تأثیر پیکرگردانی بر تغییر جایگاه شخصیت در پاره ای از قصه های عامه (با نگرش به نظریه «شخصیت» از دیدگاه کلود برمون)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی پاییز ۱۴۰۲ شماره ۹۷
39 - 68
پیکرگردانی یا ترنسفورم به تغییر ماهوی شخصیت انسانی یا غیرانسانی بر اثر نیرویی فرازمینی اطلاق می شود. مقاله حاضر بر آن است که این استحاله ماهوی شخصیت های قصه های عامه را در چهارچوب نظریه روایت شناسی کلود برمون مورد بررسی قرار دهد. کلود برمون در طبقه بندی نقش شخصیت در روایت داستانی، شخصیت های «کارگزار» و «کارپذیر» را براساس بسط نظریه تقابل دوگانه لوی استروس در مورد شخصیت های کنش گر مورد نظر ساخت گرایان مطرح کرد. کارگزار در قصه، نقشی فعال، مؤثر و پویا دارد و نقطه مقابل آن، کارپذیر دارای نقشی منفعل و تأثیرپذیر است. پژوهش حاضر برآن است به این پرسش پاسخ دهد که براساس نظریه برمون، پیکرگردانی در قصه های عامه، چگونه می تواند منجر به تغییر کارکرد شخصیت شود و به تبع آن، جایگاه و نقش شخصیت را در قصه از کارگزار به کارپذیر و یا برعکس دگرگون سازد؟ این پژوهش از طریق گردآوری منابع به روش کتابخانه ای و به شیوه توصیفی-تحلیلی قصد دارد با استدلال های خود به این نتیجه برسد که به طور مشخص در چهار قصه برگزیده از ادب عامه شامل «بلبل سرگشته»، «ماه پیشانی»، «نمکی» و «چل گیس» که به عنوان نمونه های مورد پژوهش انتخاب شده اند، پیکرگردانی سبب می شود که شخصیت داستانی، پس از استحاله در طول قصه از لحاظ تأثیرپذیری از کنش دگرگون شود، کنش های جدیدی خلق کند و یا از کنش های جدید متأثر شود و در نتیجه آن از کارگزار به کارپذیر و یا از کارپذیر به کارگزار تغییر جایگاه بدهد.