مبانی معرفت شناختی قرآن از دیدگاه طباطبایی و دلالت های آن در مسائل تربیتی
شناخت و ادراک انسان ازجمله مباحث فلسفی است که در مکاتب فکری گوناگون به فراخور سایر اندیشه های آن مکاتب تبیین شده است. موضوعاتی چون ماهیت، امکان، ابزار ها و مراتب شناخت همواره میان اهل نظر مورد بحث و اختلاف بوده است. از سوی دیگر، شناخت و معرفت از ارکان اساسی تربیت به شمار می رود. ازاین رو باورِ ما نسبت به آن در سامان دهی نظام تربیتی تأثیر قابل توجّهی خواهد داشت. یکی از فیلسوفان مسلمان که در تفسیر خویش بر قرآن کریم توجه وافی به مباحث معرفت شناختی نشان داده، سیدمحمدحسین طباطبایی است. در این مطالعه بنا داریم که مبانی معرفت شناختی وی در تفسیر المیزان را بازشناسیم و دست آورد های این مبانی را در بحث از دیگر مؤلّفه های نظام تربیتی هم چون اهداف، اصول و روش ها پی جویی کنیم. بنا ست از این دیدگاه دفاع کنیم که طباطبایی معتقد است از نظرگاه قرآن، معرفت به معنای مطلقِ آگاهی است که به کمک حسّ و عقل و وحی امکان پذیر می گردد و دارای مراتبی است؛ هم چنان که وی معتقد است قرآن تسبیح خدا را هم چون شیوه ای برای دست یابی به معرفت می داند، مهار نفس و بازداشتن آن از اشتغال به بدن را نیز برای دست یابی به معرفت امری ضروری بازمی نُماید، و اسوه پردازی، آموزش مستدل و دوری از تحمیل، و تقویت تفکّر نقادانه را از روش های تربیتی هماهنگ با این مبانی می شناسانَد.