی داری بین وضعیت اجرای طرح های هادی روستایی و برخورداری از امکانات روستاهای بناب وجود دارد و عدد 0.74 همبستگی نشان دهند این ارتباط معنی دار و همبستگی مستقیم این دو متغیر می باشد.