تحلیل پژوهش های حوزه علوم تربیتی از منظر میزان هدفمندی
هدف: پژوهش حاضر با هدف تحلیل پژوهش های حوزه علوم انسانی(علوم تربیتی) به لحاظ میزان هدفمند بودن آنها صورت گرفته است تا به تبع آن بتوان قضاوت درستی پیرامون نقش آنها در ایجاد و توسعه نظریه های جدید و پیشبرد و ایجاد تحول در حوزه علوم تربیتی ارائه نمود. مواد و روش ها:این تحقیق از بعد هدف ، کاربردی و از بعد روش جمع آوری داده ها توصیفی از نوع تحلیل محتوا می باشد. جامعه آماری این تحقیق اعضای هیئت علمی رشته علوم تربیتی دانشگاه های دولتی و آزاد اسلامی شمال غرب ایران در استان های آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی و اردبیل بودند که تعداد آنها بر اساس برآوردهای صورت گرفته 75 نفر بودند.با استفاده از جدول مورگان و کرجسی 63 نفر از آنان به عنوان نمونه انتخاب شدند.با توجه به حجم متفاوت اعضای هیات علمی در هر یک از دانشگاه ها، روش نمونه گیری طبقه ای نسبتی بود.برای گردآوری داده ها از چک لیست استفاده شد. قبل از اجرای نهایی از روایی صوری و محتوایی چک لیست اطمینان حاصل شد. همچنین برای بررسی همسانی درونیچک لیستاز روش پایایی مصححان استفاده شد که میزان آن 91/0 به دست آمد. بحث و نتیجه گیری:یکی از یافته های مهم این تحقیق این بود که بخش اعظمی از اعضای هیئت علمی دانشگاه های جامعه هدف، علایق و حوزه فعالیت پژوهشی خود را مشخص و تعیین نکرده اند و به تبع آن دانشجویان نیز از این مهم بی اطلاع هستند. یافته های این بخش از تحقیق نشان داد که بیش از 50 درصد این افراد به این مساله مهم و اساسی اصلاً توجه نکرده اند. همچنین نزدیک به 97 درصد از مجموعه فعالیت های پژوهشی استادان کمتر از 50 درصد با موضوع رساله دکتری آنان هم راستا می باشد. علاوه بر این؛نزدیک به 67 درصد از محموعه فعالیت های پژوهشی استادان بین 30 تا 50 درصد با آنچه خود آنان به عنوان علایق و زمینه های پژوهشی به طرق مختلف به دانشجویان خود اعلام کرده بودند، همراستا می باشد و نسبتاً وضعیت مناسبی در این بعد حاکم است. بخش دیگری از یافته های پژوهش نیز نشان داد که نزدیک به 90 درصد از مجموعه فعالیت های پژوهشی استادان بالاتر از 70 درصد با تخصص اصلی آنان هم راستا و هماهنگ بود که این موضوع نشان از وضعیت مناسب در این زمینه است.