معصومه عباچی

معصومه عباچی

مدرک تحصیلی: عضو هیأت علمی دانشگاه شهید باهنر کرمان

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۴ مورد از کل ۴ مورد.
۱.

سوبژکتیو پنهان در ابژه هنر معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: شیء سوبژکتیو ابژکتیو آگاهی هنر معاصر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۱ تعداد دانلود : ۱۳۷
تعامل انسان به عنوان سوژه با هر آنچه در خارج موجود است به عنوان ابژه، تعاملی دوسویه است که فرآیند شناخت یکی (ابژه) وابسته به وجود دیگری(سوژه) است. حضور شیء به عنوان ابژه در زندگی انسان دارای نقش های گوناگون هست. در دوران معاصر و در پی تغییر نگرش هنرمند به جهان و واقعیت های موجود در آن، شاهد حضور اشیاء پیش پاافتاده ای در هنر هستیم که هنرمند در فعل ساختن فیزیکی آنها نقشی نداشته است، از همین رو فرض می شود که نقش هنرمند در شکل گیری این ابژه ی هنری قابل حذف است. هدف این مقاله که به روش تحلیلی انجام گرفته تاکید بر نقش هنرمند به عنوان سوژه ی آگاه در تعیین هویت جدید این اشیاء است که منجر به دگرگون شدن نحوه ی ادراک ابژه هنری می شود. برهمین اساس مقاله به این سوالات پاسخ می دهد: نقش هنرمند در تعیین این اشیاء به عنوان ابژه هنری به چه میزان است؟ علت تغییر کنش ذهنیت هنرمند به اشیاء در دوران معاصر چیست؟ نتیجه نشان می دهد با توجه به بحث شکل گیری آگاهی و تعامل دوسویه سوبژکیتو و ابژکتیو، ادراک اشیاء در هنر معاصر در گرو ادراک ذهنیت آگاه هنرمند هست که حذف او غیر ممکن است و هنرمند با فعل" انتخاب کردن" و تغییر مفهوم "ساختن" یک شیء هنری، باعث شکل گیری شیوه ی جدیدی از ادراک شده است که ازعوامل تاثیرگذار این کنش، می توان به شرایط اجتماعی و ظهور نظریه هایی مبنی بر عدم قطعیت در پذیرش واقعیت حتمی، اشاره کرد.
۲.

بررسی تطبیقی نگاره هایی از کهن ترین شاهنامه ی جهان با شاهنامه های مکتب شیراز اینجو (725 -758ه.ق)"(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: شاهنامه کهن جهان شاهنامه های اینجو رادیکال دو زیبایی شناسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۰ تعداد دانلود : ۱۳۳
یکی از کهن ترین شاهنامه های مصور ایران، که برای بسیاری از پژوهشگران ناشناخته است، شاهنامه ی « کاما» یا «دستور» است که به نظر می رسد متعلق به اوایل قرن هفتم ه.ق باشد. این نسخه ی مصور دارای جنبه های ساختاریِ بسیار اصیلی است که تاکنون بدان و تأثیرات زیبایی شناختی آن بر سایر نُسخ ادوار بعد پرداخته نشده است. هدف اصلی این جستار تحلیل هندسه ی مبنایی و بررسی تأثیرات زیبایی شناختی این شاهنامه بر شاهنامه های مکتب شیراز اینجوست. سوال اصلی پژوهش حاضر این است که شاهنامه ی مذکور به لحاظ عناصر تصویری و هندسه ی مبنایی چه تأثیراتی بر نگاره های اصیل مکتب اینجو گذارد؟ روش این تحقیق توصیفی و تحلیلی- تطبیقی، مبتنی بر اولین مرحله از رویکرد اروین پانوفسکی، که توصیفی پیشا شمایل نگارانه است، با تکیه بر منابع کتابخانه ای و اینترنت می باشد. تحقیقات این پژوهش اشکار می سازد نگارگر شاهنامه ی کاما از نسبت رادیکال 2 که نسبتی است متعلق به دوران کهن -پیش از نسبت طلایی که مصریان باستان به کار می بردند_ حدّاکثر بهره برداری را نموده است. این نسبت در شاهنامه های اینجو تداوم می یابد. نتایج حاصل از تطبیق نگاره های دو مکتب سلجوقی و اینجو آشکار می سازد که به جز هندسه ی مبنایی، بسیاری از عناصر تصویری شاهنامه های اینجو نظیر رنگ های ناب، فضاسازیِ کتیبه وار و فشردگی عناصر بصری در کادر افقی و طراحی پویا، از نگاره های شاهنامه ی کاما، تأثیرات بسیاری پذیرفته است.
۳.

تفسیر شمایل شناسانه ی نگاره ی «بهرام گور و آزاده در شگارگاه» در شاهنامه های آل اینجو (725-758ه.ق)" بر مبنای آرای پانوفسکی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: بهرام آزاده شاهنامه های مکتب شیراز اینجو آیکونولوژی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۰۲ تعداد دانلود : ۱۱۳۸
در نیمه اول قرن هشتم ه. ق در شاهنامه های مصور شیراز با بازنمایی خاصی از نگاره «بهرام گور و آزاده در شکارگاه» مواجهیم که در دو شاهنامه «کاما»ی سلجوقی، و شاهنامه 833 ق تیموری، دیده نمی شود و آن نقشمایه «آزاده در حال مرگ» در شاهنامه های 731، 733 و 753 ق اینجوست.  تاکنون، به ارتباط بستر فکری، سیاسی و اجتماعی زمانه ایلخانیان بر نقشمایه آزاده مُرده در نگاره های اینجو پرداخته نشده است. از این رو پژوهش حاضر می کوشد با تکیه بر رویکرد پانوفسکی و با روش توصیفی، تحلیلی به تفسیری متفاوت از صحنه مذکور در شاهنامه های اینجو دست یابد و به این پرسش ها پاسخ دهد که چرا نقشمایه «کنیزک و بهرام سوار بر شتر» در دوره اینجو استمرار نیافت و به جای آن «بهرام و کنیزک مرده» تصویر شد؟ و آیا رابطه و نسبتی میان ویژگی های ایزد باستانی بهرام با شخصیت واقعی سلاطین ایلخانی و اینجو وجود دارد که منجر به تحول نقشمایه مذکور شده است؟ از اهداف این پژوهش، یافتن رابطه میان نقشمایه «کنیزک مرده» در شاهنامه های اینجو و «اندیشه های دربار اینجو و تغییرات تفکر ایرانی» است و نیز بررسیِ نسبتِ میان ایزد باستانیِ بهرام و سلاطین دربار اینجو و ایلخانی. براساس نتایج این تحقیق، بن مایه کنیزک مُرده در شاهنامه های اینجو بر اساس اعتقادات، فرهنگ و زمینه های اجتماعی جامعه ایلخانی، و آل اینجو، با تباری مغولی، شکل گرفته است. شواهدی تاریخی بیانگر وجود «وجه تنبیهیِ» ابوسعید ایلخانی و رفتار خشن او در تبریز، مبنی بر تنبیه کونجاک خاتون، به دلیل همراهی با شوهرش در جنگ علیه سلطان مذکور است. این زن، چون «کنیزک بهرام گور»، به دستور ابوسعید به وسیله لگد چارپایان، کشته شد و به نظر می رسد نقاشان اینجو نیز از این صحنه متعلق به شاهنامه بزرگ ایلخانی، در سه شاهنامه اینجو الگوبرداری کردند. همچنین گویا نقاش با تصریح بر جنبه حماسی داستان، سعی دارد با تأکید صِرف بر کنش بهرام، شخصیت بهرام ساسانی را در حالی که به هیئت شاه زمانه (ابوسعید و شاهان اینجو) درآمده، به ایزد بهرام نزدیک نماید و بدین ترتیب بیشترین اهتمام را در جهت تأکید بر معنای اسطوره باستانیِ ایران به کار گیرد.

کلیدواژه‌های مرتبط

پدیدآورندگان همکار

تبلیغات

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان