مؤلفه های جامعه آرمانی در شعر معاصر ایران: با مطالعه موردی سروده های ملک الشعرای بهار و احمد شاملو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۰۲
41 - 76
حوزههای تخصصی:
جامعه آرمانی (آرمان شهر) آرزویی بسیار دیرین -از بدو شهرنشینی بشر تا به امروز- بوده و در تحقق این آرزو هر یک از طبقات و اقشار مختلف جامعه که دغدغه خوشبختی و سعادت مادی و معنوی آدمی -فارغ از زبان، رنگ، نژاد و...- را در سر می پرورانده، قلم یا قدمی فراخور استعداد و توان خویش برداشته و به این طریق کوشیده، سدی محکم در برابر کج اندیشی و کج رفتاری جریان های باطلی باشند که همواره منفعت خود را در بی نظمی و آشفتگی اجتماع جست وجو کرده اند. در این میان، نویسندگان و سخنوران متعهد و آرمان گرا نیز خاموش ننشسته و با ذوق و قریحه خویش، ضمن تقبیح پلیدی و پلشتی ها، جامعه را در مسیر چشم اندازهای مطلوب و مثبتی چون عدالت و برابری طبقاتی، نظم و قانون مندی، آزادی اظهار عقیده و مواردی از این دست، رهنمون آمده اند. بر همین پایه، جستار حاضر در پی آن برآمد تا به شیوه تحلیل محتوا و (فن کتابخانه ای)، سروده های دو تن از سخنوران نام آشنای سنتی و نوگرای معاصر ایران؛ ملک الشعرای بهار و احمد شاملو را از نظر گذرانده و شاخصه های انسانی و آرمانی مورد توجه و تأکید آنان را به خواننده بنمایاند. در این مقایسه، آنچه به دست آمد به طور خلاصه عبارت است: بهار به عنوان ادیبی سیاستمدار و فرزانه در پی ساختن ایرانی مستقل، آزاد و مدرن -بر پایه شعائر و نمادهای ملی و معنوی- است. شاملو نیز ادامه دهنده راه بهار در مسیر اهداف آرمانی و تجدد طلبانه است؛ با این تفاوت یا تمایز که شاملو در گستره بلندی از عمر ادبی خود، اهداف یاد شده را با سازوکارهای جناحی- سیاسی موسوم به چپ (سوسیالیسم) یا نزدیک به آن، دنبال می کرده است.