رویکرد پدیدارشناسانه به دریافت مخاطب در نمایش عروسکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تماشاگر همواره برای فهم و دریافت اثر باید موفق به برقرارکردن ارتباط با آن شود تا اثر را حرکات یا الفاظی تهی و خالی از معنا نپندارد. در این فرایند، تماشاگر آگاهانه یا ناآگاهانه مراحلی را در ذهن خویش می گذراند. در این میان، فلسفه پدیدارشناسی با مرکز توجه قراردادن ذهن آدمی و نقش آن در دریافت پدیده ها حائز اهمیت است. مقصود از این جستار بررسی روند درک و دریافت مخاطب در «نمایش عروسکی» است، اما این مسیر در مقایسه با «تئاتر بازیگر» انجام خواهد شد. در این راه، با بهره گیری از روش ادموند هوسرل در تقلیل پدیده ها و عزل کردن پیش داوری های ممکن درباره پدیدارها برای رسیدن به عمق آن ها سرانجام، عروسک از یک شیء بی جان تا مرتبه بازیگر و سپس باور شخصیتش پیش می رود. این اتفاق تأثیر مستقیم بر درک و دریافت مخاطب دارد و ذهن او را به پُرکردن خلأ هایی وادار می کند که بسیار بیش از خلأ هایی است که او هنگام تماشای «تئاتر بازیگر» با آن روبه روست، زیرا عروسک، به منزله پدیداری تئاتری، مسیری طولانی تر از بازیگر را طی می کند تا به دریافت مخاطب برسد. در این پژوهش به روش توصیفی - تحلیلی و مبتنی بر منابع کتابخانه ای به شرح دلایل آن پرداخته شده است.