پیش بینی خودناتوان سازی تحصیلی بر اساس ترس از ارزیابی منفی، باورهای فراشناختی، کمال گرایی با توجه به نقش واسطه ای جهت گیری هدف در دانش آموزان: ارائه مدل ساختاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: خودناتوان سازی از جمله عوامل دخیل در پیشرفت تحصیلی محسوب می شود و نیز از راهبردهای کمتر شناخته شده ای است که برای تبیین شکست به کار می رود. پژوهش حاضر با هدف پیش بینی خودناتوان سازی تحصیلی بر اساس ترس از ارزیابی منفی، باورهای فراشناختی، کمال گرایی با توجه به نقش واسطه ای جهت گیری هدف در دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهر ارومیه انجام شد. روش کار: روش پژوهش حاضر توصیفی_همبستگی بود که در قالب الگوی معادلات ساختاری صورت گرفت. جامعه آماری را کلیه دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهر ارومیه تشکیل می دادند که از این میان 827 نفر به عنوان نمونه به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند (413 نفر برای برازش مدل اصلی و 414 نفر برای مدل اندازه گیری). ابزارهای جمع آوری داده ها عبارت بودند از: پرسشنامه باورهای فراشناختی ((MCQ-30) Metacognitions Questionnaire-30) (1997) و پرسشنامه کمال گرایی (Perfectionism Scale) (1991)، مقیاس خودناتوان سازی تحصیلی (Self-handicapping scale) (2001)، فرم کوتاه مقیاس ترس از ارزیابی منفی ((BFNES) Brief Fear of Negative Evaluation Scale) (1983) و مقیاس جهت گیری اهداف (Goal orientation questionnaire) (1998). جهت بررسی داده ها از روش معادلات ساختاری و استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل معادلات ساختاری و به طور خاص روش بوت استرپینگ حاکی از آن بود که مدل ساختاری ارائه شده دارای برازش مطلوب می باشد (001/0=P و 037/0=P) و تمام شاخص های برازش در حد مطلوب یا قابل قبول بودند و شاخص نیکویی برازش (GFI) 933/0 بود. نتیجه گیری: با توجه به یافته ها می توان نتیجه گیری نمود که مدل ترس از ارزیابی منفی، باورهای فراشناختی و کمال گرایی پیش بینی کننده خودناتوان سازی تحصیلی با نقش واسطه ای انواع جهت گیری هدف می باشد.