رائیکا خورشیدیان

رائیکا خورشیدیان

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۳ مورد از کل ۳ مورد.
۱.

طراحی جواهر براساس شخصیت های زن در شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: زنان شاهنامه فردوسی نماد داستان سرایی اسطوره زیور

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۳۱ تعداد دانلود : ۳۵۳
به دلیل ورود الگوهای بیگانه در بازار جواهرات (زیورآلات)، نیاز به تولید آثاری است که دارای بار فرهنگی بوده و نیز بر هویت زن ایرانی تأکید کند. انتخاب «شاهنامه فردوسی» می تواند منبع الهام مناسبی باشد. از بین زنان شاهنامه، «رودابه» با بیشترین توصیف انتخاب شد. این پژوهش در راستای پاسخ به این سؤال است که چگونه می توان شخصیت اسطوره ای رودابه را برای طراحی جواهرات به کار برد و از روش داستان سرایی برای طراحی جواهر استفاده کرد؟ طراحی جواهر برای زن معاصر ایرانی با بهره گیری از الگوی زن اساطیری (رودابه) در راستای معرفی این کهن الگو صورت گرفت.در روش داستان سرایی، تمرکز نه به کارکرد محصول که به پیام آن معطوف است. روند پژوهش شامل دو فاز است، نخست اسطوره پژوهی و تعریف داستان مرتبط با آن (مطالعه و بررسی زنان شاهنامه، اولویت بندی آنان و انتخاب پرکاربردترین نمونه، استخراج نمادها و تعریف داستان براساس الگوی داستان های کلاسیک) و دوم مردم نگاری و ارزیابی (شناسایی الگوهای مشترک، تدوین مود برد، تعریف چهار داستان برای کاربران و طراحی براساس داستان ها و مودبردها و در نهایت ارزیابی طرح ها توسط کاربران و انتخاب چهار طرح برتر). در ارزیابی آثار، امتیاز کاربران نشان داد که جواهرات طراحی شده می تواند حامل الگوهای اساطیری و معرف آن برای زن معاصر باشد. به نظر می رسد که استفاده مناسب از نمادها در طراحی و توجه به درک استفاده کنندگان از فرم ها، در تداعی مفهوم یک نماد اهمیت دارد و می توان با استفاده از روش داستان سرایی در جهت بهره وری از نمادهای کهن و اساطیری زنانه ایرانی برای طراحی مناسب و مطلوب زنان معاصر ایران بهره برد.
۲.

مکتب سقاخانه : نگاهی پسااستعماری یا شرق شناسانه؟(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: جامعه شناسی شرق شناسی نقد پسااستعماری مکتب سقاخانه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۸۶ تعداد دانلود : ۵۸۷
بیان مسئله : آیا مکتب سقاخانه را می توان متأثر از نظریه پسااستعماری دانست؛ آیا تقویت کننده سلطه شرق شناسانه است یا باید نگرش سومی را نسبت به آن یافت؟ هدف و روش تحقیق : هدف از تحقیق پیش رو به چالش کشیدن دو رویکرد -پسااستعمارانه و شرق شناسانه- به صورت توصیفی-تحلیلی برای بررسی مکتب سقاخانه است. پیشنهاد پژوهش محصور نکردن مکتب سقاخانه در دو قطبی نظریه پسااستعماری یا شرق شناسانه و در نظرگرفتن مسایل خاص کشور ایران است. این پژوهش ابتدا خود مکتب سقاخانه و سپس جریانات هنری روز ایران، اروپا و آمریکا را بررسی می کند. نتیجه گیری : کتاب «شرق شناسی» ادوارد سعید، آغاز نظام مند رویکرد پسااستعماری و ترجمه فارسی «دوزخیان روی زمین» فرانتس فانون، هر دو متاخرتر از شکل گیری جریان سقاخانه هستند. به نظر می رسد نظریات پسااستعماری فانون و سعید در طبقه بندی هنر در جامعه ایران موثر بوده؛ حال آنکه آن نظریات علاوه بر اینکه متاخرتر از جریان سقاخانه اند، بر جوامع دیگری منطبق هستند که شرایط برابری با جامعه ایران نداشتند. به نظر نسبت دادن این مکتب هنری به گفتمان پسااستعماری، برگرفته از نگاهی شرق شناسانه است. بررسی های تاریخی نشان می دهد سقاخانه به عنوان جریانی پست مدرن هم زمان با اتفاقات جهان هنری غرب شکل گرفت و البته داعیه ملی بودن داشت. مردم ایران خود را استعمار زده نمی دیدند تا بخواهند به این جایگاه اعتراض کنند. سقاخانه درصدد به تصویر کشیدن امری اگزوتیک به معنی شرق شناسانه آن نبود؛ ضمن اینکه حال وهوای معنوی این هنر که بر نام گذاری آن بی تاثیر نبوده، امری آشنا با مردمان ایران است. به نظر می رسد تحلیل آثار سقاخانه بیشتر متأثر از جریانات متاخر باشد؛ امری که می توان آن را پرتاب نقد شرایط معاصر به گذشته تعبیر کرد. این جریان که پیش از به بلوغ رسیدن به حاشیه رفت، از اواخر دهه 1370 با اوج گرفتن نگاه ایرانی-اسلامی حیاتی دوباره یافت. پیشنهاد نگارندگان برای هنرمندان معاصر توجه به زمینه های معنوی مکتب سقاخانه و اجتناب از تکرار صوری آن است.
۳.

نقش رسانه ها در هدایت فرهنگ عمومی (بررسی موردی: جریان مد در جامعه)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: فرهنگ مد و الگوی پوشاک

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اجتماعی ارتباطات گروه های ویژه رسانه ها و حوزه عمومی
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اجتماعی ارتباطات ارتباطات و فرهنگ
تعداد بازدید : ۲۷۷۵ تعداد دانلود : ۱۷۶۵
این پژوهش تاریخی تفسیری از طریق جمع آوری و طبقه بندی نمونه های تصویری مربوط به دهه های 60، 70 و 80 سعی دارد به این پرسش پژوهش پاسخ گوید که «آیا بین رسانه ها و الگوی فرهنگی پوشاک جامعه در هر مقطع زمانی ارتباط معناداری وجوددارد؟» اگر مد را به عنوان ابزاری قدرتمند برای انتشار فرهنگ به خصوص در بین جوانان قلمداد کنیم، در جامعه، بین مد و رسانه نوعی گفت وگوی فرهنگی بروز می کند. با افزایش تنوّع و تکثیر رسانه ها، انتخاب الگوی پوشاک افراد که نوعی رسانه هویتی آنان محسوب می شود تابع عوامل متنوّع تر و پیچیده تری می گردد، به طوری که دیگر کنترل آن توسط یک قدرت صاحب رسانه امکان پذیر نیست، بلکه برآیند جهت گیری رسانه ها با بی شمار اشکال گوناگون است که جهت گیری مد را رقم می زند. این پژوهش با بررسی روند تغییر رسانه ها، اهمیت امکان دخالت آگاهانه را در شکل دهی به جریان مد در جهت ارتقای فرهنگ عمومی نشان می دهد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان