نقد دیدگاه تفسیری علامه طباطبایی درباره روش های دعوت به دین در آیه ۱۲۵ نحل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تفسیری سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۵
107 - 126
حوزه های تخصصی:
برای تبیین و اثبات معارف دینی و باورهای کلامی، به چند شیوه می توان استدلال کرد. این شیوه ها در قرآن کریم نیز بیان شده است. یکی از آیات مهمّی که شیوه های استدلال بر معارف الهی و دعوت به پروردگار را بیان می کند آیه 125 نحل است: «ادْعُ إِلَی سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَهِ وَالْمَوْعِظَهِ الْحَسَنَهِ وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِیلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ». در این نوستار با روش تحلیل توصیفی به نقد و بررسی دیدگاه علامه طباطبایی درباره آیه مزبور پرداخته می شود. در این آیه شریفه، سه روش از روش های دعوت به دیانت و اثبات حقانیت معارف الهی بیان شده است که عبارتند از: حکمت، موعظه حسنه و جدال احسن. از نظر علامه طباطبایی، حکمت، از بین شیوه های استدلال، منحصراً منطبق بر برهان است، چنان که موعظه بر خطابه و جدال بر جدل، منطبق است. ضمن اینکه مطابق نظر ایشان، الزام، گرچه غرض غالبی جدل است اما غرض دائمی نیست؛ ازاین رو ممکن است یک قیاس، جدلی باشد، امّا با هدفِ الزام نباشد. به نظر می رسد حکمت بر تمامی اقسام استدلال عقلی، منطبق می شود؛ البتّه بر فرض اینکه پذیرفته شود که استفاده از مغالطه در استدلالات کلامی، جایز است و موعظه حسنه نیز بر تمامی اقسام استدلال عقلی غیر از برهان، صادق است؛ همان طوری که «جادلهم» بر خصوص جدل، منطبق است و البته، الزام، داخل در هویّت جدل است.