امیر راقب

امیر راقب

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۴ مورد از کل ۴ مورد.
۱.

سیاست و حقیقت؛ یک خوانش آگونیستی: بازخوانی کُنش سیاسی امام علی(ع) از قتل عثمان تا جنگ جمل(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اعتدال امام علی (ع) جنگ جمل امرسیاسی آگونیسم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۵۹ تعداد دانلود : ۵۸۰
منطق کُنش سیاسی امیرالمؤمنین(ع) در طول حیات سیاسی ایشان در مواجهه با مسائل روزگار خود چه بوده است؟ بر اساس چه سامانه ی مفهومی تحلیلی، می توان کنش سیاسی امام علی(ع) را - به عنوان یک کنش گر سیاسی- مورد ارزیابی قرار داد؟ به نظر می رسد، این هدف، مستلزم گذار از خوانش درون ماندگار دینی، از سیره ی امیرالمؤمنین(ع) به بازخوانی سیاسی از این تاریخ است. این گذار و نتایج حاصله از آن، خصوصاً در ذیل گفتمان سیاسی برآمده از انقلاب اسلامی که آشکارا استوار بر تقلای دستیابی به مدلی از سیاست ورزی در انطباق با منطق عمل سیاسی امام علی(ع) به عنوان بنیان گذار سپهر سیاسی شیعه است؛ اهمیتی دوچندان خواهد داشت و می تواند روزنه ای نو در پیوند میان مطالعات انقلاب اسلامی با مطالعات تاریخ تشیع نیز قلمداد شود. در این مقاله در این راستا تلاش خواهیم کرد با اخذ الگوی «آگونیستی» به مثابه الگویی که بدون نادیده گرفتن تعارضات بنیادینِ محرک سیاست در پی طراحی سامانه ای برای تحقق بس گانه گرایی و انسجام سیاسی میان نیروهای متعارض است و در آرای «شانتال موف» و «ارنستو لاکلائو» ارائه شده است؛ به اخذ اصولی برای «اعتدال سیاسی» از درون این چارچوب مفهومی پرداخته و سپس با تطبیق احکامی برای کُنش سیاسی که از چارچوب مذکور اخذ شده؛ با سیره ی سیاسی امیرالمؤمنین(ع)؛ به طور مشخص در خِلال تحولات پس از قتل عثمان تا جنگ جمل؛ مدلی از کُنش سیاسی امام علی(ع) به دست دهیم که بتواند پاسخ گوی نیازها و مسائل پیشِ روی سیاست ورزی در زمینه و زمانه ی ما باشد.
۲.

فرم سیاست در نظریه حقیقت انتقادی: مطالعه موردی طرح جورجو آگامبن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آپاراتوس آگامبن اجتماع آینده بالقوگی نظریه حقیقت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۰۹ تعداد دانلود : ۴۹۰
نیچه،از پیشتازان تبار فلسفه انتقادی، در «تبارشناسی اخلاق» خود می گوید، برای «انسان»، مسئله اصلی زندگی، نه خود رنج کشیدن، بلکه «معنایی» است که رنج کشیدن هایش دارد. اگرهمین تقلای مکرر وپیوسته «معناجویی» ازپس ایدئولوژی هاورژیم های حقیقتِ هنجاری رامحورگفتاری بدانیم که «فلسفه انتقادی» نامیده می شود،درخواهیم یافت که فلسفه انتقادی،پیوندی وثیقب ااحیاوطرح دوباره «حقیقت»،آن هم درجهانی داردکه حقیقت و «معنا»،همواره به پای ارزش هایی نظیر «فایده» و «لذت» ازیک سو و بنیادگرایی و خشونت از سوی دیگر به مسلخ آورده می شود. روشن است که در چنین نبردی برای «حقیقت»،آنچه حائز اهمیت است،نه صرفاً پی ریزی یک «هستی شناسیِ حقیقت»، یا «انسان شناسی» ومعرفت النفس انتقادی،بلکه ترسیم وپیش کشیدن «چهره ای» است که این نظریه حقیقت انتقادی،برای جهان انسانی و روابط میان انسان ها به بارخواهد آورد؛ چهره ای که بیش از هر چیز،خود را در «فرم سیاست»،نمایان می کند. در این مقاله، تلاش نظری فیلسوفان انتقادی، برای بازسازی نسبت میان «طرح حقیقت» با فرم سیاست را از خلال نظریه جورج و آگامبن، فیلسوف انتقادی معاصر،دنبال می کنیم. جایی که آگامبن،به میانجی «انسان شناسی» و نظریه حقیقت،تلاش می کند تا آپاراتوس یا فرمی رابرای روابط انسانی به پیش بکشد که سودای حقیقت جویی انسان را با کنش خلاقانه و آزاد از سلطه،پیوند زند و جایی برای کنش معطوف به حقیقت در اجتماع آینده باز نگاه دارد.
۳.

ظهور جامعه ریسک بازاری در ایرانِ پسا1400 و عوامل مؤثر بر آن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اولریش بک آینده ایران نظریه ریسک جامعه بازاری الگوی کنش معطوف به آینده

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶۸ تعداد دانلود : ۱۴۸
تحولات جاری در سپهر اجتماعی، سیاسی و اقتصادی جامعه ایران، خصوصاً از نیمه دوم دهه 1390 به بعد (تحولاتی نظیر ظهور دو موج اعتراضی بزرگ در دی ماه 1396 و آبان 1398 و گسترش اعتراضات صنفی؛ گسترش فزاینده مصرف شبکه های اجتماعی مجازی، تأثیرگذاری بی سابقه پدیده بورس اوراق بهادار و فرازونشیب های قیمت دلار در زندگی اقتصادی و اجتماعی ایرانیان؛ و در آخرین مورد، تکانه های اجتماعی و اقتصادی ناشی از همه گیری ویروس کرونا) همگی نشان دهنده شدت گرفتن موج های ظاهراً پراکنده اما هم جهتی است که می تواند آینده جامعه ایران در آستانه ورود به سده 1400 را عمیقاً متحول سازد. این مقاله به دنبال آن است تا با بهره گیری از نظریه «جامعه ریسک» اولریش بک، جامعه شناس معاصر آلمانی و با طرح انگاره «جامعه ریسک بازاری»، چارچوبی برای فهم روندی که از پس تحولات بعضاً ناهمسو، آینده ایران را تحت الشعاع قرار داده، به دست دهد و نیز چشم انداز نظری تازه ای را به روی آینده پژوهی ایران پسا1400 پیش چشم سیاست گذاران و سیاست پژوهان کشور بگشاید.
۴.

چرخش از اقتصاد به «امر اقتصادی» در حوزه تحلیل سیاسی: مرکزیت یافتن فُرم زندگی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: زیست سیاست فرم های اجتماعی پرورش خود اقتصاد سیاسی جنبش های اجتماعی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۸ تعداد دانلود : ۵۸
در سالهای اخیر، شاهد ظهور پویش هایی اجتماعی و سیاسی در سراسر جهان هستیم که بر مطالبه «زندگی» تأکید دارند. این امر، ضرورت تحلیلِ عاملیتِ سیاسیِ «زندگی» در چارچوب علم سیاست به منظور گونه شناسی، پیش بینی و مدیریت یا مهار این پویش ها را اجتناب ناپذیر کرده است. در این مقاله، امکان گشودن چنین رهیافتی را دنبال کرده ایم. به این منظور، با گذرِ انتقادی از طرح کارل اشمیت از سیاست که معطوف به مراقبت از «شکلِ زندگی» در چارچوب نهاد دولت است؛ ضمنِ ذکر نابسندگی های این رهیافت، بر ضرورت تحلیل زندگی از خلال «فرم های اجتماعی» که زندگی در درونِ آنها جریان می یابد، تأکید کردهایم(رهیافت زیمل) و با تبیین «اقتصاد» به منزله «فرم زندگی» در زمانه حاضر، از انگاره زیست سیاستِ فوکو برای تحلیل نحوه عملکرد رانه اقتصادی در حکمرانیِ زندگی بهره گرفته ایم. پرسشی اصلی مقاله این است که چگونه می توانیم روزنه ای رو به سوی ارائه تحلیلی «سیاسی» از زندگی و عاملیتِ سیاسیِ آن در علم سیاست بگشاییم؟ فرضیه این مقاله آن است که به منظور تحلیل عاملیت سیاسی زندگی در زمانه ما، می بایست «اقتصاد» با چرخشی هستی شناختی به ناحیه ای در دانش سیاسی تبدیل شود. نوآوری مقاله در این است که ما شکلی از «نقد اقتصاد سیاسی» را پیشنهاد داده ایم که قادر خواهد بود قلمروی مقولات عامِ اقتصادی را به منزله حیطه ای که نبرد بر سرِ تولید/بازتولید زندگی فردی و اجتماعی، پیرامون آن جریان دارد، تفسیر کند و با کنار گذاشتن تحلیل های منسوخ و ناکارآمد در رابطه با جنبش های جدید اجتماعی، «به شناسایی بازیگران جدید و مسائل تازه» بپردازد.

کلیدواژه‌های مرتبط

پدیدآورندگان همکار

تبلیغات

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان