پوریا سعادتی وقار

پوریا سعادتی وقار

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۸ مورد از کل ۸ مورد.
۱.

اندازه گیری بازیابی روانی بازدیدکنندگان از پارک های شهری با محوریت پیکره بندی فضایی عرصه های این محیط ها؛ نمونه موردی: پارک ارم شهر همدان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: پیکره بندی فضایی روش چیدمان فضا بازیابی روانی پارک های شهری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۱ تعداد دانلود : ۴۸
بازیابی روانی، از مهمترین متغیرهای روانی در نزد مراجعه کنندگان به پارک های شهری، در کشور ایران کمتر مورد توجه بوده است. به علاوه، میزان بازیابی روانی بازدیدکنندگان در انواع محیط های طبیعی یکسان نیست. در مطالعه حاضر با تمرکز بر این موضوع به دنبال مقایسه میزان بازیابی روانی در انواع عرصه های فضایی پارک های شهری و همچنین معرفی ابزاری معتبر و بومی سازی شده به منظور سنجش میزان بازیابی روانی در این محیط ها هستیم. این مطالعه در بستر یکی از پارک های شهر همدان که از دو عرصه هندسی و ارگانیک تشکیل شده است (پارک ارم همدان) سازمان دهی شد (بخش هندسی: عرصه جدیدساز و مبتنی بر خطوط هندسی. بخش ارگانیک: عرصه ای مبتنی بر معابر ارگانیک و قدیمی که از قبل بین درختان (و بدون دخالت ساختارهای هندسی) وجود داشت). استراتژی این پژوهش استدلال منطقی، و تاکتیک آن در بخش ارزیابی پیکره بندی فضایی پارک های شهری، روش چیدمان فضا (Space Syntax) بود. همچنین، در بخش سنجش وضعیت روانی شهروندان مراجعه کننده به پارک های شهری نیز، به استاندارد و بومی سازی مقیاس بازیابی (RS: Res toration Scale) اقدام و در نهایت نیز با استفاده از تحلیل های آماری به بیان رابطه بین پیکره بندی فضایی و بازیابی روانی مراجعه کنندگان پرداخته شد. نتایج تحلیل رابطه پیکره بندی فضایی و بازیابی نشان داد که 46.8 درصد از تغییرات بازیابی (روانی) مربوط به متغیرهای پیکره بندی فضایی است و تغییرات بازیابی بیشتر متاثر از متغیرهای عمق، کنترل و بی نظمی است. بر اساس این یافته ها (و انجام مطالعات تکمیلی)، طراحی پارک هایی با دارا بودن فضاهای دنج و دور از ازدحام و با حداقل بی نظمی در طراحی (در عرصه ها) که کمترین امکان کنترل و نفوذپذیری بصری (حرکتی) را رقم می زنند، در راستای ارتقای وضعیت پیکره بندی فضایی پارک های شهری به منظور بهبود سلامت روان مراجعه کنندگان، به محققان، تصمیم گیران و برنامه ریزان طراحی شهری و منظر پیشنهاد می شود.
۲.

تاثیر قواره و منظر قابل رویت ساختمان های بلند از معابر شهری بر واکنش های ادراکی-روانی افراد، نمونه مورد مطالعه: برج زاگرس شهر همدان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ساختمان های بلند فشار روانی کره دید انسان قواره و منظر ساختمان بلند

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۴ تعداد دانلود : ۸۱
افزایش تعداد ساختمان های بلندی که با فرم های گوناگون در معابر نه چندان عریض شهرها ساخته می شوند، لزوم توجه دو چندان به این بنا ها را مطرح می سازد. در پژوهش حاضر با تمرکز بر احساس فشار روانی که از رؤیت ساختمان های بلند مرتبه در منظر شهری ایجاد و به طور روزمره توسط افراد حس می شود، تأثیر پارامتر های مرتبط با قواره و منظر ساختمان های بلند بر مؤلفه های ادراکی_روانی مورد بررسی قرار گرفت. در پژوهش حاضر پس از استخراج متغیر های روانی متأثر از قواره و منظر ساختمان های بلند با روش تحقیق کتابخانه ای_ اسنادی، در روش تحقیقی پیمایشی به ارزیابی تأثیر متغیر های مرتبط با قواره و منظر قابل رؤیت ساختمان بلند نمونه موردی این پژوهش بر متغیر های روانی پرداخته شد. نتایج نشان داد که با افزایش زاویه فضایی ساختمان، فشار روانی در نزد شرکت کنندگانی که با این ساختمان ها مواجه می شوند، بیشتر شده و رضایت از فشار روانی کاهش می یابد. همچنین به منظور کشف خصیصه های زیر بنایی متغیر های ادراکی، از تحلیل عامل اکتشافی استفاده شد و نتایج نیز نشان داد که متغیر های ادراکی 16 گانه در قالب چهار کیفیت گروه بندی شدند: خوشایندی، افسرده کنندگی، سرسبزی و چشمگیری. تأثیر زاویه فضایی ساختمان بر میزان افسرده کنندگی منظره نیز گویای آن بود که با افزایش زاویه فضایی ساختمان، منظره دلگیر و افسرده کننده می شود اما تأثیر درختان و پوشش گیاهی بر این کیفیت محیطی، مستلزم تحقیقات بیشتری است. در ادامه پژوهش، فشار روانی برج زاگرس (نمونه موردی) بر شرکت کنندگانی که از خیابان های مختلف با برج مواجه می شوند (مقایسه با استاندارد بین المللی) مورد مقایسه تطبیقی قرار گرفت که نتایج این بخش نیز نشان داد که تصاویر تهیه شده از خیابان بین النهرین، از منظر شرکت کنندگان با کمترین میزان فشار روانی و بالاترین میزان رضایت و برعکس تصاویر تهیه شده از موقعیت های حد واسط عارف و طالقانی، جهان نما و حد واسط میرزاده عشقی و جهان نما با بیشترین میزان فشار روانی و نارضایتی ادراک شده اند. بنابراین این گونه به نظر می رسد که از منظر خیابان های نام برده تأثیر برج بر فشار روانی ادراکی شرکت کنندگان کمتر مورد توجه بوده است. این روش می تواند در صورت انجام مطالعات تکمیلی، به عنوان ابزاری کاربردی مورد استفاده تصمیم گیران شهری در بحث مکانیابی ساختمان های بلند قرار گیرد.
۳.

مقایسه تطبیقی مؤلفه های تأثیرگذار بر بهبود رضایت مندی سکونتی در مجموعه های مسکونی اقشار کم در آمد مطالعه موردی: مجتمع های مسکونی مهر غدیر ، مهر فرهنگیان و مهر کوی رضا در شهر همدان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: رضایت مندی مسکن مهر محصوریت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۲۷ تعداد دانلود : ۲۷۶
مسکن مهر در راستای پاسخ به نیاز سرپناه اقشار متوسط و ضعیف جامعه برنامه ریزی و ساخته شد اما تا چه اندازه این پروژه موفق بوده و رضایت مندی ساکنان را به همراه دارد؟ در شهر همدان با توجه به گوناگونی فراوانی که در طراحی این مجموعه ها دیده می شود (بعضی محصور و بعضی متصل به بافت شهری)، مسکن مهر کمتر محور مطالعه بوده است. به همین منظور پژوهش حاضر با تمرکز بر مؤلفه های کالبدی و فضایی حاکم بر مجموعه های مسکونی مهر شهر همدان، سه مجموعه مسکونی محصور و غیرمحصور را مورد آزمون قرار داد. اکثر تجربیات جهانی بیان می دارند که در مجموعه های مسکونی محصور نسبت به مجتمع های غیرمحصور، وضعیت سکونتی مطلوبتری که انتظار می رود، دیده نمی شود؛ همین موضوع در پژوهش حاضر ملاک عمل قرار گرفت. روش تحقیق مقاله حاضر، در مرحله ادبیات و مبانی نظری تحقیق، روش توصیفی و تحلیلی است. به منظور تحلیل داده ها نیز از آنالیز واریانس(به روش بونفرونی)، تی تست مستقل، تحلیل ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی استفاده شده است. نتایج حاکی از آن است که بین میانگین رضایت مندی سه محله اختلاف معنی داری وجود دارد. اولویت بندی مؤلفه های کالبدی و فضایی مؤثر بر رضایت مندی سکونتی در هر مجموعه مسکونی نیز گویای آن است که در مجموعه های محصور، سلامت محیطی و در مجموعه های غیرمحصور سلامت محیطی، امکانات، تسهیلات جانبی و انعطاف پذیری اثر گذاری بالاتری دارند. به طور کلی و بنا بر فرضیه اصلی پژوهش، میزان رضایت کل افراد ساکن در مجموعه های مسکونی محصور بالاتر است.
۴.

واکاوی تعامل بین گونه های شکلی مسکن سنتی و ارتباطات فضایی با استفاده از ابزار نحو فضا (نمونه موردی: خانه های سنتی کاشان)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ورودی پیکره بندی فضایی مسکن سنتی لایه های بصری یکپارچگی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۳۴ تعداد دانلود : ۵۴۶
شهر کاشان را می توان گنجینه ای از خانه های سنتی ایرانی دانست؛ خانه هایی که متعلق به دوره قاجار بوده و مقوله های اجتماعی فرهنگی و اقلیمی بیشترین تأثیر را در شکل گیری پیکره بندی فضایی این خانه ها داشته است . در ا ین پژوهش با محور قرار دادن ورودی، به تحلیل پیکره بندی فضایی در خانه های کاشان پرداخته شد. در مرحله اول، خانه ها به لحاظ شکلی و کالبدی در چهار دسته قرار گرفتند: خانه های تک حیاطه دوطرف حجم، تک حیاطه سه طرف حجم، خانه های تک حیاطه چهارطرف حجم و دوحیاطه چهارطرف حجم. در مرحله دوم تعداد ورودی ها، جایگاه ورودی ها به لحاظ افقی و عمودی و مسیر مستقیم و غیر مستقیم هنگام ورود به خانه ها مشخص شد، سپس به منظور تحلیل ورودی در هر دسته شکلی، از روش چیدمان فضا بهره گرفته شد. در همین راستا دو شاخص هم پیوندی و عمق قابل پیمایش (ارتباط بصری) در بستر این خانه ها مورد سنجش قرار گرفتند. در مرحله سوم نیز، عرصه بندی فضا های تابستان نشین و زمستان نشین خانه های هر دسته شکلی مبتنی بر نمودار توجیهی و تحلیل گراف نمایانی مورد بررسی قرار گرفت. فرضیه های اصلی پژوهش حاکی از این است که خانه های هر دسته کالبدی شکلی، ارتباطات فضایی شبیه بهکدیگر را رقم زده است، سازمان فضایی عرصهه زیستی ساکنان خانه ها در فصول تابستان و زمستان متفاوت اند. به علاوه رابطه مجموعه ورودی و فضای خانه ها در هر دسته مورد بحث قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان می دهد که در هر دسته کالبدی، تفاوت هایی به لحاظ پیکره بندی فضایی وجود دارد به طوری که در هر دسته، خانه های عمیق و کم عمق به لحاظ بصری دیده می شود، اما معانی اجتماعی فرهنگی مشابهی در هریک از پیکره های کالبدی قابل مشاهده است که مطابق با ویژگی های فرهنگی و اجتماعی معماری ایرانی اسلامی در شهر کاشان شکل یافته است. همچنین، سازمان فضایی عرصه زیست ساکنان خانه ها در فصل تابستان و زمستان نیز متفاوت بود. در رابطه با ورودی در خانه های هر دسته، مشاهده شد که افزایش تعداد ورودی ها لزوماً موجب کاهش لایه بندی بصری خانه ها در هر دسته و در بین تمامی خانه ها نشده است.
۵.

نقش پیکره بندی فضایی در اجتماع پذیری سکونتگاه های غیر رسمی مطالعه موردی: محله های حصار و دیزج شهر همدان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اجتماع پذیری چیدمان فضایی پیکره بندی سکونتگاه های غیر رسمی همدان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶۹ تعداد دانلود : ۲۴۷
در دهه های اخیر به دلایلی مانند رشد جمعیت، افزایش مهاجرت و عدم امکان تهیه مسکن به وسیله اکثر این مهاجران، انبوهی از سرپناه های غیرقانونی، بدون رعایت اصول ساخت وساز و به صورت درهم تنیده شکل گرفته است. از این سرپناه ها با عناوینی چون سکونتگاه های غیررسمی یاد می کنند که دچار معضلات بسیاری از جمله عدم تأمین زیرساختها و دسترسی به خدمات هستند. از موضوعات قابل توجه در این نواحی، توجه به فضاهای اجتماعی به عنوان مدار اصلی زندگی شهری می باشد. در این رابطه ویژگی های کالبدی- فضایی بستر این سکونتگاه ها، با نقش بی بدیل در شکل دهی به فعالیت های اجتماعی، محور پژوهش حاضر می باشد که با هدف تحلیل نقش پیکره بندی فضایی محلات غیررسمی بر اجتماع پذیری، دو سکونتگاه حصار و دیزج در شهر همدان را مورد کنکاش قرار داده است. در این پژوهش کاربردی از روش تحقیق ترکیبی بهره گرفته شد. در مرحله نخست، در روشی کمی و در راستای نظریه حرکت طبیعی، با استفاده از روش چیدمان فضا و نرم افزارهای تخصصی Arc gis و Ucl depth map، چیدمان فضاها و نقش آنها بر رفتارهای اجتماعی شهروندان تحلیل شده است تا از این طریق بتوان عوامل کالبدی- فضایی مؤثر بر اجتماع پذیری در فضاهای شهری را مورد کنکاش قرار داد. سپس در راستای اعتبارپذیری و تصدیق پذیری بیشتر نتایج پژوهش، یافته های حاصل از روش کمی چیدمان فضا، از طریق روش کیفی نقشه شناختی مورد بازبینی و مقایسه تطبیقی قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که پیکره بندی فضایی از طریق پنج شاخص کنترل، اتصال، همپیوندی، عمق فضا و شاخص ترکیبی خوانایی به طور معنی داری بر روند اجتماع پذیری سکونتگاه های غیررسمی اثرگذار است و به طور معنی داری منجر به افزایش میزان حضور، حرکت، تماس چهره به چهره، مکالمه افراد در فضا )به عنوان پیش شرطهای اولیه و اصلی شکل گیری تعاملات اجتماعی( و در نهایت اجتماع پذیری سکونتگاه های غیررسمی می شود. از تحلیل ها می توان نتیجه گرفت که نقشه های روش کمی چیدمان فضا، همپوشانی مناسبی با نقشه های کیفی شناختی دارند و مقایسه تطبیقی هر دو روش نشان می دهد که پیکره بندی فضایی درخت مانند و ممتد محله دیزج موجب استقرار الگوی حرکتی و به الطبع ایجاد تعاملات اجتماعی در بخشهای میانی این محله شده اما در محله حصار با ساختاری بوته مانند بسترهای جذب الگوی حرکتی و رفتارهای اجتماعی افراد در سطح محله پخش شده و منجر به اثرات اجتماعی- فرهنگی متفاوتی گردیده است.
۶.

نقش خوانایی فضای باز بر ایجاد تعاملات اجتماعی در مجموعه های مسکونی (نمونه موردی: مجموعه مسکونی سعیدیه همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مسکونی خوانایی تعاملات اجتماعی پایداری اجتماعی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۷۱ تعداد دانلود : ۷۶۰
در پژوهش حاضر، تأثیر خوانایی فضای باز مجتمع های مسکونی بر تعاملات اجتماعی مورد بررسی قرار گرفت، بواقع این پژوهش بدنبال یافتن پاسخ به این پرسش است که، چه و چگونه رابطه ای بین ابعاد کالبدی مقوله خوانایی و تعاملات اجتماعی در فضاهای باز مجموعه های مسکونی بر قرار و چه مؤلفه هایی و به چه میزان در این رابطه مؤثر هستند؟ نمونه مورد مطالعه در این پژوهش را ساکنین مجتمع سعیدیه همدان تشکیل دادند، 210 پرسشنامه در بین آن ها توزیع شد که پس از پالایش و کنار گذاشتن پرسشنامه های مخدوش، تعداد 81 پرسشنامه در طی مراحل تحلیل آماری پژوهش به کار گرفته شدند. تحلیل آماری این پرسشنامه ها با استفاده از نرم افزار spss و آزمون های آنالیز واریانس، تحلیل ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی گام به گام، مدل مفهومی پژوهش را برای مجموعه های مسکونی شهر همدان مورد کنکاش قرار می دهد. در رابطه با پرسش تحقیق مبنی بر میزان تأثیر خوانایی فضایی بر تعاملات اجتماعی، نتایج نشان می دهد که مؤلفه های 1) تشخص راه، گره، لبه، نشانه و چشم انداز، 2) تعریف واحدهای فضایی، 3)فرصت مرور کلیت فضایی، 4)موانع و اختلالات بصری، 5)مؤلفه های معماری موکد مسیر یابی، دارای بیشترین نقش بر تعاملات اجتماعی می باشند، از سوی دیگر هندسه و مؤلفه های قابلیت دسترسی، ترکیب ساختار و پیکره بندی واضح بر شکل گیری تعاملات اجتماعی این مجموعه مسکونی تأثیر اندکی دارند، همچنین یافته ها بیانگر این مطلب هستند که مؤلفه های سه بعدی معماری (نظیر شاخص بودن نشانه هایی مانند مجسمه و آبنما و برجستگی چشم انداز هایی نظیر دید به کوه) نسبت به مؤلفه های دوبعدی معماری (نظیر هندسه محیط) نقش پررنگ تری بر شکل گیری تعاملات اجتماعی در بستر فضای باز مجموعه مسکونی داشته اند. به طور کلی، مؤلفه های خوانایی فضایی در فضای باز مجموعه مسکونی سعیدیه تأثیر نسبتاً متوسطی در ارتقاء تعاملات و پایداری اجتماعی این مجموعه دارند.
۷.

جایگاه پرندگان در معماری و شهرسازی ایرانی- اسلامی

کلید واژه ها: جایگاه پرندگان کبوتر خانه شهرهای معاصر برخورد پرندگان شیشه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۹۷ تعداد دانلود : ۲۲۰
برای بسیاری از مردم، پرندگان و طبیعت ارزش ذاتی دارند. پرندگان در طول تاریخ برای انسان اهمیت داشته و اغلب برای نمادهای فرهنگی باارزش مانند صلح، آزادی و وفاداری مورداستفاده قرار می گرفتند. علاوه بر لذتی که آن ها می توانند برای مردم بیاورند، ما به آن ها برای عملکردهای بحرانی زیست محیطی وابسته ایم. پرندگان با مصرف مقادیر عظیمی از حشرات و کنترل جمعیت جوندگان، کاهش آسیب به محصولات کشاورزی و جنگل ها و محدود کردن انتقال بیماری مانند ویروس غرب نیل، تب دانگ و مالاریا به ما کمک می کنند. پرندگان نقش حیاتی در بازسازی زیستگاه ها و عمل گرده افشانی گیاهان و پراکنده کردن دانه ها دارند. با توجه به اهمیت موضوع مقاله پیش رو به روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از مطالعات کتابخانه ای جایگاه پرندگان را از دیدگاه قرآن، گفتار معصومین (ع) و عرفا بررسی نموده و با توجه به فواید وجود پرندگان هم در زندگی اجتماعی- شهری و هم در زندگی فردی، به تأثیر و نقش آن در معماری ایرانی اسلامی که با ساختمان هایی مانند کبوتر خانه ها نمود پیداکرده، می پردازد. بعد از موارد ذکرشده، جایگاه و شرایط پرندگان را در معماری و شهرسازی معاصر بررسی نموده و در پایان نیز به عنوان هدف تحقیق راهبردهای مناسبی در سه حوزه، راهکارهای فردی، راهکارهای سازمانی و راهکارهای جلوگیری از برخورد پرندگان به شیشه، برای شهرهای معاصر ارائه شده است. امید است این تحقیق، جایگاه پرندگان را در معماری و شهرسازی بیش ازپیش ارتقاء داده تا بتوان علاوه بر استفاده از این موهبت الهی، از حقوق حیوانات و پرندگان که جز موازین دین مبین اسلام نیز می باشد، دفاع نمود.
۸.

نقش عوامل کالبدی در اجتماع پذیری سکونتگاه های غیر رسمی (نمونه موردی: محله های حصار امام خمینی و دیزج همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سکونتگاه های غیر رسمی عوامل کالبدی اجتماع پذیری حصار دیزج

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۹۵ تعداد دانلود : ۸۷۱
امروزه در سکونتگاه های غیر رسمی شاهد هستیم که سردرگمی اجتماعی و کم بودن تعاملات اجتماعی از ویژگی های عمده شخصیتی ساکنان آن ها است. در پژوهش های صورت گرفته در این حوزه سکونتگاه های غیر رسمی دیده شده ولی به عوامل کالبدی رونق دهنده تعاملات اجتماعی در این محله ها توجه چندانی نشده است. از این رو پاسخ به این پرسش که ساماندهی کالبد فضاهای عمومی چه تاثیری در حضورپذیری افراد و ارتقای تعاملات اجتماعی دارد ضروری است، تا بتوان از این طریق مانع از نقل مکان آنان به محله های دیگر شهر برای گذران اوقات فراغت شد. این نوشتار با مقایسه دو سکونتگاه غیر رسمی شهر همدان یعنی محله حصار امام خمینی و دیزج به کنکاش در مورد پاسخ این سوال می پردازد؛ چنین به نظر می رسد که روحیه اجتماع پذیری در بین ساکنان سکونتگاه های غیر رسمی با عوامل کالبدی شکل دهنده آن محیط رابطه معنی داری دارد.روش مطالعه روش توصیفی-تحلیلی و ابزار پژوهش مطالعات میدانی و نرم افزار spssبوده است، داده های گردآوری شده در نزم افزار spss تحلیل و با آزمون تی دو نمونه ای مستقل و رگرسیون خطی ساده سنجیده شده است,در ادامه رابطه بین هریک از مفاهیم و متغیرهای کالبدی موثر بر اجتماع پذیری فضا با یکدیگر مورد بررسی قرار گرفته است که خود بیانگر بستری مطلوب جهت بهبود مولفه های کالبدی تسهیل گر اجتماع پذیری است.نتایج نشان می دهد که محله حصار از وضعیت کالبدی مطلوب تری نسبت به محله دیزج برخوردار است که به نظر می رسد این عامل یکی از دلایل اجتماع پذیرتر بودن این محله نسبت به محله دیزج است؛ و فاکتورهای کالبدی شامل: وجود عناصر مکث و توقف، تابلوهای آگاهی دهنده هنری، معماری و تبلیغاتی در بین سایر عوامل کالبدی بیشترین نقش را در اجتماع پذیری فضا از نظر ادراکات ذهنی مردم دارند.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان