بازسازی بخش مرکزی شهرها؛ الگوی مداخله و دستور العمل های مرمتی در خرده حوزه های درک پذیر
حوزه های تخصصی:
در سال های قبل از دوران صنعتی شدن، روند آرام تغییر شکل و نوسازی شهرهای تاریخی گذشته را عمدتا معیارهای فرهنگی تعیین می کردند. این معیارها در طی زمان شکل می گرفتند و ابزار فنی محدود آن روزگار تأثیر اندکی بران داشت. از نیمه دوم قرن نوزدهم به بعد، امر دخالت در بافت کالبدی شهرها به شکل های متفاوتی صورت پذیرفت و تلاش نظام مند برای احیاء مراکز قدیمی کسب و کار در گرایشات جدید حفاظتی مطرح شد، تا این که بالاخره شهرهای زیادی تهیه برنامه های جدید مرکز شهر را در دهه۱۹۷۰ به عهده گرفتند. ادامه به روز این رویه به منظور بازسازی بخش مرکزی شهرها، از این جهت مورد پژوهش این مقاله قرار گرفته است که روند رو به تخریب بطئی نواحی مرکزی سرعت دو چندانی نسبت به دهه های پیشین به خود گرفته است و از سوی دیگر اهمیت این نواحی شهری به طور کاملا محسوسی بر برنامه ریزان و مدیران شهری آشکار شده است تا گامی مؤثر در مسیر حل معضلات رو به رشد بخش های مرکزی شهرها بردارند. بنابراین ضمن مطالعه و بررسی ادبیات نظری موجود در زمینه مرمت و بازسازی و نیز نقش مراکز شهری، ابتدا رویکرد نگارنده در ارائه طرح برای مراکز شهری تبیین و سپس ضمن بیان اهداف طرح بازسازی مورد نظر نویسنده، الگوی مداخله از دید وی معرفی و توصیف خواهد شد. در ادامه اصول و دستورالعمل های بازسازی در دو بعد کالبدی و عملکردی ارائه می گردد.