نقش میانجی ذهنی سازی در رابطه بین حساسیت به تقویت و شخصیت خودشیفته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال هفدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۵
42 - 53
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه حساسیت به تقویت و شخصیت خودشیفته با واسطه گری ذهنی سازی انجام شد. این پژوهش ازجمله طرح های توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش، کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد واحد تبریز در نیمسال دوم سالتحصیلی 99 - 98 را شامل می شد؛ نمونه پژوهش نیز با استفاده از جدول نمونه گیری مورگان، 387 نفر برآورد شد که به صورت خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه سیستم های مغزی- رفتاری کارور وایت ، پرسشنامه ذهنی سازی، پرسشنامه خودشیفتگی مرضی (PNI) بود. از روش آماری همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر از طریق نسخه 24 نرم افزار SPSS و لیزرل 80/8 استفاده شد. نتایج نشان داد اثر مستقیم سیستم فعالساز رفتاری(32/0 β=) و سیستم بازدارنده رفتاری (23/0- β=) با خودشیفتگی، سیستم فعالساز رفتاری(42/0- β=) و سیستم بازدارنده رفتاری (37/0 β=) با ذهنی سازی معنی دار بودند. اثر مستقیم ذهنی سازی با خودشیفتگی (30/0- β=) معنی دار بود. همچنین، اثر غیرمستقیم سیستم فعالساز رفتاری با خودشیفتگی (از طریق ذهنی سازی) برابر 12/0 و اثر غیرمستقیم سیستم بازدارنده رفتاری با خودشیفتگی (از طریق ذهنی سازی) برابر 11/0 به دست آمد که در سطح 05/0 معنی دار بود. با توجه به نتایج می توان نتیجه گرفت که سیستم فعالساز رفتاری و سیستم بازدارنده رفتاری به صورت مستقیم و غیر مستقیم می توانند خودشیفتگی را پیش بینی کنند. همچنین اثرکل سیستم فعالساز رفتاری و سیستم بازدارنده رفتاری بر روی خودشیفتگی معنادار بود. بنابراین می توان گفت ذهنی سازی به عنوان متغیر میانجی نقش مهمی در ارتباط بین سیستمهای مغزی-رفتاری با خودشیفتگی دارد.