عارف نریمانی

عارف نریمانی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۴ مورد از کل ۴ مورد.
۱.

قدرت، تاریخ و تبار شناسی: فردریش نیچه و میشل فوکو

کلید واژه ها: قدرت گفتمان تبارشناسی فلسفه ی تاریخ

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۳۱۰ تعداد دانلود : ۳۳۳۷
این مقاله به بررسی تبیین فردریش نیچه و میشل فوکو از تبارشناسی می پردازد. استدلال موجود در مقاله این است که تبار شناسی، تاریخ را نه از لحاظ رخداد ها، پیکار ها و جنگ ها (یعنی به واسطه ی داده ها و واقعیات تجربی)، بلکه برحسب نظام های گفتمانی و کردارها و رویه هایی که به ذهنیت ما شکل می دهند، بررسی می کند. پیوند و رابطه ی بین دانش/ حقیقت و قدرت نقش بسیار مهمی را در تبیین هر دوی نیچه و فوکو از تبار شناسی بازی می کند. تصور فوکویی از نظم (نظام فهم پذیری) به عنوان مفهومی کلیدی در نگرش او به تاریخ به کار گرفته می شود. ایده ی نیچه ایِ خواست قدرت به ایده ی شیوه ها و روش های روابط نیرو های حمایت کننده و حمایت شونده از نوعی دانش بدل می شود. مقاله به این نتیجه می رسد که تبار شناسی فوکویی، معنا را به روابط قدرت تقلیل می دهد. استدلال موجود این است که در تفکر فوکویی تاریخ انسانی قابل فهم است، اما نه به دلیل معنای درونی آن، بلکه بدین خاطر که دانش و گفتمان ها که نقشی کلیدی در تاریخ انسانی بازی می کنند، به لحاظ روش ها و راهبرد ها قابل فهم هستند.
۲.

استعمار و هژمونی آن: نگاهی به نظام بازنمایی غرب(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: استعمار غرب دیگری پیشرفت تاریخ

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۹۱ تعداد دانلود : ۵۹۹
استعمار غربی که در طی قرون متوالی، به عنوان بخشی جدایی ناپذیر از تاریخ جدید غرب و تاریخ جهان بوده است، دارای مبانی فکری مسلط و هژمونی و گفتمانی غالب برای خود می باشد که نه تنها بر انگیزاننده ی عمل استعمار است، بلکه در تشدید و تداوم آن نیز تأثیر زیادی داشته است. استعمار به صورت عمیقی در رابطه با تفکری است که با ایجاد تقابل ها و تمایزات دو شقی بین خود و دیگری، با تعریف خود و دیگری، و کسب هویت از این راه، خود را در موضعی والا قرار می دهد. بر مبنای چنین رابطه ای، انسان غربی در موضعی قرار می گیرد که در تفکر مسیحی به عنوان رستگاری شناخته می شود و در دوران جدید این رستگاری دینی جای خود را به مفاهیم جدید برآمده از متافیزیک عصر جدید می دهد. بر این اساس، استعمار که به سلطه ی غربی و اروپایی بر دیگری منفی می انجامد به عملی موجه و همسو با طرح کلان تاریخی بدل می شود. در این مقاله این جنبه از استعمار با روش تحلیلی – انتقادی به بررسی گذاشته شده است. آنچه از مباحث مطرح به دست آمده، بر همسویی عمل استعمار و ایستار های آن با مبانی متافیزیکی و فلسفه ی تاریخ حاکم دلالت دارد که به معنای اثبات فرض عمده ی آغازین می باشد.
۳.

نقدی بر تئوری های اروپامحور در دوره بندی تاریخ اقتصادی ایران؛ ایدئولوژی، زمان پریشی و فراروایت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ایران تاریخ اقتصادی دوره بندی تاریخی تاریخ نگاری مارکسیستی لنینیستی نظریه آسیایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۳ تعداد دانلود : ۱۲۶
تاریخ نگاری اقتصادی در ایران عموماً در قالب دو رویکرد معرفتی مارکسیستی لنینیستی و نظریه آسیایی نمود یافته است. در این دو رویکرد با وجود آنکه نقش اقتصادی طبقات اجتماعی و دولت در تاریخ ایران نشان داده شده، اندیشه ها و تجربیات تاریخی مربوط به اقتصاد فئودالی و سرمایه داری در اروپا به تاریخ اقتصادی ایران تسری یافته است. به طوری که این وضعیت موجب شده است تاریخ اقتصادی ایران در وضعیتی غیرمرتبط با تجربیات تاریخی جامعه ایرانی مورد توجه قرار گیرد. پژوهش حاضر درصدد پرداختن به این مسئله است که رویکردهای تئوریک حاکم بر تاریخ نگاری اقتصادی ایران، به لحاظ مبانی فکری و معرفتی، دارای چه مشکلات و محدودیت های تحلیلی است؟ این مقاله با روش تحلیل انتقادی نگاشته شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد الگوهای تحلیلی حاکم بر دوره بندی تاریخ اقتصادی ایران جنبه ای اروپامحور دارد و به خاطر ایدئولوژی زدگی، تحمیل فراروایت های اروپامدار و زمان پریشی دچار محدودیت های تحلیلی برای شناخت تاریخ اقتصادی ایران است. آنچه به واسطه رویکردهای سوسیالیستی و آسیایی بر تاریخ نگاری و دوره بندی تاریخ اقتصادی ایران حاکم گشته، نه برآمده از خصوصیات و واقعیات اقتصاد تاریخی جامعه ایرانی، بلکه ناشی از فهم خطی و تکاملی تاریخ اقتصادی ایران براساس مفهوم پیشرفت و ترقی در تفکر و تجربیات تاریخی غرب مدرن است.
۴.

مفهوم و پیوند زمان و مکان در تاریخ نگری قدیم ایرانی (با تمرکز بر دورۀ ساسانیان)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: زمان مکان تاریخ نگری قدیم ساسانیان ایران

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۰ تعداد دانلود : ۲۴
پژوهش حاضر براساس این مسئله شکل گرفته است که زمان و مکان در تاریخ نگری قدیم ایرانی چه معنا و نسبتی دارد. آنچه از تاریخ نگری قدیم ایرانی در نظر داریم، الگوی نظری و مفصل بندی گفتمانیِ متشکل از مجموعه ای از عناصر و مفاهیم است که در بسترهای سیاسی و فرهنگی دوره مزدایی- ساسانی شکل گرفته و در دوره های بعدی بازتولید شده است. مفهوم زمان و مکان در تاریخ نگری قدیم ایرانی را می توان در دو سطح اجتماعی- سیاسی و الهیاتی- اسطوره ای به بحث گذاشت. سطح اجتماعی- سیاسی زمان و مکان در تاریخ نگری ایرانی در امتداد سطح الهیاتی - اسطوره ای آن قرار دارد. سطح الهیاتی- اسطوره ای، با محوریت نبرد خیر و شر بیشتر حالتی خطی دارد؛ درحالی که سطح اجتماعی- سیاسی انگاره زمان و مکان، در درون درکی دایره وار از هستی و اجتماع شکل گرفته است و براساس ظهور و سقوط سلسله های پادشاهی، حالتی چرخه ای و تکرار شونده دارد. براساس یافته های این پژوهش که با روش تحلیلی به نگارش درآمده است، در تاریخ نگری قدیم ایرانی، پادشاه در مرکز و حلقه واسط زمان ها و مکان های تاریخی و فراتاریخی قرار می گیرد. در این تاریخ نگری، سطح اجتماعی- سیاسی زمان و مکان، در امتداد سطح الهیاتی- اسطوره ای و حول مقام و نظم پادشاهی قرار دارد، همچنان که برهم خوردن نظم شاهی موجب گسست پیوند زمان ها و مکان های تاریخی و فراتاریخی مذکور می شود.

کلیدواژه‌های مرتبط

پدیدآورندگان همکار

تبلیغات

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان