پدیدارشناسی نابینایی: از روایت نابینایان تا برساخت اجتماعی نابینایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، پدیده نابینایی از منظر افراد دارای آسیب بینایی واکاوی و نقش گفتمان های اجتماعی و پیش فرض های فرهنگی در درک و تفسیر این پدیده بررسی می شود. بدین منظور با پانزده نفر از افراد دارای آسیب بینایی که به روش نمونه گیری هدفمند و نظری انتخاب شدند، مصاحبه عمیق صورت گرفت. داده های به دست آمده با استفاده از شیوه کدگذاری سه مرحله ای تنظیم و به روش تحلیل پدیدارشناختی مطالعه شدند. مهم ترین مقوله های یافت شده پژوهش حاضر عبارت اند از: «طبیعی دانستن معلولیت»، «تحمیل معلولیت»، «بازیابی سلامت»، «احساس گناه»، «رنج تحمیلی»، «قضاوت های کلیشه ای»، «بی هویتی اجتماعی» و «بازتعریف معلولیت». نتایج نشان داد درک و تفسیر پدیده نابینایی از منظر بیشتر نابینایان با آنچه عموم مردم تصور می کنند، متفاوت است و در بسیاری از موقعیت ها، گفتمان های اجتماعی و فرهنگی رایج در میان مردم به پدیده نابینایی، احساسات نامطلوبی را در افراد نابینا برمی انگیزند و معمولاً رنج مضاعفی را به آن ها تحمیل می کنند. بر این اساس، آنچه موجب محدودیت افراد نابینا شده، تا حد زیادی ناشی از برساخت اجتماعی، انگاره ها و پیش فرض های فرهنگی شکل گرفته درمورد نابینایی است. به نظر می رسد چنین برساختی از جمله عواملی است که می تواند در موارد متعدد موجب به رسمیت نشناختن افراد نابینا از سوی جامعه و ظهور پدیده بی هویتی اجتماعی و ازدست رفتن اعتمادبه نفس در آنان شود. به این ترتیب آنچه می تواند افراد نابینا را از این موقعیت خارج کند، پدیده اعتماد است که اساسی ترین پایه آن را نخست می توان در پذیرش و همراهی خانواده و سپس در بینش و رفتار مناسب جامعه جست وجو کرد. این موضوع در افراد نابینا زمینه شکل گیری اعتمادبه نفس و توانایی بیان نیازهای فردی آن ها را به وجود می آورد. در این صورت، فرد نابینا ساختارهای محدودکننده معلولیت را که می تواند در او نوعی درماندگی آموخته شده یا ناتوانی و معلولیت ثانویه ایجاد کند، پذیرا نمی شود.