مهران غلامعلی زاده

مهران غلامعلی زاده

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۴ مورد از کل ۴ مورد.
۱.

دراسه مقارنه للاستعارات المضمونیه الاتجاهیه فی مؤلفات محمود دولت آبادی ویوسف إدریس (استنادًا إلى نظریه الاستعارات المضمونیه لجورج لایکوف ومارک جونسون)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: الاستعارات المضمونیه الاتجاهیه الاشتراکات الافتراقات المقارنه محمود دولت آبادی یوسف إدریس

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۸ تعداد دانلود : ۳۱۲
إنّ الانجازات المعاصره لعلم اللسانیات تدلّ على أن اللغه فضلاً عن نقل المضامین الإرجاعیه تعکس المضامین المعرفیه وتحث على المضامین الذهنیه. وفی هذا السیاق یمکن الإشاره إلى نظریه الاستعارات المضمونیه "لجورج لایکوف" و"مارک جونسون". ولهذا أُعِدَّ هذا المقال لیدرس الاستعاره المضمونیه الاتجاهیه دراسه مقارنه فی أول ثلاثه أجزاء من روایه "کلیدر" لمحمود دولت آبادی، وأربع روایات لیوسف إدریس، وهی: "البیضاء، والعسکری الأسود، والحرام، والعیب". والمنهج البحثی المتبع هو المقارنه على أساس جمع البیانات. وتمت مقارنه البیانات وتحلیلها بناءً على المدرسه الأمریکیه. وقد ظفرنا فی دراستنا حول الاستعارات الاتجاهیه فی النصوص المذکوره ب 125 جمله من الاستعارات المضمونیه الاتجاهیه على شکل 23 رسماً (الربط/العلاقه)، علی أساس توجیهات (الفوق والتحت، والیمین والیسار، والأمام والخلف، والمرکز والهامش، والبعید والقریب) وجاءت الحصیله کما یلی: المستشهدات الفارسیه تحتوی علی 89 جمله، والعربیه تشمل 36 جمله. إن أوجه التشابه بین الاستعارات المضمونیه القائمه على فهم الإنسان ل "الجهه" بین اللغتین الفارسیه والعربیه هی أکثر بکثیر من أوجه الاختلاف. إذ إن التشابهات تدل علی القرابه الثقافیه والفکریه فی اللغتین حول تصور المفاهیم المجرده، ومن ناحیه أخرى تشیر الاختلافات إلى میزات ثقافیه خاصه لکل من اللغتین الفارسیه والعربیه وتأثیرهما على بناء الاستعارات المضمونیه الاتجاهیه؛ إن أشکال تعبیر التصوّرات فی النثر الفارسی أکثر تنوعًا منه فی النثر العربی وهذا ما نشاهده فی الصور الکثیره للنثر الفارسی مقارنه مع النثر العربی.
۲.

بررسی تطبیقی استعاره مفهومی زمان درآثار محمود دولت آبادی و یوسف ادریس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: استعاره های مفهومی استعاره های مفهومیِ هستی شناختی زمان محمود دولت آبادی یوسف ادریس

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸۲ تعداد دانلود : ۱۶۲
زبان شناسان بر آن اند تا برای بسیاری از پژوهش های ذوقی، معیاری علمی و عینی به دست دهند. یکی از نظریه هایی که در پژوهش های ادبی نمود یافته، نظریه استعاره های مفهومی جورج لیکاف و مارک جانسون (Lakoff & Johnson, 2018) است. هدف این پژوهش بررسی تطبیقی مفهوم انتزاعیِ زمان، در سه جلد نخست رمان کلیدرِ محمود دولت آبادی (Dolatabadi, 1995) و چهار رمان (البیضاء، العسکری الأسود، الحرام و العیب) یوسف ادریس (Idris, 1987; Idris, 1987; Idris, 2000; Idris, 2004) است تا از این رهگذر به این پرسش پاسخ دهد که انواع نگاشت ها برای استعاره مفهومیِ زمان، با توجه به تفاوت های فرهنگی و فکری در آثار محمود دولت آبادی و یوسف ادریس کدام است و دربردارنده چه پیامی هستند. روش پژوهش، به صورت تطبیقی و گردآوری داده ها است که در تطبیق و تحلیل داده ها بر مبنای مکتب آمریکایی پیش رفته است. مفهوم انتزاعی زمان در آثار دو ادیب، در پنج حوزه مبدأ شیء، مکان، ظرف، انسان و غذا تصویرسازی شده است و حوزه های شیء و مکان بیشترین فراوانی را نسبت به دیگر حوزه ها دارند که بیانگر تمایل به بصری سازی مفهوم انتزاعیِ زمان در قالب شیء و مکان در آثار دو ادیب است. در حوزه مبدأ شیء، مفهوم زمان در نمونه های فارسی نسبت به عربی، در قالب های متنوع تری صورت گرفته که بر تنوع تصویرگرایی و انعطاف بیشتر ذهن فارسی زبانان اشاره دارد. با توجه به مدل حرکتی رَی (Ray, 1991) برای زمان (خطی، دایره ای، مارپیچی) در نمونه های فارسی شاهد حرکت خطی و در نمونه های عربی شاهد حرکت مدوّر برای زمان هستیم که نوع حرکت ها کاملا برگرفته از بافت اجتماعی و شرایط زندگی نویسنده یا شخصیت های داستان است. با توجه به دیدگاه لیکاف و جانسون (Lakoff & Johnson, 2018) پیرامون دو مبنای تجربه محیطی و تجربه بدنی از مبانی تشکیل دهنده استعاره های مفهومی، فراوانی ها و جامعه آماری به دست آمده، گویای این است که در آثار دو ادیب مفهوم سازیِ صورت گرفته برای مفهوم انتزاعیِ زمان، بیشتر بر اساس مبنای تجربیِ متأثر از محیط پیرامون است.
۳.

اعجاز بیانی قرآن کریم در پساپرده اسلوب ادبی عدول بین اسم و فعل (با تکیه بر نظریه نقش گرای یاکوبسن)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اعجاز بلاغت عدول قرآن کریم نقش های زبانی یاکوبسن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۷۴ تعداد دانلود : ۱۶۱
صاحبان علم و اندیشه در بررسی اعجاز قرآن کریم از دیرباز تاکنون به بخش بیان و اسلوب آن توجه ویژه ای داشته اند. در این زمینه پژوهش های ارزشمندی انجام گرفته است که از این طریق ربانی بودن مصدر این متن بی نظیر نیز نمودی بارز دارد. عدول به عنوان یکی از اساسی ترین شیوه های بیانی قرآن کریم به معنای تغییر در سیاق و اسلوب کلام است، که خود گونه های مختلفی دارد و اندیشمندان علم بلاغت به دسته بندی آن پرداخته اند. از جمله عدول از حقیقت به مجاز، عدول از تعابیر نزدیک و آسان به تعابیر دور و پیچیده، عدول از یک صیغه به صیغه دیگر در فعل ها و اسم ها که اغراضی را نیز برای آن بیان کرده اند. زبان شناسان نیز به اغراض فرعی تکنیک های زبانی تأکید دارند. رومن یاکوبسن زبان شناس بنام روسی از اغراض فرعی به عنوان نقش های زبانی یاد می کند. وی برای زبان شش نقش ترغیبی، عاطفی، ادبی، همدلی، فرازبانی و ارجاعی در نظر گرفته است. پژوهش حاضر سعی دارد با تکیه بر نظریه نقش گرایی یاکوبسن، اغراض عدول بین اسم و فعل در قرآن کریم را بررسی و تحلیل کند و از این دریچه به اعجاز بیانی قرآن بنگرد. این بررسی نشان می دهد که عدول در هریک از آیات، مخاطب را دچار کاوش ذهنی و تعقل و تدبر می کند؛ تعقل و تدبری که از اهداف اساسی خداوند متعال در قرآن کریم است. نتایج نشان می دهد که دلالت اسم بر ثبوت و فعل بر تجدد و حدوث، بیشترین نمود را در این آیات داشته و در برخی آیات علاوه بر دلالت معنایی، رعایت فاصله آیات نیز مدنظر بوده است. نقش های شش گانه زبان گاهی با هم همپوشانی دارند و در برخی موارد، عدول صورت گرفته بیش از یک نقش را نمود بخشیده است که همه این موارد بیانگر اعجاز بیانی قرآن کریم و ثابت کننده مصدر ربانی این کتاب آسمانی است.
۴.

بررسی بلاغی التفات معرفه و نکره در کلمات مشابه و متضاد قرآن کریم

کلید واژه ها: قرآن کریم بلاغت التفات تعریف تنکیر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۴۸ تعداد دانلود : ۴۳۵
مبحث تعریف و تنکیر همواره مورد توجه اهل بلاغت قرار گرفته و برای این مبحث علاوه بر اغراض اصلی، اغراض فرعی نیز ارائه شده است. در این پژوهش سعی شده است تا با روش توصیفی – تحلیلی و با استناد به تفاسیر و کتب بلاغی و لغوی، بحث التفات تعریف و تنکیر در کلمات مشابه (اشتراک لفظی) و کلمات متضاد موجود در یک آیه، از دریچه علم بلاغت در قرآن کریم بررسی گردد. این پژوهش نشان می دهد که در آیات بررسی شده، معرفه و نکره در اغراض فرعی خود بیش تر به کار برده شده اند. کلمات نکره در بین اغراض فرعی خود، بیشتر بار معنایی کثرت و تعظیم و تقلیل را به دوش می کشد و کلمات معرفه که در این آیات، تماماً با (ال) تعریف همراه هستند، بیشتر بار معنایی کمال و تعظیم را به همراه دارد. در مواردی التفات میان معرفه و نکره بیانگر نوع نگرش موجود در یک مسأله است به این معنی که خداوند متعال با به کارگیری بجای مباحث زبانی و ادبی و التفات معرفه و نکره میان کلمات متضاد، از نگرش و اعتقاد درست پرده برداشته و نگرش و عقیده نادرست دیگران را نیز افشا نموده است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان