سید محسن میرحسینی

سید محسن میرحسینی

مدرک تحصیلی: استادیار، دانشگاه یزد، دانشکده حقوق و علوم سیاسی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۶ مورد از کل ۶ مورد.
۱.

بررسی عوامل شکل دهنده به سیاست هسته ای دولت اعتدال براساس نظریه پیوستگی جیمز روزنا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: جمهوری اسلامی ایران سیاست هسته ای دولت یازدهم روزنا

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم سیاسی نظریه های روابط بین الملل سایر
  2. حوزه‌های تخصصی علوم سیاسی سیاست خارجی ایران مسایل سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران
  3. حوزه‌های تخصصی علوم سیاسی سیاست خارجی ایران مسایل سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران پرونده هسته ای ایران
تعداد بازدید : ۳۰۶۶ تعداد دانلود : ۱۶۲۶
نظریه پیوستگی جیمز روزنا است. وی که در مدل های نظری تجزیه و تحلیل سیاست خارجی نماینده تلفیق دو سطح تحلیل خرد و کلان به شمار می رود، بر این باور است که در بررسی و تحلیل سیاست خارجی هر کشوری بایستی به پنج دسته متغیرهای اصلی فرد، نقش، حکومت، جامعه و در نهایت نظام بین الملل توجه شود. در همین راستا ما ابتدا در مبحث اول این مقاله به بررسی اجمالی رهیافت های خرد و کلان در تجزیه و تحلیل سیاست خارجی دولت ها خواهیم پرداخت، سپس در مبحث دوم به ارائه چهارچوب نظری بحث یعنی مدل پیوستگی روزنا می پردازیم، سپس در مبحث پایانی این مقاله به بررسی سیاست هسته ای جمهوری اسلامی ایران در دوران دولت اعتدال (ریاست جمهوی آقای روحانی) خواهیم پرداخت. در این مبحث به تفصیل اشاره خواهیم کرد که در راستای فهم کامل این سیاست هسته ای بایستی به نقش افراد تصمیم گیرنده و باورهای ذهنی آنها (برداشت های آقای روحانی، ظریف و تیم مذاکره کننده)، نقشی که آنها ایفا می کنند (نقش ریاست جمهوری، وزیرامورخارجه و...) نوع نظام سیاسی و برداشت از نقش آن (نظام جمهوری اسلامی با تأکید بر عنصر اسلامیت) جامعه (نقش افکار عمومی و جهت گیری های ارزشی عمده) و در نهایت متغیرهای محیطی در عرصه نظام بین الملل بسیار مهم است. این پژوهش یک پژوهش تحلیلی توصیفی بوده و روش گردآوری اطلاعات در آن از طریق استفاده از منابع کتابخانه ای و مجازی است
۲.

مولفه های اندیشه های دفاعی آیت الله خامنه ای (در بعد منطقه ای و بین المللی)

کلید واژه ها: راهبرد دفاع آینده نگر آیت الله خامنه ای گونه شناسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۸۰ تعداد دانلود : ۷۰۸
این پژوهش درصدد بررسی راهبرد دفاعی ج.ا.ایران از منظر اندیشه های دفاعی آیت الله خامنه ای با استفاده از چارچوب نظری رئالیسم تدافعی می باشد. غرب، اهداف دفاعی ج.ا.ایران را در جهت افزایش نسبی قدرت در خاورمیانه می داند، درحالیکه نویسندگان پژوهش حاضر براین نظر هستند که اندیشه دفاعی آیت الله خامنه ای، بویژه راهبرد دفاع آینده نگر در جهت افزایش امنیت نسبی کشور می باشد، و در پی پاسخ به این پرسش هستند که؛ راهبرد دفاع آینده نگر در اندیشه های دفاعی آیت الله خامنه ای بر چه مولفه های راهبردی استوار می باشد؟ هدف اصلی نویسندگان پرداختن به مبانی، مفاهیم، مولفه ها، گونه شناسی و جایگاه راهبرد دفاع آینده نگر در اندیشه دفاعی معظم له می باشد. یافته های این پزوهش نشان می دهد که؛ آیت الله خامنه ای این راهبرد دفاعی را از طریق گفتمان سازی و دیپلماسی دفاعی برای عرصه های سیاسی، نظامی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی مطرح نموده است، و این استراتژی متناسب با پیچیدگی ها و تنوع عرصه های تهاجم دشمنان، و با توجه به شرایط سیاسی-امنیتی منطقه، درپی تغییرات در صف بندی ها و تحولات منطقه ای و فرامنطقه ای مطرح گردید و در پایان نیز راهبرد دفاع آینده نگر با استراتژی جنگ پیش دستانه (جنگ افغانستان) و پیش گیرانه (جنگ عراق) مورد مقایسه قرار می گیرد. پژوهش حاضر از نوع توصیفی تحلیلی می باشد و داده ها و منابع آن به روش کتابخانه ای گرد آوری شده است
۳.

کشورهای شکست خورده، چالش های نوپدید دیپلماسی دفاعی؛ تهدید نظامی یا فرصت جدید

کلید واژه ها: جمهوری اسلامی ایران دیپلماسی دفاعی تهدید نوپدید کشور ناکارآمد.

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۸۱ تعداد دانلود : ۴۴۹
استفاده روزافزون از توانمندی های نظامی دفاعی، یکی از تغییرات عمده در الگوهای دیپلماسی در اوایل دهه 1990 بود. اما ظهور آنها، نه از طریق نقش سنتی شان در راستای تقویت قابلیت های نظامی، بلکه به عنوان ابزاری جهت ایجاد روابط مسالمت آمیز با رقبای متخاصم احتمالی یا قدیمی بود. پژوهش حاضر درصدد بررسی تهدیدهای نوپدید ناشی از خلاء قدرت در کشورهای ناکارآمد و بررسی ظرفیت های دیپلماسی دفاعی جهت مقابله با تهدیدهای نوپدید است. لذا این پژوهش درصدد پاسخ به این سوال است که؛ آیا دیپلماسی دفاعی جمهوری اسلامی ایران از ظرفیت های لازم جهت مقابله با تهدیدهای نوپدید را دارد یا خیر؟ و جهت تبین موضوع سه کشور افغانستان، پاکستان و یمن مورد بررسی قرار گرفته است. یافته های پژوهش نشان می دهد که این کشورها دارای پنج نقطه مشترک هستند: یک؛ هر سه کشور، نه کنترلی بر جمعیت خود دارند، نه توانایی تامین امنیت داخلی و خارجی، دو؛ هر سه کشور در ردیف های بالای فهرست شاخص کشورهای شکننده جهان قرار دارند. سه؛ آنها همواره با حضور گروه های افراطی، در چالش هستند. چهار؛ اعلام وفاداری گروه های تروریستی هر سه کشور به داعش، پنج؛ هر سه کشور در معرض خطر استقرار، سازمان های تروریستی فراملی در داخل مرزهای شان هستند. بنابراین جمهوری اسلامی ایران با تکیه بر ظرفیت های دیپلماسی دفاعی خود و برقراری روابط مسالمت آمیز با قدرت های منطقه ای می تواند با تهدیدات نوپدید مقابله کند. پژوهش حاضر از نوع توصیفی تحلیلی است و از نظر داده های مورد بررسی و با روش کتابخانه ای انجام شده است.
۴.

ایالات متحده؛ جایگاه و قدرت هژمون(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: قدرت هژمون افول نظم هژمونی ایالات متحده

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۰۲ تعداد دانلود : ۲۰۰
بعد از جنگ سرد و فروپاشی شوروی، ایالات متحده به دلیل برتری در قدرت، به یک قدرت بلامنازع (هژمون) تبدیل شد. در قرن بیست و یکم، با توجه به تحولات جهانی، نظم بین الملل و تغییر سیاست بین الملل جایگاه هژمونی ایالات متحده آمریکا را با چالش های جدیدی مواجه نمودند. در این راستا، سؤال اصلی پژوهش حاضر این است که آیا در دهه دوم قرن حاضر، ایالات متحده همچنان جایگاه و قدرت هژمون خود را حفظ نموده است؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که ایالات متحده دیگر در جایگاه هژمون قرار ندارد. در ارتباط با قدرت این کشور در حوزه قدرت سخت، همچنان جایگاه برتر را در بخش قدرت نظامی حفظ نموده، اما در بخش قدرت اقتصادی و در مقایسه با رشد اقتصادی چین، مشخص می شود که جایگاه اقتصاد ایالات متحده نسبت به قبل متزلزل شده و دیگر به عنوان تنها قدرت برتر در این زمینه محسوب نمی گردد. در حوزه قدرت نرم و در بخش فرهنگ نیز، زوال نسبی در آموزش دیده می شود و در بخش ارزش ها و مشروعیت، به دلیل سیاست خارجی ایالات متحده مبتنی بر «اول آمریکا» و اقدامات یک جانبه گرایی، زوال نسبی در نظم هژمونی لیبرال مبتنی بر دموکراسی و تضمین امنیتی ایالات متحده، حوزه قدرت نرم ایالات متحده با افول نسبی مواجه شده است. در نتیجه می توان اظهار داشت که ایالات متحده در توانمندی هایش دچار افول نسبی شده است. پژوهش حاضر پژوهشی توصیفی-تحلیلی بوده و روش گردآوری اطلاعات به صورت داده های مختلف، از طریق استفاده از منابع کتابخانه ای و مجازی است.
۵.

بررسی پیامدهای سیاسی-امنیتی روابط ترکیه و اسرائیل بر منطقه خاورمیانه2017-1990

کلید واژه ها: سیاسی امنیتی ترکیه اسرائیل خاورمیانه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۰۹ تعداد دانلود : ۲۹۶
روابط ترکیه و اسرائیل پدید آورنده اتحاد سیاسی- امنیتی و نظامی در منطقه خاورمیانه بود. این اتحاد تأثیرات بسیاری بر کشورهای منطقه خاورمیانه گذاشت. به قدرت رسیدن حزب عدالت و توسعه و اجرای دکترین عمق استراتژیک، ترکیه سطح جدیدی از روابط سیاسی- امنیتی را در منطقه آغاز نمود. ایفای نقش میانجیگری در معادلات منطقه ای بین اسرائیل و سایر کشورهای عربی، به ترکیه قدرت مانور بیشتری بخشید و ترکیه را از تنها متحد اسرائیل به یک رهبری استراتژیک در منطقه تبدیل نمود. ترکیه در تلاش بود در سایه اجرای دکترین عمق استراتژیک به جایگاه برتری در میان کشورهای منطقه دست یابد. بیان ارزشهای جدید از سوی رهبران ترکیه سبب تقابل با اسرائیل گردید و تنشهای سیاسی- نظامی را در منطقه پدید آورد. در بررسی روابط سیاسی- امنیتی ترکیه و اسرائیل سوال اصلی این مقاله این است که، روابط ترکیه و اسرائیل طی سالهای 1990 تا 2107 چه پیامدهایی بر منطقه خاورمیانه داشته است؟ یافته های این پژوهش نشان میدهد، ایجاد ائتلافهای سیاسی- امنیتی در منطقه خاورمیانه، اجرای دکترین عمق استراتژیک و انعکاس آن در روابط ترکیه و اسرائیل، پیامد امنیتی روابط ترکیه و اسرائیل بر زیر سیستم خلیج فارس، ایران، زیر سیستم شامات، خروج اسرائیل از انزوای سیاسی، از جمله پیامدهای روابط سیاسی– امنیتی ترکیه و اسرائیل بوده است. نویسندگان در این پژوهش با بهره گیری از منابع کتابخانه ای – اسنادی، اینترنتی و با رویکرد توصیفی- تحلیلی با نگاهی جامع تر به بررسی پیامدهای روابط سیاسی- امنیتی ترکیه و اسرائیل در طی سالهای 1990 تا 2017 پرداخته اند.
۶.

سیاست جمهوری اسلامی ایران در قبال ناآرامی های سیاسی بحرین از منظر سازه انگاری(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۲۴ تعداد دانلود : ۱۳۹
 تحولات موسوم به بهار عربی در جهان عرب تابع متغیرهای متعددی بوده است و در این میان نیروها و کنشگران خارجی مجموعه ای از مهم ترین متغیرهایی هستند که آینده سیاسی جهان عرب را تحت تأثیر قرار می دهند. نحوه موضع گیری و دخالت بازیگران خارجی در امور کشورهای عربی، تابع متغیرهای مختلفی مانند امنیت، منافع اقتصادی و منافع سیاسی ایدئولوژیک بوده است و هر یک از این بازیگران به فراخور سیاست های خود، الگوهای رفتاری متفاوتی در قبال این تحولات داشته اند. در سطح منطقه خاورمیانه، ملاحظات و سیاست های چند کنشگر دولتی شامل عربستان سعودی، ترکیه، ایران و اسرائیل، اهمیت ویژه ای دارد. در این راستا مقاله حاضر با استفاده از روش توصیفی تحلیلی، درصدد بررسی سیاست خارجی ایران در قبال تحولات سال های اخیر در کشور بحرین بر اساس نظریه سازه انگاری می باشد. یافته های این پژوهش نشان می دهد که سیاست خارجی ایران در قبال بحران بحرین بر اساس مؤلفه های هویتی بوده و طبیعی به نظر می رسد که سیاست خارجی ایران در قبال این کشور دچار تغییرات مرحله ای گردد. لذا نظر به اهمیت موضوع، پژوش حاضر درصدد است با روش توصیفی تحلیلی به تشریح و تبیین سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در قبال تحولات بحرین از منظر نظریه سازه انگاری بپردازد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان