برنامه های توسعه و توانمندسازی زنان پس از انقلاب(مقاله علمی وزارت علوم)
این مقاله، برنامه های توسعه و عملکرد معاونت زنان و خانواده ریاست جمهوری تا پایان دولت دوازدهم را بررسی کرده تا به این سوال پاسخ دهد که برنامه ها و کارگزاران اصلی آن چه نقشی در توانمندسازی سیاسی زنان داشته اند؟ مطابق نظریه توانمندسازی سارا لانگه فرضیه ای که به آزمون گذاشته می شود این است که سیاست جامع و منسجمی جهت توان افزایی سیاسی و اجتماعی زنان در برنامه های توسعه وجود نداشته و این برنامه ها، در بهترین حالت شکل حمایت گری و کمتر توانمندسازی داشته است. یافته ها نشان می دهد برنامه های توسعه، بیشتر به منظور افزایش فرصت های ساختاری برای بهبود جایگاه حقوقی زنان با تفسیر خاصی از عدالت جنسیتی تدوین و اجرا گردیده و به دلیل عدم توان کافی در زنان ایرانی برای بهره مندی از فرصت های ایجاد شده، نتوانسته بر توانمندسازی آنها به ویژه در عرصه سیاسی، تاثیر قابل توجهی ایجادکند. در چنین شرایطی، به نظر می رسد کاربست مراحل پنجگانه توانمندسازی مورد نظر سارا لانگه که به جای تغییرات ساختاری حقوقی بیشتر بر عاملیت زنان و تغییرات در شرایط اقتصادی به همراه آموزش مهارت محوری تاکید فراوان دارد بهتر می تواند راهی برای ارتقاء وضعیت زنان و توانمندسازی سیاسی - اجتماعی آنان باشد چرا که با رد نگاه های فمینسیتی با شرایط ایران تطبیق بیشتری دارد و به بومی سازی توانمندسازی در ایران کمک می کند. روش پژوهش کیفی و با رویکرد تبیینی است. داده ها با استناد به قانون برنامه های توسعه، گزارش عملکرد آن، گزارش نهادهای بین المللی در حوزه زنان و گزارش عملکرد معاونت زنان ریاست جمهوری جمع آوری و تحلیل شده است.