مطالعه ی تطبیقی نقش تفکر انتقادی در فرایند تعلیم و تربیت از منظر علامه طباطبایی و یورگن هابرماس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره هجدهم زمستان ۱۴۰۱شماره ۴
123 - 146
در این پژوهش کوشش شده است که با واکاوی شاخص های تفکر انتقادی و تأثیرات آن بر عناصر آموزشی شامل اهداف، روش تدریس، برنامه درسی و نقش معلم، دلالت های تربیتی کاربردی با مقایسه آراء فلسفی و تربیتی علامه طباطبایی با هابرماس، ارائه شود. متناسب با سؤالات پژوهش، روش تحلیل توصیفی، تطبیقی و تحلیل محتوای کیفی به کار گرفته شده است. جهت تحلیل داده ها از چارچوب مفهومی برگرفته از تعاریف صاحبنظران استفاده شده است. ابزار جمع آوری اطلاعات، فیش برداری از نمونه هایی از مقالات و آثار مکتوب دو فیلسوف بوده که به صورت هدفمند، گزینش گردیده اند. از تکنیک های زاویه بندی پژوهشگر، بازبینی مجدد، مطابقت یافته ها با نتایج تحقیقات مشابه و زاویه بندی نظری، جهت تأیید اصالت و اطمینان پذیری یافته ها استفاده شده است. یافته ها بیان گر آن است که مؤلفه های تفکر انتقادی در زمینه های پرسشگری، مباحثه و گفتگو، عقلانیت، استدلال منطقی، آزاداندیشی، تربیت اخلاقی و حقیقت جویی از نظر هر دو فیلسوف مشترک می باشد. دلالت های تربیتی منتج از دیدگاه این دو فیلسوف نیز شامل: تربیت اخلاقی مبتنی بر عقل و فطرت، رهایی از جهل و سلطه و رسیدن به قرب الی الله، حقیقت گویی، آزاداندیشی ، روش مشارکتی مبتنی بر گفتگوی سازنده و کنش ارتباطی در راستای علم و عمل معلم می باشد که هر یک منطبق بر عناصر آموزشی ارائه شده است.